شهید طاقه باف: ای ملت مسلمان به داد مردم مستضعف کردستان برسید
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید «احمد طاقه باف» 15 تیر 1341 در شهرستان یزد چشم به جهان گشود. پدرش محمدعلی کارگر بود و مادرش بی بی سکینه نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته ریخته گری درس خواند. کارمند اداره بازرگانی بود. با آغاز جنگ تحمیلی از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سرانجام 14 تیر 1367 در شلمچه با سمت فرمانده گروهان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر کمر و پا به شهادت رسید. پیکرش او مدتها در منطقه بر جا ماند تا 16 مرداد 1375 پس از تفحص در گلزار شهدای خلدبرین به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم. ای ملت مسلمان به داد مردم کردستان برسید خیلی مردم آن مستضعف هستند.
درود بر خاتم الانبیاء محمد (ص) که مردم را به وادی ایمان دعوت کرده اند و درود بر جانشینان او از حضرت علی (ع) تا منجی بشریت امام زمان (عج) و سلام بر نایب بر حقش قلب تپیده ی امت اسلامی امام خمینی (ره) و درود بر شما ملت همیشه در صحنه ایران و رحمت خدا نثار روح پر فتوح شهدای حق و فضیلت که با دادن خون خود ریشه ی اسلام را آبیاری نمودند بالاخص شهید مظلوم دکتر بهشتی و سومین شهید محراب صدوقی عزیز.
وصیت نامه کوچک شما احمد طاقه باف: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.»
گمان نکنید آنها که در راه خدا کشته می شوند مرده اند آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. می بینیم که آیه ی شریفه ی قرآن چگونه ما را راهنمایی می کند و بالاترین مرحله ای که انسانی می تواند به آن برسد مرحله ای است که انسان به هوای نفس خود پاسخ نمی دهد و غالب بر آن است و دنیا برای او ناچیز است و همانند زندانی است که او را در آن به زور گذاشته باشد و او در این حال به یکی از نفسهایی که بالاترین نفس مطمئنه است رسیده و خداوند تبارک و تعالی برای دنیا او را نمی تواند بپذیرد و او را به سوی خود می طلبد.
مسئولیت ما این است که جمهوری اسلامی ایران این نهال نوشکفته اگر با خون خود این نهال را به ثمر برسانیم و تکلیف بر امت اسلامی است و خداوند به توفیق انجام این کار عطا فرماید و من پیامی برای شما که باید این نهال را تا آخر به ثمر برسانید دارم و آن پیام این است از ملت مسلمان و انقلابی عاجزانه می خواهم که این امام پیامبر گونه حامی مستضعفان را یاری نمایند و هیچ موقع از کنار روحانیت دور نشوید و اینان را تنها نگذارید همانطور که امام عزیز گفته اند: «دشمنان دنبال این هستند که روحانیون را از بین ببرند»
پدر عزیز و بزرگوارم ای که تو سلیان در مجالس امام حسین برایش گریه می کردی و آرزوی دیدن قبرش را داشتی و آرزویت بود که فقط یک دفعه به زیارتش بروی من برای اینکه خدمت کوچکی کرده باشم تا راه کربلا باز شود و ندای امام عزیز را لبیک بگویم به سوی جبهه آمدم و خدا می خواست که من از دنیا بروم و عاقبت کربلا را نبینم اما از شما می خواهم وقتی به زیارت حسین (ع) و ائمه اطهار انشاالله مشرف شدید من هم را یاد کنید و از اینکه نتوانستم زحماتی را که برای من متحمل شدید جبران کنم مرا ببخشید. و انشاالله خداوند به شما صبر عظیم عطا فرماید. مادر مهربانم این که تو شبها را احیاء می داشتی و یک لحظه نمی گذاشتی که گهواره ی من از حرکت بایستد به خدا قسم زبان اینکه از شما تشکر کنم را ندارم و هر چه در وصف تو بگویم کم گفته ام مرا ببخش چرا که برایت فرزند خوبی نبودم و الان که وصیت می نویسم چشمهاریم را اشک فرا گرفته و افسوس می خورم که نمی توانم عصای پیروی تو بشوم و این تو بودی که مرا به جبهه فرستادی تا به لشکر اسلام عزیز بپیوندم امیدوارم جز شهدای کربلا قرار بگیرم و از تو می خواهم که همچو کوه استوار باشی و چون زینب (س) اسطوره مقاومت باشی خدا یار و نگهدارت.
خواهران و برادران عزیزم امیدوارم جز لشکر خدا قرار بگیرید و حزب اللهی به تمام معنی باشید و از اینکه نتوانستم حق برادری را ادا کنم مرا به بزرگواریتان ببخشید و اما خواهرم از تو می خواهم که فرزندت روح اله را خوب تربیت کنی و سعی کن با اجازه پدرش او را به مدرسه علمیه بفرستید چون آنجا دانشگاه انسان ساز اسلامی است و امیدوارم همیشه پشتیبان روحانیت و گوش به فرمان رهبرتان ولایت فقیه باشید مرا حلال کنید.
ورزشکاران عزیز سعی شما بر این باشد که دوستی همدیگر بیشتر کنید و ورزشتان را تقوی انجام دهید ورزش تنها معنا ندارد ورزش باید توأم با معنویت و عشق به خدا و رسول خدا (ص) و حضرت علی (ع) و اولادش همراه باشد و کسی که عشق به علی نداشته باشد ایمانش کامل نیست. دیگر عرضی ندارم. التماس دعای فراوان. والسلام.