حضور دائمی در جبهه شرط ازدواج سردار شهید "عاصی زاده"
به گزارش نوید شاهد یزد، سردار شهید ذبیح الله عاصی زاده 24 مرداد 1340 در خانوادهای مذهبی و متدین در محلهی مزرعه
سیف شهرستان اردکان دیده به جهان گشود. کودکی را در دامان مادری متعهد و ولایی و در
سایهی پدری متدین و عاشق اهلبیت (ع) که از قاریان قرآن و مدّاحان خاندان عصمت و
طهارت (ع) بود، گذراند و همگام با رشد جسمی ازنظر روحی و معنوی نیز تعالی و تکامل
یافت.
6 ساله بود که در دبستان صدرآباد اردکان به تحصیل مشغول شد. پس از طی دورهی ابتدایی و راهنمایی در هنرستان فنی شهید مطهری اردکان ثبتنام نمود. در سال 1359 در رشتهی اتومکانیک فارغالتحصیل شد. نام شناسنامهای او ذبیحالله بود؛ امّا همه خانواده او را عباس صدا میزدند. مادر مرحومهاش دلیلش را اینطور بیان میدارد: «آرزو داشتم فرزندم مانند قمر بنیهاشم، ابوالفضل العباس، (علیه السّلام) باشد و به این عشق وامید او را عباس صدا میکردم». خدا را شکر که آوازهی شجاعت و دلاوری او زبانزد همرزمانش بود و شهادت و بهسوی محبوب شتافتنش نیز رنگ شهادت مولایش علمدار صحرای کربلا، حضرت عباس، (علیه السّلام) به خود گرفت.
و چه زیباست که نام شناسنامهایاش نیز با مسمّا گشت و با شهادتش، ذبیحالله تحقق یافت.
وی در دوران تحصیل با توجّه به وضعیت مالی خانواده از طریق کار و فعالیت در ایام فراغت هزینهی تحصیلی خود را فراهم میکرد. اوازعلاقه مندان به ورزش بود. دربین رشته های مختلف ورزشی ، به ورزش باستانی وزورخانه ای علاقه مند تر بودوبیشتر دراین رشته فعالیت داشت.
تحصیل او در هنرستان با اوج مبارزات ملّت ایران علیه رژیم ستمشاهی و پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران مصادف بود. شهید عاصی زاده از هنرجویان پرشور و فعّال هنرستان شهید مطهری اردکان بود که علاوه بر مبارزات عمومی همگام با مردم، نیروهای مؤمن و انقلابی را نیز سازماندهی میکرد. پس از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. با فراخوانی جوانان و نیروهای نظامی به جبههها توسط رهبر انقلاب، خمینی کبیر (ره)، جهت دفع دشمن متجاوز بعثی، شهید عاصی زاده ازجمله اولینهایی بود که سنگر نشینی با قدسیان و همنشینی با افلاکیان را برگزید و به امید وصال یار، یا حتّی نیمنگاهی از طرف معشوق، عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. شهید عاصی زاده در سال 1362 سنّت حسنهی رسول گرامی اسلام (ص) را جامهی عمل پوشید و با دختری عفیف از خانوادهای نجیب ازدواج کرد. قابلذکر است که اصلیترین شرط وی برای ازدواج حضور دائم در جبههها بود که مورد توافق همسرش نیر قرار گرفت.
حاصل این زندگی مشترک 4 ماهه ٬ تنها یک فرزند پسر به نام عباس بود که آنهم پس از شهادت پدر پا به عرصهی وجود گذاشت.
سردار عاصی زاده انسانی خودساخته و بسیار مؤدب و دوستداشتنی بود. اهل عمل بود تا حرف، مخلص بود و متقی. نجیب بود و چهرهای معصومانه داشت. خاکی بود و بیریا، با زرقوبرق دنیا بسیار فاصله داشت. قبل از شهادت اکثر اقوام و دوستانش نمیدانستند که فرماندهی تیپ پیروز الغدیریزد را به عهده دارد؛ مگر آنها که در جبهه مطلع شده بودند. شهید عاصی زاده سعادت خود را در رنج خویش و راحتی دیگران و گمشدهی خویش را در جبههها و نبرد با کفّار میجست. بارها در جبهه مجروح شد؛ امّا پس از اندکی بهبودی باز به جبهه برمیگشت. این شهید والامقام پس از دلاور مردیها و رشادتهای فراوان توانست با جلب نظر مسئولین، «تیپ مستقل و پیروز الغدیریزد» را تشکیل دهد و افتخار اولین فرماندهی تیپ را به نام خود ثبت نماید. نام این سردار رشید اسلام لرزه بر اندام لشکر عراق انداخته بود بهطوریکه زمانی که به شهادت رسید رادیو عراق خبر شهادتش را با ابراز خوشحالی اعلام کرد. سرانجام این سردار سپاه اسلام در تاریخ 21/7/1362 مطابق با هفتم محرم قبل از عملیات والفجر 4 که جهت بررسی و توجیه طرح عملیات به منطقهی غرب بانه سفرکرده بود، براثر اصابت ترکش توپ چون مولایش قمر بنیهاشم (ع) فرقش شکافته شد و با پرواز روح بلند و ملکوتیاش از جسم کوچک و خاکیاش به اعلیعلیین، گمشده خویش و عروس شهادت را در برکشید و با فرقی خونین بر ارباب بی کفنش اباعبدالله الحسین (ع) مهمان شد.
