حراست از خون شهیدان با تلاش مسئولين مملکت برای رفاه مردم
به گزارش نوید شاهد یزد شهید علی آقا عسگری در 7 اسفند 1348 در یزد به دنیا آمد و تا پایان سوم متوسطه در رشته برق تحصیل کرد. پدرش کاظم در کارخانه بافندگی کار میکرد و مادرش خدیجه نام داشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی با سمت معاون فرمانده دسته راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام در 21 دی 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و پا به شهادت رسید.
وصیت نامه:
بسمه تعالى اينجانب دست و بازوى توانمند شما را که دست خداوند متعال بالاى آن است مىبوسم و بر اين بوسه افتخار مىکنم. «امام خمينى ره»
«اعوذ بالله منالشيطان الرجيم و قاتلواهم حتى لاتکون فتنه، انالله يحب الذين يقاتلون فىسبيلالله صفا کانهم بنيان مرصوص.»
با عرض سلام به حضور پيشگاه احديت و منجى عالم بشريت و رهبر کبير انقلاب اسلامى اين حقير علىآقا عسگرى چند کلمهاى به عنوان وصيت برحسب وظيفه برروى کاغذ مىنگارم. در آغاز سر به سجده شکر مىنهم که ايزد منان توفيق جهاد را در راه دينش به من اين بنده گناهکار عطا فرمود، بار خدايا تو را شکر که در اين برهه از زمان حيات مات را قرار دادى که مرگ و زندگى براى قداست و زندگى با ولايت فقيه را براى ما قرار دادى و مرگمان را شهادت براى خودت و باز خدايا شکرت که نعمت ولايت برايمان گستردى و سربلندى و سرافرازى براى ملتمان و توفيق جهاد به امتمان .
اى برادران و عزيزان و اى ملت هوشمند و سرافراز اين جانب به عنوان فردى از جامعه تقاضاهايى از شما دارم اولا از عموم طلب رضايت دارم خصوصا افرادى که بيشتر با آنها رفت و آمد داشتهام و مىخواهم از خداوند بخواهيد اين بنده سياه روى را ببخشايد و از مسئولين و دستاندرکاران مملکتى چه افرادى که در رأس کارهاى بزرگ يا کارهاى جزیى هستند تقاضا دارم که کارمان براى خدا و رضا و رفاه مردم باشد و بدانيد که اين مهم براى شما نيست بلکه حراست از خون شهيدان است که به شما سپرده شده است واى بر شما اگر خيانت کنيد و بخواهيد از آن سوء استفاده کرده و به نفع شخصيتان بهره ببريد. رعايت حال مردم را بکنيد و بگذاريد به خاطر مسائل جزیى ضد انقلاب استفاده کرده و بعضى از افراد ساده دل را به سوى خود جذب کنند که خون شهيدان دامنگيرتان خواهد شد،
اى افرادى که سرنوشت مملکتى به دست شماست، شيوه کشوردارى را از مولاى متقيان على ابن ابيطالب بياموزيد و همه را به يک چشم نگاه کنيد و نگذاريد مردم بيخود رنجيده خاطر شوند و اما شما اى مردم بايد بدانيد که هر انقلابى سختى دارد و براى به ثمر رساندن آن به صبر و محبت نياز دارد. آيا حضرت محمد(ص) براى انقلابش چقدر زحمت کشيد و عاقبت در برابر ديدگانش عزيزانش به فوز شهادت رسيدند و عاقبت سرش بالاى نيزه رفت و خاندانش به اسارت، ما بايد درس بگيريم و از شهيد دادن و اسير دادن نهراسيم که هر انقلاب بدون سختى و تحمل رنج به مقصود نخواهد رسيد.
و اگر شما بعضى چيزها به راحت دستتان نمىرسد ناسزا نگوييد و ناشکرى نکنيد که غرق در نعمت هستيم وجود بىصبرى از شما تقاضا دارم که تا آنجا که سران مملکتى لازم مىدانند حضور خود را در بسيج و جبهه حفظ کنيد. و از کسانى که هنوز جبهه نيامدهاند اگر براى تماشا هم شده قدم رنجه کرده و تشريففرما شوند و از اوضاع و احوال جبهه با خبر گردند تا غرورشان بشکند و بدانند در برابر امت هيچ نيستند و ترسشان فرو ريزد و ببينند شبها بچهها با چه حالى به درگاه خدا مىروند و چگونه التماس و زارى مىکنند و پيروزيشان را از خداوند مىخواهند و چگونه به درگاه ائمه نصرت مىطلبند.
