خدايا قدس عزيز را به دست مسلمين هرچه زودتر آزاد و فتح بفرما
به گزارش نوید شاهد یزد؛ شهید «محمدحسین آخوندزاده طزرجانی» 25 شهریور 1340 در شهرستان یزد به دنیا آمد. پدرش امرالله کارگری میکرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. نقاش ساختمان و جودوکار بود. با آغاز جنگ تحمیلی از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سرانجام 16 آبان 1361 با سمت تک تیرانداز در موسیان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای خلدبرین به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
بسم رب الشهدا والصديقين
«الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ» توبه 20
آنانکه ايمان آوردند و هجرت و مجاهده در راه خدا به مالهايشان و نفسشان جاى آنها درجه و مقام بزرگى در نزد خدا است.
با درود به رهبر مستضعفان جهان و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران و با درود بىکران و بى حد برتمام شهداى حسينى تا شهداى خمينى و درود و سلام به امت شهيد پرور ايران وصيتم را به نام خدا آغاز مىکنم.
من از مدتها قبل انتظار آمدن به جبهه را مىکشيدم و دعايم هميشه بعد از نماز اين بود که خداوند توفيقى حاصل کند تا بتوانم در جوار عاشقان خدا باشم و با رزم راه الله را تداوم دهم و الان اين توفيق برايم حاصل شده است که درميان رزمندگان باشم. اين يکى از بهترين لحظات زندگى من است و خيلى خوشحال هستم و خدا را شکر و سپاسگزارم و همچنين اميدوارم که اين آمدن ما به جبهه و رزميدن ما مورد رضايت خدا قرارگيرد، و هرچه زودتر پيروزى از آن مسلمين شود. و امام عزيز و نور چشم امت را برايمان تا انقلاب مهدى و ظهور حضرت برايمان نگه بدارد که ما هرچه داريم از اين امام بزرگوار است و من به عنوان يک برادر کوچک شما به شما توصيه مىکنم که راه امام را پيش گيريد و به بيانات پرمحتوا ى ايشان جامه عمل بپوشيد و پشتيبان او باشيد تا به اين مملکت اسلامى آسيبى نرسد و يار و غمخوار ايشان باشيد و راه اين شهيدان را ادامه دهيد، مطيع و فرمانبردار او باشيد که فرمان او فرمان امام عصر(عج) است.
با درود و سلام بر حسين (ع) سالار شهيدان که با شهادت خود به ما آموخت چگونه زيستن، چگونه مردن و چگونه مبارزه کردن بر عليه کفار، کفارى که به خاک اسلامى ما تجاوز کردند تا اسلام و شرف و انسانيت را از مابگيرند و خدا را شکر که نتوانستند، و نقشه شومشان به بادرفت.
و من از شما عزيزانى که وصيتنامهام را مىخوانيد و مىشنويد مىخواهم که لحظهاى از نام و ياد خدا غافل نباشيد و در راه دين بکوشيد و در هرکارى که مىکنيد تقوا را پيشه خود سازيد و شعارهاىاسلامى را جامه عمل بپوشانيد. پدر و مادر عزيزم گرچه زحمتها و رنجها و سختيها متحمل شدهايد و من را بزرگ نمودهايد از شما مىخواهمکوتاهىهايى که در اين مدت 2 سال از من سر زده ببخشيد چون ممکن است ديگر موفق نشويم همديگر را ببينيم و از اقوامى که من نتوانستهام موقع آمدن جبهه آنها را ببينم معذرت خواهىکنيد انشاالله آنها هم من را مىبخشند.
پدر و مادر عزيزم اگر من توفيق شهادت را يافتم در شهادت من گريه نکنيد اگر خواستيد گريه کنيد براى غريبى حسين (ع) و ابوالفضل و علىاکبر و علىاصغر و زينب گريه کنيد و ناراحت نشويد چون خداوند امانتى به شما عطا نموده و هر وقت که مصلحت بداند مىگيرد.
و اى خواهرم تو هم زينبوار با ناملايمات دست و پنجه نرم کن و همچون زينب (ع) بردبار باش و حجابت را حفظ کن که حجاب تو کوبندهتر از خون سرخ من است.
و اى پدر و مادر و خواهرم از شما مىخواهم که نمازهاى خود را به طور جماعت برگزارکنيد و در نمازهاى جمعه و دعاهاى کميل، توسل و ندبه شرکت کنيد و براى آمرزش گناهانم طلب مغفرتکنيد. اين دعاهاست که ما را به اين چنين پيروزى هايى رسانده است.
در پايان چند جمله دعا به امام امت و رزمندگان وصيتم را پايان مىدهم.
خدايا بار پروردگارا ! امام عظيمالشأن ما را از گزند حوادث و خطرها محفوظ بدار.
خدايا بار پروردگارا ! امام بزرگوار ما تا انقلاب حضرت مهدى (عج) برايمان نگه بدار و به او توفيق خدمت بيشتر عنايتفرما.
خدايا بار پرورگارا ! ظهور امام زمان ما را نزديک فرما و قلب او را از ما خشنود فرما.
خدايا کارهاى ما را مورد رضايت ولى عصر قرار بده و پدر و مادر ما را بيامر.
خدايا رزمندگان اسلام را هرچه زودتر به پيروزى نهايى برسان.
خدايا قدس عزيز مسلمين را بدست مسلمين هرچه زودتر آزاد و فتح بفرما.
آمين رب العالمين. والسلام عليکم عبادالله الصالحين شنبه 6 شهريورماه 1361