شهید علی راست‌پور:
شنبه, ۰۳ تير ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۳۷
شهید «علی راست­ پور» سوم تيرماه 1347، در روستای بنادک­ سادات از توابع شهرستان مهريز به دنيا آمد. او در وصیت‌نامه خود چنین می‌نویسد: «آری‌ چه بسیار کسانند که فقط لذایذ دنیوی را مقصود و هدف خویش قرار داده و تنها سود و نفع مادی خود را در نظر می‌گیرند و لحظه‌ای به فکر معنویت و سرانجام خویش نیستند. اینها هستند کسانی‌ که خون شهدا را پایمال نمودند و قلب خانواده آنها را جریحه‌دارتر می‌نمایند.» متن کامل این وصیت‌نامه را در نوید شاهد یزد بخوانید.

نوید شاهد

به گزارش نوید شاهد یزد، شهید علی راست­ پور 3 تير 1347، در روستای بنادک­ سادات از توابع شهرستان مهريز به دنيا آمد. پدرش خالق، كشاورزی می‌كرد و مادرش زهرا نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و ديپلم گرفت. كشاورز بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. سرانجام 20 دی 1365 با سمت غواص در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، گردن و سينه به شهادت رسید. پيكرش در حسينيه امامزاده سيد­شمس‌الدين زادگاهش به خاک سپرده شد. او را كاظم نيز می‌ناميدند.

وصیت نامه:  

بسم‌الله الرحمن الرحیم هدف و مقصود تمامی شهدا یکی است. زندگی نه آنقدر شیرین است و نه مرگ آنقدر ترسناک، که انسان شرف خود را به آن بفروشد.

بنام الله به نام خدایی که جهان را با تمام عظمت‌ و زیباییش آفرید و در پی آن موجودات‌ و مخلوقات را خلق کرد و با قراردادن قوه تدبر و تفکر در انسان، او را بعنوان اشرف مخلوقات برگزید تا بوسیله این نیرو خود را شناخته و بوسیله این خودشناسی، خدا را بشناسد و در میان امتحانات بس پیچیده راه و مقصود خویش را تعیین نموده و درجهت کمال و تعالی در آن راه گام بردارد تا به مقصود و معشوق خویش برسد. انسانی که می تواند با استفاده صحیح از این نیروی خدادایش (قوه‌ تدبر و تفکر) به سرحد تعالی و کمال برسد و یا اینکه با استفاده نادرست از آن از مقام انسانیت به پست‌ترین‌ مراحل حیوانیت کشانده شود.

نوید شاهد

آری‌ چه بسیار کسانند که فقط لذایذ دنیوی را مقصود و هدف خویش قرار داده و تنها سود و نفع مادی خود را در نظر می گیرند و لحظه ای به فکر معنویت و سرانجام خویش نیستند. اینها هستند کسانی‌ که خون شهدا را پایمال نمودند و قلب خانواده آنها را جریحه‌دارتر می‌نمایند و اینان باید بدانند که اگر در این دنیا سزای اعمال خویش را نبینند درجهان باقی مستوجب عذابی دردناک خواهند بود. اینجانب علی راست پور وصیتنامه خود را با کمال صحت و سلامت در شهر خرمشهر یا در واقع خونین شهر، شهری که از خرمی به ویرانی تبدیل گشته، شهری که کوچه‌ها و خیابانهای ویرانه‌اش با زبان خونین خود درد دلهای فراوان دارد و گویی که هریک از حماسه‌سازی و جانبازی شهیدان گمنام سخن می‌گوید و بالاخره شهری که با دیدن چهره مظلومش من را در راه هدف مقدسم ثابت قدم و استوار تر می‌سازد، شروع می‌کنم. بارالها، تو را سپاس که پرده غفلت را از دیدگان من کنار زدی و راه درست زیستن و درست مردن را به من آموختی، آموزگارم را حسین بن علی(ع) قرار دادی و درسم را درس شهادت، شهادتی که با بدست‌ آوردن آن زندگی جاویدان شروع خواهد شد و نعمات بیکران در پی آن خواهد بود و این وعده توست به بندگان صالح، به بندگانی که خانه دلهای آنها به نور ایمان و معرفت و به ذات بی‌همتای تو روشن شده است.

خداوندا تو خود شاهدی که از همان لحظه اول که قصد جبهه را کردم نیتی جز رضای تو را نداشتم و جز به جهاد در راه تو نمی‌اندیشیدم پس از تو عاجزانه می‌خواهم که رزمندگان را موفق داری و نگذاری که دشمن زبون بر این مخلصان و زاهدان شب و شیران روز مستولی‌ گردد که جز تو را نمی‌طلبند و لحظه‌ای از تو غافل نیستند. ای ملت غیور، مخصوصا شما ای جوانان حضرت علی‌اکبرحسین(ع) را سرمشق خود قرارداده‌ و دنباله‌رو هدف و مقصود او باشید و هرگز دل را درگرو مال و منال دنیا قرار ندهید. زیرا که حضرت علی‌اکبر(ع) جهان باقی را برجهان فانی ترجیح داد.