و شما دانشآموزان عزيز اميد آينده من اگرچه خود نتوانستم رسالت را به پايان برسانم ولى از شما تقاضا دارم که با بهترين نحو به وظيفه خود عمل کنيد و دروس خود را بخوانيد تا در آينده انشاءالله مملکت اسلامى بىنياز از سوى خارجيان باشد و امام زمان و رهبر وقت از ايشان راضى باشد و خود خشنود از عملکرد خود باشيد. و به شما توصيه مىکنم علم با تزکيه را فرا گيريد و کسانى که خواهان فساد اخلاقى فرهنگ جامعه هستند بازپس بزنيد و نگذاريد فرهنگ شرق و غرب رشد کند و در محيط مواظب باشيد تا کسى شما را از راه منحرف نکند و گوش به فرمان رهبريت باشيد و با شرکت خود در محافل اسلامى زمينه حتى گوناگون رشد را براى خود پديد آوريد و در بسيج دانشآموزى شرکت جوييد که همراه با علمتان مسائل اخلاقى و فرهنگيان و اسلاميتان نيز رشد کند.
و چند کلمهاى سفارش به بچههاى پايگاه: اى دوستان و عزيران من خود آگاهيد که هرکارى سختى دارد همچنين فعاليت در کارى که بدون مزد و ارزش مادى است و فقط انگيزه الهى مىتواند باعث فعاليت شود پس از شما مىخواهم فقط کارتان براى خدا باشد و از نيش و طعنهزنان بىباک باشيد و طبق روال گذشته در صحنه بودن خود را حفظ کنيد من اميدوارم که مردم محله قدرشما عزيزان را بدانند و شما نيز که اين مردم پاک را و شما در مقابل کارهاى فرهنگى بزرگترى براى مردم انجام دهيد.
و اما شما اى کسانى که سرناسازگارى با اين انقلاب نهاده و به هر طريقى شده مىخواهيد نيش پرزهر خود را بر پيکر مردم فرو بريد کمى به فکر روز معاد باشيد و وجدان را قاضى قرار دهيد و منصفانه فکر کنيد و بترسيد از عذاب اليم که خداوند شما را مورد انتقال قرار مىدهد چون من بر خدايى بودن انقلاب از غيردريچهى کوچک واقف شدم آن هم در جبهه و از طريق چند معجزه که براى هر فرد عادى بود ولى واقعا اگر کسى فکرش را مىکرد والاترين معجزات بود، پس شما کارى نکنيد که اين الطاف از ما برداشته شود. گرانفروشى نکنيد - احتکار نکنيد و خون مردم را شيشه نکنيد و نگذاريد مردم راحت باشند تا خون شهيدان دامنگيرتان نشود.
کوچک همه - علىآقا عسگرى چند کلمهاى مىخواستم براى شما خانواده عزيزم سفارش بکنم:
اولا من زندگى و هستى و وجودم را مديون شما پدر و مادر عزيز مىدانم ولى اى والدين شما خود بهتر مىدانيد که من امانتى بودم نزد شما از طرف خداوند که او به موقع هر وقت خواست شما بايد تسليم خواستش شويد و اکنون مصلحت الهى همين بود و سرنوشت اين چنين صبر را پيشه خود بکنيد و بىتابى نکنيد و شکر خداى را به جا آوريد. که چند پسر ديگر داريد و يکى از آنها را انشاءالله اگر خداوند قبول کند ذخيره آخرت قرار داديد از شما مىخواهم از من راضى بوده و برايم از خدا مغفرت بخواهيد و طلب آمرزش کنيد و از او بخواهيد لياقت بودن در صف شهداى واقعى را به من عطا فرمايد و اما شما برادران عزيزم و خواهر ارجمندم خود واقفم که شما را آزار دادم ولى بدانيد من مىخواستم شما بچههاى خوب باشيد که انشاءالله هستيد و بهتر خواهيد شد.
انشاءالله از من راضى باشيد که اگر خداوند بهاى خونم را پذيرفت و اجازه داد از سرور آزادگان مىخواهم شفاعتتان کنند و مىخواهم از شما که با پدر و مادر مهربانتر باشيد و به اوامر آنها گوش فرا دهيد و اجرا کنيد که بهشت زير پاى مادران است و باالوالدين احسانا
و از کليه اقوام طلب عفو مىکنم و مىخواهم از من راضى باشيد و اگر در مدت عمرم عملى کرده که ناراحت شديد به بزرگى خوتان ببخشيد.
و اما باز مادرم تو در جواب سوالت که گفته بودى چرا مىخواهى به جبهه بروى: نمىدانم چرا بىاختيار به اين سو کشيده مىشوم فقط مىدانم که دفاع از شرف اسلامى و مملکتى و ناموسى را بر خود واجب مىدانستم و وجدانم راضى نمىشد در خانه خود بنشينم و بچهها در جبهه بجنگند و در مقابل بعثيون بايستند و جان دهند و من راحت باشم.
علىآقا عسگرى - 2/10/1365