شهید صدیقی: ما پیروان اسلام و مکتب قرآنیم
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید «عباس صدیقی» 22 اردیبهشت 1346 در روستای خویدک از توابع شهرستان یزد به دنیا آمد. پدرش عبدالحسین کشاورزی میکرد و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مقنی بود. با اغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سرانجام 21 بهمن 1361 با سمت تکتیرانداز در فکه بر اثر اصابت ترکش به پشت سر به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای خویدک به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
«بسم الله الرحمن الرحیم. آنانکه ایمان آوردند و جهاد کردند در را خدا با مالهایشان و جانهایشان مقام بلند مرتبهای در نزد پروردگار خویش دارند و آنها رستگارانند.»
هنگامیکه کشور اسلامی ایران مورد تاخت و تاز یک کشور بیگانه چون عراق بهتر بگویم مورد تاخت و تاز ابرقدرتها قرارمی گیرد و هنگامیکه اسلام و قرآن در خطر است هنگامیکه به مال و جان و ناموس ما تجاوز می شود هنگامیکه نه به کودک چند ماهه رحم می شود و نه به پیرمرد هشتاد و چند ساله هنگامیکه منابع اقتصادی بدون هیچ دلیلی نابود می شود هنگامیکه بر سر مردم بی دفاع و مستضعف ما بمبها و گلولههای توپ و خمپاره ریخته میشود و خون پاک آنها این سرزمین مقدس را گلگون و خانوادههایی را بی سرپرست می نماید آیا باید بنشینیم و نظارهگر این همه تجاوزات باشیم؟ آیا وجدان پاک هرشخصی این اجازه را به او میدهد نه هرگز، باید به پا خیزیم و کمر همت را ببندیم مصداق آیه «قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدینالله» با دشمنان پیکارکنید تا فتنه ریشهکن شود و دین برقرار بماند، بله باید پیکار، باید آنچه در قدرت داریم بکار بریم و از هیچگونه کوششی فروگذار نباشیم.
ما مکتبی چون اسلام و کتابی چون قرآن داریم مگر ما جنگهای صدر اسلام چون جنگ احد، احزاب، موته و غیره را فراموش کردهایم که در چه شرایط سختی بسر میبردند و مردانه میجنگیدند، نه فراموشمان نشدهاست. ملت ما هنوز بعد از چهارده قرن خاطره جانگداز کربلا را فراموش نکردهاند و عاشقانه برای فرزند فاطمه به سرو سینه میزنند و برای اینکه اثبات کنند که عاشقانه حرف حسین زمان خود را لبیک گفته و به جبههها شتافته تا ثابت کنند که سرباز امام زمانند. تا ثابتکنند که حرف قرآن خود را گوش کردهاند، تا ثابت کنند اگر در روز عاشورا بودند یکی از سربازان حسین بودند.
بله عاشقانه میآیند و برای دفاع مردانه می جنگند و زمانی که مورد اصابت سلاح دشمن قرار می گیرند صورت خود را بطرف قبر شش گوشه فرزند فاطمه، حسین (ع) قرار داده و ندا می دهند یا حسین یا مهدی. درود بر شما ای شاهدان تاریخ، بدانید که تمام شما در دفتر روزگار ثبت خواهید شد، بدانید تا زنده و نظارهگر اعمال انسانهای روی زمین هستید، شما در کنار صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هستید و شما در کنار حسین هستید و چقدر شیرین و گواراست در کنار صالحین بودن.
پروردگارا آرزوی شهادت رسیدن و شربت شهادت نوشیدن را از ما مگیر.
پروردگارا، به رزمندگان ما پیروزی کامل عطابفرما،
پروردگارا به اسلام نصرت و کافرین را خوار و ذلیل فرما،
پروردگارا رهبر کبیر انقلاب را تا انقلاب مهدی نگهدار.
ای پدر عزیز و ای مادر مهربانم فقط دلم میخواست بدانم آیا این همه من نافرمانی کردم آیا شما از من آخر راضی شدید یا خیر اگر چنانچه شما ناراضی باشید بخدا جز من خواهید شد و در آتش خشم خواهم سوخت هرچند که در راه خدا جهاد کردم و برعلیه دشمنان خدا شتافتم.
ای پدر از تو می خواهم همانطور که حسین (ع) از فرزندش علیاکبر در زمین گرم و سوزان کربلا راضی شد تو هم از من راضی شوی.
ای مادر مهربان، از تو می خواهم همانطور که حضرت فاطمه از فرزندانش حسن و حسین راضی بود تو هم از من راضی شوی و شما دوستان و آشنایان و همسایگان می خواهم که چنانچه از من بدی دیدهاید آنها را فراموش کنید و مرا ببخشید.
ابوی جان من چهار تا روزهام را نگرفتهام شما چهار تا روزه برای من بگیرید. در شهادت من هیچ وقت گریه نکنید چون اگر شما گریه کنید من ناراحت میشوم. شما افتخار کنید که فرزند شما در این راه به شهادت رسیده. من خیلی خوشحال بودم که میدانسته در این راه قدم برداشتم. و کمکی به اسلام بکنم و در این راه به شهادت برسم. انشاالله برادانم هم در این راه بتوانند قدمی بزرگ بردارند، چون که ما هم کمکی در این راه نکردیم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته. خداحافظ همگی. عباس صدیقی.1368/08/01