شهید فتاحی: بر من آشکار است که در این راه به شهادت میرسم
به گزارش نوید شاهد یزد؛ شهید فریبرز فتاحی کردستان 7 فروردین 1347 در شهرستان قصرشیرین به دنیا آمد. پدرش غلامعلی (فوت1358) فروشنده دوره گرد بود و مادرش سلطنت نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. کارگر بود.با آغاز جنگ تحمیلی از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سرانجام 21 اسفند 1363 با سمت آرپیجیزن در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به کتف و گردن به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای خلدبرین شهرستان یزد به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
اوج مسلمانی جهاد در راه خداست که جز مسلمانان برجسته بدان نرسند. پیغمبر(ص)
مادر و خواهر گرامی و عزیز، اکنون که ایران و مسلمانان جهان برای جهاد در راه خدا و نجات دین الله بپا خواسته و بر علیه ظلم و جور استکبار جهانی شوریده و سر بر آوردهاند، اکنون که نجات مهین عزیز اسلامی و استقرار و پایداری این حرکت عظیم و جنبش بزرگ اسلام که مملکت ما را از یوغ ستمکاران و ستم پیشگان رهانید. برای حفظ آیین و قرآن آبیاری نخل نو نهال انقلاب اسلامی برای جلوگیری از یورش لشگر کفر و از بین بردن دشمنان این انقلاب الالخصوص صدور پیام و فریاد برق آسای شهدای گمنامی که در این راه قدم نهادهاند و مینهند، من و دیگر جوانان وطن وظیفه دینی و انسانی به ما حکم میکند که پاسداران صدیق دستاوردهایمان باشیم.
پس با این فریاد و به اینمناسبت به نام او که به ایمان و صبرمان خواند برای یاری رساندن به رزمندگان نیرومند اسلام و نجات میهن اسلامی با بسیجیان تیپالغدیر به جنگ دشمن بعثی شتافتم که امیدوارم در این راه به شهادت برسم و این سعادت را از آن خود سازم. با این امید،
پس مادر و خواهرم بر توست که صبور باشید و پس ازمن بر من دریغ و افسوس نخورید چون به فیض و کام خویش رسیدهام و بعد از این بر شماست که این رسالت را به پیش برده و زینب(ع) وار وارث خون و پیام حسین باشید. پیام بعد از این بر شماست که این رسالت را بعد از شهادت به شما و تمام جوانان این است که در غم سوگ شهید نگریید بلکه با متانت و صبر خویش این رسالت را پیش برید و باعث شکوه و مجد هر چه تمام تر اسلام بزرگ گردید، من در دنیا جز غم سوگ و هجران برایتان ندارم. امیدوارم که در آخرت خدای محمد(ع) و علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) شما ها را بخاطر مجاهدتتان شفیع قراردهند،
عوض من اگر که برنگشتم و به حمدالله والمنة شهادت نصیبم گردید زهی سعادت. مادرم تو وارث غم و شادی من بودی ومن بعد نیز خواهی بود ازخواهرانم یک به یک خداحافظی نموده همگی را بخدا میسپارم. بعد از من امیدوارم که خداوند نظر لطفش را شامل حالشان گرداند و به آنان صبر جلیل عنایت کند، از تمام دوستان و اقوام حلال خواهی میطلبم. برادرم را به درود و سلامی گویم و برای همگی خانواده از خداوند طلب مغفرت مینمایم. بدانید که بر من آشکار است که در این راه به شهادت میرسم و به لقاالله میپیوندم، برای محشور شدن با سایر شهدا لحظه شمار و برای رسیدن به عشق مطلق یعنی الله بی قرارم. بدینوسیله وصیت نامهای تنظیم نموده و قبل از شهادت به شما میدهم و شما نیز سعی بر آن کنید این داغ مرگ مرا تحمل کنید زیرا که شهیدان زندهاند و نزد خدا روزی دارند و من نیز زندهام برای نصرت و ظفر هر چه بیشتر رزمندگان کفر ستیز اسلام و مصاف با دشمن بعثی دعا کنید.
چون بنابر امر امام عزیز این جوانان ما هستند که باید سرنوشت جنگ را درمیدانهای جنگ تعیینکنند. در پایان برای طول عمر امام عزیز و برای شادی روح شهدا و پیروزی رزمندگان دعا نموده و همگی شما را به خدا یاور مستضعفان میسپارم. والسلام علی من التبع الهدی. فریبرز فتاحی. 1363/12/09 جبهه جنوب.