شهید هادی حیدری:
چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۱۱
شهید «محمدحسین خامسی میبدی» در وصیتنامه‌اش می‌گوید:« انسانی که خدای خود را شناخت عاشق او می‌شود و انسانی که عاشق شد تمام پلیدیها را از خود می‌راند و انسانی که خدا را شناخت همه کارهای صالح را یک وظیفه می‌داند.» پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد یزد وصیت نامه این شهید والامقام را منتشر می کند.

ظز

به گزارش نوید شاهد یزد؛ شهید «هادی حیدری ابرندآباد» 22 آذر 1344 در شهرستان تهران به دنيا آمد. پدرش هدايت‌الله بافنده بود و مادرش اشرف‌السادات نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه در رشته صنايع نساجي بود. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. سرانجام  21 بهمن 1361 با سمت آرپی جی زن در رقابيه به شهادت رسيد. پيكر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند تا 18 آذر 1369 پس از تفحص در گلزار شهدای روستای ابرندآباد تابعه شهرستان يزد به خاک سپرده شد.

وصیت نامه:

بسم‌الله الرحمن الرحیم. اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه شیطان جهاد می‌کنند پس شما مومنان با دوستان شیطان بجنگید و از آنها هیچ بیم و اندیشه نکنید و مکرو سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است. (سوره‌ نساء آیه 76) جنگ جنگ است و عزت و شرف و دین و میهن ما در گرو همین مبارزات است. (امام خمینی)

انسانی که خدای خود را شناخت عاشق او می‌شود و انسانی که عاشق شد تمام پلیدیها را از خود می‌راند و انسانی که خدا را شناخت همه کارهای صالح را یک وظیفه می‌داند اما من که منتی بر خدا ندارم و شما هم ندارید این یک وظیفه است و همه مسئولیم که در راه خدا و قرآن و حفظ اسلام با زبان با جان و مال خود جهاد کنیم و این وظیفه همه ماست. خدایا تو چه نعمتی بر من عطا کردی که من لایق آن نبودم و چه راهی را به من آموختی که لایق آن هم نبودم. خدایا از تو می‌خواهم اگر لغزشهایی در این دوران جوانی بوده است آن را نادیده بگیری و در آخرت جزو عفوشدگان قراربگیرم.

خدایا مرا ببخش از اینکه به والدین احترام نگذاشتم از اینکه سخنانی را گفتم و به آن عمل نکردم. از اینکه شب خوابیدم بدون اینکه برای رفع مشکلات مسلمین کوششی انجام‌دهم. از اینکه حاضر نشدم بخاطر آسایش دیگران خود را به سختی اندازم.

و ای پدر و مادر گرامی از شما می‌خواهم اگر لیاقتی بود و شهادتی نصیب من شد مبادا ناراحتی به پیش آید چون فرزند شما آگاهانه این راه را انتخاب کرده و به آرزوی‌ نهایی خود رسیده است و هر قطره اشک چشمان شما قلب ما را رنج‌ می‌دهد. پدر و مادر امیدوارم و عاجزانه خواهش می‌کنم در مراسم هفت و چهلم من مراسم تجملاتی نباشد چون فرزندی بودم برای شما که نه خدمتی کردم بلکه به وظایف خود آنچه را که باید انجام دهم ندادم و خود را در برابر شما سست و ضعیف و ناتوان می‌دانم و امیدوارم شما از سر تقصیرات من بگذرید و برای آمرزش گناهانم دعا کنید.

و سخنی کوتاه به برادران و خواهران‌ گرامی امیدوارم که‌ هرگونه خطایی از من سرزده آن را نادیده بگیرید. و شما ای برادران برای حفظ اسلام چون علی‌وار این اسلام عزیز را به پیروزی نهایی رسانیده که کربلا در انتظار شماست. و شما ای خواهران همچون زینب‌وار پشت جبهه را حفظ کنید که پیروزی نهایی نزدیک است و دست خداوند منان دربالای سر شماست. و سخنی با شما خانواده‌های شهدا: این را بدانید راهی را که فرزندانتان رفتند به برکت سرور شهیدان حسین(ع) آن راه را خواهیم پیمود و هیچگونه ناراحتی نداشته باشید که خداوند به شما خانواده‌های شهدا صبر و اجر عظیمی عنایت کرده است. و در پایان تذکری از برادران و خواهران عاجزانه می خواهم که در شبهای جمعه در دعای کمیل و در هرجا که مراسم دعا برپاست برای من طلب مغفرت و آمرزش گناهانم کنید و شما ای پدر و مادر 6 ماه نماز و دو ماه روزه‌ برای من بگیرید. والسلام .

ظز

ظز

 
 
 
 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده