انديشه خود را با علوم اسلامى پرورش دهید تا سپرى باشد در مقابل دشمنان اسلام
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید محمدحسین شیرغلامی 3 بهمن 1340 در شهرستان یزد به دنیا آمد و تا پایان دوره متوسطه در رشته صنایع چوب تحصیل کرد و دیپلم گرفت. پدرش حبیبالله حمام دار بود و مادرش فاطمه نام داشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز ارتش با سمت تک تیرانداز راهی جبهههای حق علیه باطل شد. سرانجام 20 آذر 1360 در بستان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلو به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای خلدبرین به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
بسمالله الرحمن الرحيم
و اما وصيتنامه براى انسانى همچون من از مال و ثروت و يا چيزى ندارم و چيزى ندارم که به ارث بعد از مرگ خود باقى بگذارم اين مشکل است و من در مدت عمرم به جز بدى به برادران و دوستانم چيزى ازخود جاى نگذاشتهام و تنها وصيتم اول به دوستان و برادران اين است که از خداى رحمان و رحيم طلب مغفرت برايم بکنيد. از يک يک دوستان و آشنايان مىخواهم اگر ناراحتى از من حقير ديدهاند مرا عفو کنند. من که نتوانستم با زنده بودنم کارى نه براى اسلام بلکه براى کشور و دوستانم بکنم آمدم جبهه که بتوانم شايد دين خود را به اسلام و امام امت و خون شهيدان که بر دوش من بود جبران کنم.
خدايا تو خود مىدانى که من اين بنده کوچک تو آفريدى و به او اختيار دادى و او را رها کردى تا خود راه را پيدا کند. ولى من جز اطاعت از من نفسانى خودم کار ديگرى نکردهام و يک عمر خود را در غفلت گذراندم و هيچ به فکر خود و انديشه خود نبودم و اينک از تو مىخواهم اين بنده ذليل و حقير که به درگاه تو آمده رد نکنى و مرا مورد آمرزش خودت قرار دهى که من طاقت عذاب الهى را ندارم.
چند کلمهاى هم سخن با پدر و مادر خود دارم اول سلام عرض مىکنم به پدر و مادرم که يک عمر از فرزند خود جز ناراحتى و زحمت چيزى براى شما نداشتم و من حالا خود احساس مىکنم که اين بار سنگين که بر دوشم بوده انجام ندادهام. من حالا آمدهام جبهه، پدرجان روزى که مىخواستم بيايم موفق نشدم موقع رفتن با شما خداحافظى کنم اميدوارم مرا ببخشيد و اما تو اى مادر که از همه کس و همه چيز به جز عشق به الله برايم عزيزتر و مهربانتر بودى و خودت و جانت را براى فرزندت مىدادى و من حتى نتوانستم براى يک دفعه تو را خندان کنم. مادرجان، زمان زمانِ امام حسين(ع) است و اگر الان امام حسين(ع) بود مىگفت ما سربازان به ياريش بشتابيم تو چه مىگفتى بازهم مىگفتى نروم. مادر حالا هم همان زمان است، امام حسين(ع) هم خود و زن و فرزند خود را فداى اسلام کرد و شهيد شد.
از تو مىخواهم صبر کنى و چند کلمهاى هم با برادرم حسن دارم حسن جان تو الان موقع آن است که راهت را پيدا کنى و در جهت اسلام گام بردارى و فکر خود و انديشه خود را با علوم اسلامى پرورش دهى تا سپرى باشى در مقابل دشمنان اسلام. وقت خودت را بيهوده نگذران و به مطالعه و عبادت خدا بپردازد و ديگر برادران را هم از تو ياد بگيرند. برادرجان، تنها وصيت من به تو اول اين است که پشتيبان خط امام يعنى راه و انديشهاى که امام داشت و هم هدفى که امام دارد را دنبال کنى و امام را تنها نگذاريد. و ثانيا از تو مىخواهم که مواظب مادر باشى نگذارى که در خانه ناراحتى ببيند و از خداى بزرگ منان خواستار توفيق و پيروزى تو هستم.
اين انقلاب از آنجايى که يک انقلاب مکتبى و اسلامى بود تاکنون از سوى اين دشمنان کوردل که مىخواستند ريشه اسلام را براندازند در امان نبود و هر روز يک توطئه جديدى به راه انداخته تا بتوانند بلکه که اين انقلاب را از حرکت باز دارند اين که همه ما بايد خدا را شکرگزار باشيم که همچون رهبر عظيم و روحانيت متعهد و مسئولی را داريم و نمىگذارند اين انقلاب از حريم اسلام پا کنار گذارد و جان و مال و عمر و فرزند خود را در اين کار گذاشتهاند و به خاطر روحانيتى همچون مطهرى، بهشتى و باهنر است که اين انقلاب ما باقى مانده و خون خود را در پاى اين درخت ريختند تا اين درخت ريشه بگيرد و خود را براى رسيدن به انسانيت انسان فدا کردند از خداى بزرگ مىخواهم از عمرم بکاهد و به عمر امام عزيزمان بيفزايد ديگر عرضى ندارم بار ديگر از تمام آشنايان و فاميل و همسايگان حلالبودى مىطلبم به اميد پيروزى لشکر اسلام بر کفر.
فرزد کوچک شما محمدحسين شير غلامى