شهید فلاح: انسان برای عبودیت پا به عرصه وجود گذاشته است
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید «محمدحسن فلاح تفتی» 27 مهر 1341 در شهرستان تهران به دنيا آمد. پدرش حسين مغازه دار بود و مادرش صديقه نام داست. تا پايان دوره ابتدايی تحصیل کرد. پاسدار بود. سال 1361 ازدواج كرد و صاحب دو دختر شد. 15 بهمن 1365 با سمت مسئول مربی آموزش نيروی واحد اطلاعات و عمليات در شلمچه هنگام درگيري با نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به سر، صورت، سينه و شكم، به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای مركزی شهر تفت به خاک سپرده شد. برادرش علی نيز به شهادت رسيده است.
وصیت نامه:
«بسم الله الرحمن الرحیم. انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفاً و انا من المشرکین.» من با ایمان خالص رو به خدایی آوردم که آفریننده آسمانها و زمین است و من هرگز با عقاید جاهلانه مشرکان موافق نخواهم بود. «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.» خداوند زندگانی بر من عطا کن مانند زندگانی محمد و آل محمد و چنان مرگی نصیبم فرما همانند مرگ محمد و آل محمد. بار الها، معبودا، خالقا، انیسا، مونسی فقط تو را می خواهم و فقط تو را صاحب دنیا و آخرت می بینم و تنها تو را شایسته خالق بودن می دانم. بار الها، بزرگا حمد و سپاس فقط شایسته مقام یکتایی توست مولایی من چگونه شکر تو را می توانم بجا آورم. خدایا چه نعمتهایی بر من نالایق نمودی و مرا در زمانی بدنیا آوردی که فرستادگانت راهمان را مشخص کردند.
در خانواده ای از مهر خودت فروزان و مادری مسلمان و پدری بزرگوار و دوستدار محمد و آل محمد. و زمانی که مرا بخودم شناساندی، جامعه از پلیدیها دوری می جست و من نیز در اطرافم یارانت را میدیدم که همه شان تو را حمد و سپاس می گویند و درخواست فرستاده ای از طرف شما و رهبری از آل محمد را آرزو داشتند و از کرامات خود رهبری از فرزندان حسین (ع) را بر ما مرحمت کردی و سایه وجودش را بر سر بندگانت گستراندی و او راه بندگی را به جهانیان آموخت و از لطف و عنایتش که از سرچشمه خودت سیرابش کرده بودی ما را سیراب کرد. خدایا من نمی توانم شکر ترا به جای بیاورم. از دست و زبان که برآید که از عهده شکرت به درآید. پروردگارا در دفتر حزب خودت اسم مرا بنوشتی، بر تن ناشایسته من لباس مقدس سپاهیانت را پوشاندی و در جمع یارانت جایم دادی، و با فراهم کردن وسیله ازدواج با بنده ای از بندگانت مرا آشنایی دادی و بر ما فرزندانی هدیه و خانواده شیرینی را بر ما عنایت کردی سپس ما را به لقاء خودت خواندی و توفیق اجابت از دعوتت را عنایت و مشتاق خودت ساختی. آن کس که ترا شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند / دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی / دیوانه تو هر دو جهان را چه کند /
«اللهم لک الحمد،حمد الشاکرین لک علی مصابهم.» ای عزیزان بدانید که لذتی بالاتر از تلاش و کوشش در راه رضایت پروردگار و نهایتاً جان را نثار کردن به پیشگاه حق تعالی وجود ندارد. انبیاء، اولیاء و معصومین این لذت را درک کرده اند و همچنین پیروان آنها که تا امروز ما شاهد این افراد و انسانهای کامل بوده و هستیم این چنین لذات را فقط آنانی که پیروان راستین آل محمد باشند درک می کنند و به راستی چنین است که جوانان غیور ما با سلحشوری به دیدار و باعث افتخار و سربلندی برای اسلام و قرآن و آل رسول و رضایت معبود می شوند.
خانواده محترم و بستگان عزیز بدانید که استمرار نشاط و تحرک و فداکاری و حفظ ایمان و عقیده بستگی به صبر شما امت بیدار دل و مسلمان دارد. قرآن شریف به صبر اهمیت به سزایی داده، اگر کسی در دشواریها و کمبودها صبر کنید همین مواردی که بظاهر بلا است برای انسان الهی نعمت حق خواهد شد تا از آن در جهت خودسازی بهره کامل ببرد.
قرآن می فرماید: «فاما الانسان اذا ما ابتلیه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرمن و اما اذا ما ابتلیه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهانن کلا.» وقتی به انسان نعمت داده می شود می گوید خدا مرا گرامی داشته و به من لطف کرده و نعمت بخشیده است و وقتی بر او تنگ گرفته شود و مصیبتی او را رسد فریاد زند که خداوند مرا خوار کرده است و مرا دوست ندارد. البته هر دو سخن انسان، خطا است زیرا بیشتر برای عبودیت پا به عرصه وجود گذاشته است. «و ما خلقت الجن و الا نس الا لعیبدون.» بنابر این پروردگار ما را به نارسائیها و قحطیها و کمبودها و سختیها می آزماید، و هرگز مپندارید آنهایی که در تمامی موارد برای رضایت خدایشان صبر می کنند به جایی نرسیدند بلکه آنها نیز چون شهیدان نزد خدا آبرومندند و هر لحظه که از عمرشان می گذرد برای آنها عبادت بشمار میرود البته به شرط اینکه صبر را از دست ندهند و همواره با نشاط و شکر گزار خداوند باشند.
«بسم الله الرحمن الرحیم. والعصر ان الا نسان لفی خسر. الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر.» بنام خداوند بخشنده مهربان. قسم به عصر (نورانی رسول با دوران ظهور ولیعصر ) که انسان همه در خسارت و زیانست، مگر آنانکه بخدا ایمان آورده و نیکوکار شدند و بدرستی و راستی و پایداری در دین یکدیگر را سفارش کردند. خلاصه جان شما و کلام امام، این مرد، این روح خدا را تنها نگذارید. این کسی که ما را از ظلمتها نجات داد و ما را به نور الهی آشنا کرد ملتی را از گرداب فساد به معراج بندگی بالا برد. کلامش، کلام امام زمان (عج) است. دشمنش، دشمن خدا است.