ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید «سیدعباس اطهری انارکی» 25 شهريور 1343 در روستای کوهبنان شهرستان کرمان به دنيا آمد. پدرش سيدعبدالرحيم كارگر معدن بود و مادرش بی بی فروغ نام داشت. تا پايان دوره راهنمايی درس خواند. نقاش ساختمان بود. با آغاز جنگ تحمیلی از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. سرانجام 10 آبان 1361 با سمت تک تيرانداز در موسيان هنگام درگيری با نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكرش در گلزار شهدای خلدبرين شهرستان يزد به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
انا لله و انا الیه راجعون. (بقره 156)
به درستی که بازگشت همه به سوی اوست.
بعد از حمد خدا و با درود فراوان به امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی که از خداوند می‌خواهم که از عمر من بکاهد و به عمر پر برکتش بیافزاید و دورد فراوان به رزمندگان اسلام که در جبهه‌های خون و شهادت، که در سنگرهای همچون مساجد خدا را عبادت می‌کنند وفرمانده شان حضرت مهدی (عج) را صدا می‌زنند و سلام فراوان برشهدای اسلام از هابیل تا حسین (ع) و از حسین(ع) تاشهدای غرب و جنوب کشور اسلامی که خط آنها همانا خط سرور شهیدان امام حسین (ع) می‌باشد.
قال رسول‌الله (ص): «اشرف الموت قتل الشهادة» شرافتمندترین مرگ شهادت است. آری پیامبر اکرم (ص) رسول خدا چنین فرمود و من‌نیز پیرو ابر مردی چون پیامبرم که درس چگونه شرافتمندانه زیستن از او آموختم و راه پیامبر خدا را پیشه گرفتم تا در راه او به شهادت برسم و چند قطره خونی که در بدن دارم نثار دین و رهبر کنم. و تو ای برادر و خواهر و ای سرباز حسینی، ای جانباز خمینی شما نیز مثل دیگر شهیدان همچون علی‌اکبر به ندای هل من ناصر حسینی که از حلقوم پاک‌خمینی بیرون می‌آید جواب مثبت داده و راه او را که راه پیامبر (ص) و علی و حسین است ادامه دهید و این انقلاب را تا ظهور حضرت مهدی (عج) پاسداری نموده و حرمت خون شهیدان را نگه داشته و ادامه دهندگان راه شهدا باشید که توانسته تا بحال انقلاب را به پیش ببرد.
امام را تنها نگذارید که او از سلاله پاک محمد رسول‌الله است و از برادرانم انتظار دارم که دنباله‌رو شهیدان باشند و هرگز دست از اسلام و رهبر برندارند و امام را تنها نگذارند و در خاتمه از خانواده‌ام می‌خواهم که اگر در راه خدا کشته شدم برایم ناراحت نباشید که از ناراحتی شماست که روحم عذاب می‌بیند. ای پدر و مادر شما باید قوی باشید و افتخار کنید که در راه خدا فرزندتان به شهادت رسیده است. پدر و مادر مهربانم من هرگز نمی‌گویم برایم گریه نکنید گریه کنید، ولی آن گریه‌ای که دل منافقین و صدامیان را به لرزه درآورد. از شما ملت غیور و مسلمان می‌خواهم که دست از این حسین زمان خمینی برندارید و جدایی از این اسطوره حرام دارید. و یک سخن نا قابلی برای ملت غیور، ای ملت آزاده من چه می‌توانم برای شما بنویسم و چه سفارشی برای شما بنمایم این شماها بودید که ما را پرورش دادید، این شماها بودید که ما را مشوق و راهنما بودید، این شما ها بودید که ما را در ادامه راه امید می‌دادید و اکنون این خونها چه ارزشی دارد که در راه شما، که در راه هستی مطلق است ریخته شود. ای انقلاب عزیز ما ، سیراب شو از خون ما، در ایستادگی ات ادامه بده . ای بازوان انقلاب بجوشید از خون ما و به تداوم انقلاب ادامه دهید ای اسلامیان بر خروشید و بر رهبری این رهبر کبیر پرچم اسلام در سر تا سر جهان برپا کنید. ای جوانان همه مسئولید در برابر ملتهای تحت ستم فلسطین، لبنان، عراق و.... برخیزید و بکوشید تا به یاری الله آنها را از زیر یوغ چپاولگران نجات دهید.
ای مردم، بی‌تفاوت نباشید و هرکدام به دست خود تا می‌توانید بکوشید، کارگر در کارخانه،سرباز در جبهه، معلم در مدرسه، روحانی در اجتماع و همه مردم در صحنه هرکدام تا می‌توانید فعالیت کنید تا این انقلاب را به‌پیروزی کامل برسانید که مقدمه برای انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) باشد و در این راه از هیچ‌کس نهراسید. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهیدشد. ای مادران مبادا که از رفتن فرزندانتان جلوگیری کنید که فردا در حضور خدا نمی‌توانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود و همه مثل خاندان وهب همه جوانانتان را به جبهه‌های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید، زیرا مادر وهب فرمود: سری را که در راه خدا دادم پس نمی‌گیرم.
ای اقوام و خویشان من بر من اشک تمساح نریزید، اگر واقعا مرا دوست دارید حالا راهم را ادامه دهید با شرکت در جبهه‌ها و کمک‌های مالی، پشت جبهه‌های اسلام را یاری کنید وگرنه من نمی‌خواهم بیایید و بگویید بدبخت شد و فلان شد، من بهترین راهها را رفتم و به بهترین آرزوهایم رسیدم و این قابل درک نیست مگر برای آنانکه خدا را از هر چیز بیشتر دوست دارند، ای برادران دعا و استغفار را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز نگذارید که دشمنان بین شما تفرقه بیاندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا کنند و اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست.
والسلام به امید پیروزی حق بر باطل و از شما پدر و مادرم می خواهم که مبلغ 1500ریال محمد رجبی بدهکارم و از شما می خواهم که آن را در ردک به پدر و مادرش بدهید.
