پيام خونم را با قلم و زبان كه موثرترين شمشيرهاست به تمام جهان برسانيد

به گزارش نوید شاهد یزد، شهید محمدحسن خلیلی اردکانی 2 دی 1344 در شهرستان اردکان یزد به دنیا آمد و تا سوم متوسطه در رشته تجربی تحصیل کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی با سمت تک تیرانداز راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 11 اردیبهشت 1361 در دارخوین بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شکم مجروح شد و دو روز بعد در بیمارستان افشار یزد به شهادت رسید.

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحيم
«وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً» آیه 80 سوره اسراء
بنام خداوند و بنام خدايى كه رسولان را براى تميز خوبى و بدى فرستاد و بنام كسى كه پيامبران را بيم دهنده قرار داد. بنام كسى كه پادشاهى آسمان و زمين از اوست و بنام كسى كه نه فرزندى براى اوست و نه پدرى و نه مادرى و بنام كسى كه استجابت مى كند دعاى دعا كننده را و مى خواند او را به سوى خود نزديک و نزديكتر و راه را برايش نشانگر مى شود و واى بر كافران و منافقان كه خدايى غير از او را مى پرستند و شريک براى او قائل مى شوند تا جزاى خود را ببينند. خدايا با ياد تو و با مدد از تو شروع به نوشتن كردم مرا يارى كن تا فقط براى تو بنويسم.

خدايا مستجاب ساز دعاى مرا و مرا در راهت ثابت قدم بدار و فناى تن مرا در راه خدمت به تو و راه تو و عبادت تو و امر تو قبول كن و از گناهانم بگذر كه تو بسيار غافرى و اما بعد پس از طى كردن ماهها انتظار بالاخره آن چيزى را كه بدان عشق مى ورزيدم (جهاد فى سبيل الله) را نصيب شدم خدايا مرا در اين جهاد موثر و ثابت قدم بدار و اى خداى من و خداى همه و همه آرزوى ديرينه ام شهادت را نصيبم گردان ملت مسلمان و با اخلاص و شهادت طلب طابم به شماست بدانيد كه خون شهيدان دامن شما را خواهد گرفت و شما را باز خواست خواهد كرد شهيدانى كه آگاهانه و عاشقانه و فقط براى اعتلاى پرچم توحيد و با اخلاص آگاهانه و عاشقانه به صحنه هاى شكوهمند و انسان ساز جهاد رفتند و به لقاءالله نهايت درجه پاداش انسان ( و چه خوب كه الله از انسان در آن هنگام راضى باشد) رسيدند.

اين شهيدان وقتى هيچ راهى را بجز شهادت نيافتند به مسلخ جباران شتافتند تا با نيروى ايمان و در سايه آن نيروى خون و در سايه آن نيروى سلاح كلمه حق را اعتلا بخشيد و هر چيز به جز آن را ريشه كن سازند و شهيد شدند و شاهد و نظاره گر بر اعمال شما ملت. اى ملت مسلمان بدانيد كه ولى فقيه نائب راستين امام زمان همان كه هر مسلمانى كه انتظار ظهورش را نكشد مسلمان نيست اطاعت از او پيام همه شهداى تاريخ و امر حتمى پروردگار است و زندگى در سايه ولايت او يعنى زندگى در سايه رهبرى امام زمان (عج).

پس ولايت امام را سر سلسله دستورات اسلام قرار دهيد چون بدون او رهبرى او نه عبادتتان معنى دارد و نه حياتتان شهيدان رفتند اما اسلام را براى شما گذاشتند و حفظ اسلام راستين به هر نحو كه باشد وظيفه حتمى شماست. سخن زياد است اما افسوس كه در اينجا نمى گنجد فقط اشاره اى كردم و مقدمه اى گفتم در وظيفه خطيرتان و بس آگاهى از پيام شهيدان و يافتن اسلام واقعى وظيفه فرد فرد شماست و اين را همه در مطالعه و استفاده از علماء و.... مى توان يافت انتقام از خون شهيدان نيز وظيفه اى است بزرگ كه من ناقابل شما را بدان سفارش مى كنم.

مادر عزيزم كوتاه سخنى هم با شما دارم اول اينكه مى دانم شما را بسيار آزار رساندم و نمى‌دانم آيا با اين عملم شما را راضى كرده ام يا نه به هر حال هدف شما اسلام بود و من براى اسلام و اعتلاى كلمه الله كشته شدم و انشاءالله با خلوص در اين راه رفته باشم و پيامم به شما نيز اعتلاى همان كلمه فلاح و رستگارى است با .... مختلفى كه در قرآن و دستورات دينى آمده است و تربيت و هدايت ديگر فرزندان بر اين راه . اميدوارم كه بعد از شهادتم ( كه هر وقت اين كلمه بر زبان مى آورم مى لرزم چون مى ترسم كه لايق اين كلمه نباشم اما خدا را بسيار آمرزنده و بخشنده مى يابم) از من راضى شده و پيام خونم را با قلم و زبان كه موثرترين شمشيرهاست به تمام جهان تا آنجا كه در ديد قدرتتان هست برسانيد.

برادرانم و خواهرانم شما را و همه را سفارش به تقوا كه خود نتوانستم به آن برسم ولى اميدوارم كه در اين راه رفته باشم مى كنم و شما را به حفظ رهبر و پيروى از قرآن و اسلام در سايه رهبرى او و حفظ كلمه توحيد و ادامه راه شهدا كه با يافتن اسلام واقعى و آگاهى زياد و مى تواند اين وظيفه را انجام دهيد سفارش مى كنم مرا از اينكه سخن زياد است اما در اين حالت نمى توانم بنويسم مى بخشيد در پايان يک سفارش به هر كسى كه پيام خونم به او مى رسد مى كنم همه شهدا و من را دعاى خير و برايم از خدا طلب آمرزش مى كنند چون خود را بسيار خطاكار مى بينم اميد كه دعاى دردمندان در آن حالتهاى روحانى براى من مؤثر افتد از اهل خانواده ام مخصوصا مادر بزرگ محترمم تقاضا مى كنم كه زياد خودشان را آزرده خاطر نكنند كه مى دانم نمى كنند و از همه مى خواهم كه هر وقت به ياد من مى افتند مرا دعاى خير كنند از همه طلب عفو مى كنم.

والسلام عليكم جميعا و رحمة الله و بركاته
خدايا مرا خلوص ده كه فقط و فقط در راه تو و بخاطر امر تو گام بردارم
و هيچ گاه مرا موفق نساز كه لحظه اى برخلاف امر تو راه بپيمايم

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان یزد