پیکر مطهر شهید
عاصی زاده صبح روز تاسوعای حسینی در یزد تشییع و پس از اقامهی نماز توسط حضرت آیتالله
خاتمی نمایندهی امام و امامجمعه یزد بر پیکر پاکش، جهت خاکسپاری به زادگاهش
شهرستان اردکان منتقل شد.
بعدازظهر همان روز (تاسوعای حسینی) پیکر مطهر شهید عاصی زاده بر دوش مردم عزادار اردکان باشکوهی خاص تشییع و پس از اقامهی نماز به امامت مرحوم حضرت آیتالله اعرافی امامجمعه فقید شهرستان میبد در گلزار شهدای اردکان در کنار تربت پاک دیگر شهدای گلگونکفن انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به خاک سپرده شد. روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
مسئولیتهای شهید عاصی زاده، حضور در عملیات و جبههها: خط پدافندی آبادان – بهمنشیر، عملیات ایذایی در جبهه آبادان (که منجر به مجروح شدن وی گردید)، فرماندهی گردان امام علی (ع) در جبههی سوسنگرد (خط پدافندی رودخانهی نیسان که منجر به مجروح شدن وی گردید)، فرماندهی گردان امام علی (علیه السّلام) در عملیات بیت المقدّس (فتح خرمشهر)، فرماندهی گردان امام حسین (علیه السّلام) در عملیات رمضان (شلمچه)، مسئول اطلاعات عملیات تیپ نجف اشرف در عملیات محرّم (دهلران)، مسئول اطلاعات عملیات لشکر 8 نجف اشرف در عملیات والفجر مقدماتی (تنگهی ذلیجان ـ امقر)، فرماندهی محور عملیاتی والفجر 1 (شمال فکه)، فرماندهی محور عملیاتی لشکر 8 نجف اشرف در عملیات والفجر 2 (حاج عمران)، فرماندهی تیپ 18 الغدیر با حفظ سمت و مسئول محور عملیاتی لشکر 8 نجف اشرف در عملیات والفجر 4 (پنجوین عراق)
وصیتنامه:
«هماکنون در
میعادگاه عشق و شهادت در حجلهگاه خون، عروس سرخ شهادت را در برمیگیرم و به دنبال
خط سرخی که از لابهلای گونیهای سنگرم و از بیابانهای تفتیدهی خوزستان گذشته، میروم
تا به کاروان شهدا که آرامآرام بهسوی تجلّی گاه حق درحرکت است، بپیوندم. سخنی
چند با ملّت غیور و شهیدپرور ایران دارم: سفارش اوّل من این است که شما باید حافظ ولایتفقیه
باشید و امام و رهبرمان را همچون نگین انگشتر در میان خود نگهدارید.
تمام مشکلات را بدون سروصدا حل کنید و نگذارید این
قلب امّت لحظهای درد بگیرد و سفارش دوّم این است که ملّت ما الآن باید خود را
بسازد تا فرد فرد این ملّت یک مربی باشند و اوّل از خودمان شروع کنیم.
سفارش بعدی این
است که موقعی که سلاحهای ما به زمین افتاد برای برداشتن از هم دیگر سبقت بگیرید و
نگذارید خون شهیدان ما بخشکد و باید هر چه سریعتر و با سرعت عمل بیشتر راهشان را
ادامه دهید. راه، همان راه حسین است، هدف اسلام است و مقصد کربلا و سپس قدس عزیز
است.» در ادامه نوید شاهد تصاویری از این شهید والامقام را برای علاقمندان منتشر می کند.