ای پدر و مادر عزیزم می‌دانم هنگامی که خبر شهادتم را به شما می دهند ناراحت می شوید اما باید افتخار کنید که هدیه‌ای ناقابل را در راه خدا داده‌اید و یک مسلمان باید در راه خدا بخشش نماید و باید بدانید که من نزد شما امانتی بیش نبودم و اکنون شما امانت را به صاحب اصلی آن واگذار نموده‌اید. اما تو پدرعزیزم دستان پینه بسته‌ات را بوسه می‌زنم زیرا تو مرا خوب تربیت نمودی و راه و روش رسیدن به حق و حقیقت را به من آموختی. و تو ای مادرم مبادا قطره‌ای اشک برای از دست دادن من بریزی چرا که هرقطره اشک تو به منزله قطره آبی است که نهال پژمرده خصم را تازه نموده و به آن حیات می‌بخشد و اگر گریه نمودی فقط و فقط بخاطر مظلومی آموزگارم حسین بن علی(ع) باشد زیرا که من یکی از دانش‌آموزان مکتب اویم.

نوید شاهد

امیدوارم که هر دو شماها نتیجه محصول خویش را درجهان آخرت برداشت نمایید. و از برادرانم می‌خواهم که اسلحه مرا بر زمین نگذاشته و تا پیروزی اسلام برکفر و شکست دشمنان این مرز و بوم از پای ننشینند. خواهران عزیزم از همگی شما می‌خواهم که حجابتان را حفظ کنید و حضرت زهرا (س) را سرمشق زندگی خویش قراردهید و بدانید که سیاهی حجاب شما از خون من رنگین‌تر است و امیدوارم که فرزندانتان را در مکتب حسین و خواهر آزاده‌اش زینب پرورش دهید. در پایان از کلیه دوستان و آشنایان می‌خواهم که مرا حلال کنند و از من راضی باشند چرا که اگر شما از من راضی نباشید و مرا عفو ننمایید خدا هم ازمن راضی نخواهد شد. والسلام.

متن کامل وصیتنامه شهید علی راست پور بسم‌الله الرحمن الرحیم با نام و یاد الله وصیتنامه خود را برای خانواده‌ام شروع می‌کنم. پدر و مادر عزیزم امیدوارم هنگامیکه این وصیتنامه را می‌خوانید درکمال صحت و سلامت باشید. مادرعزیز  می دانم که وقتی خبر شهادتم را به شما می‌دهند شما ناراحت می شوید ولی بخدا صبر داشته باش زیرا مصیبت از دست دادن من درمقابل مصائب حضرت زهرا (س) مانند قطره‌ آبی است در مقابل دریا. پدر عزیزم : شما هم باید صبرداشته باشید و همانطور که من رضا بودم به رضای خدا شما هم همینطور باشید و خوشحال باشید که توانسته‌اید هدیه کوچکی را به اسلام هدیه کنید. فقط یک وصیت از شما دارم و آن این است که اگر من قبل از اینکه حرم امام حسین(ع) را زیارت کنم به شهادت رسیدم وقتی شما به زیارت حرم مطهرش می‌روید سلام مرا هم به حضرتش برسانید. برادران عزیزم محمد رضا و محمد حسین: چشم امید من به شماست و امیدوارم که نا امید نشوم. همیشه در صحنه انقلاب باشید و بی‌تفاوتی را هیچ موقع در فکر خود راه ندهید و از گوشه‌گیری و عزلت بپرهیزید و مانند دو گل در میان گلستان باشید و باید مرا عفو کنید زیرا در این مدت 19 سال عمرم وظیفه برادریم را بجا نیاوردم. خواهران عزیزم: از شما می‌خواهم که پس از شهادتم گریه و زاری نکنید و اگر گریه کردید فقط برای مظلومی امام حسین (ع) باشد. امیدوارم که صبر حضرت زینب (س) را داشته باشید و همانطور که در وصیتنامه اصلی نوشتم فرزندانتان را درمکتب حسین (ع) و خدا و حضرت زینب پرورش دهید و اگر در این مدت عمرم ازمن اشتباهی دیده‌اید مرا عفو کنید. و بالاخره از تمامی شما ازجمله کاظم دهقان، محمدرضا خواجه نصیری، محمد رضا دهقان و فرزندانشان و همچنین از تمامی عمه‌ها با خانواده، خاله‌ها با خانواده، زن‌دایی و پسردایی و .... و بالاخره تمامی دوستان و آشنایان طلب عفو و بخشش می‌کنم. از شما می خواهم بدهی های من به مردم را که قبلا برایتان نوشتم ادا کنید. همچنین روزه های قضایم را هم به جا آورید. ضمنا ما در آستانه عملیات سرنوشت ساز هستیم به امید پیروزی و به امید موفقیت همگی‌شما ها. والسلام و التماس دعا

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده