چهارشنبه, ۰۱ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۷
شهید محمدحسن زارع ده آبادی 10 دی 1340 در محله ده آباد میبد به دنیا آمد. سرانجام یکم تیر 1362 در بانه به شهادت رسید. وی در وصیت نامه خود این چنین می نویسد:«پدر و مادر عزیزم! از خدا می خواهم اول به شماها و خواهر و برادرانم صبر عنایت کند تا بتوانید مثل مادری که چند فرزند خود را در راه خدا داده و فرزند آخر با دست خودش دفن کرد مرا هم دفن کنید و من حاضر نیستم حتی یک قطره ای اشک از چشمت جاری شود.» متن کامل این وصیت نامه را در نوید شاهد یزد بخوانید.

شهید زارع: در شهادتم صبر کنید و اشک نریزیدبه گزارش نوید شاهد یزد، شهید محمدحسن زارع ده آبادی 10 دی 1340 در محله ده آباد میبد به دنیا آمد و تا چهارم ابتدایی تحصیل کرد. پدرش حسین کشاورز بود و مادرش معصومه نام داشت. کارگر بنایی بود. مدتی در کشور کویت فروشندگی می کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز شهربانی با سمت تک تیرانداز راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام یکم تیر 1362 در بانه هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

« فمن یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما »

« هرکس که در راه خدا کشته شود یا پیروز گردد بزودی به او پاداش بزرگ خواهیم داد.» قرآن کریم

درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی، پدر و مادر و برادر و خواهر عزیزم ممکن است وقتی وصیتنامه من می خوانید من نباشم و من از حالتی که داشته ام به حالت دیگر درآمده باشم و برای یک مسلمان واقعی مرگ وجود ندارد این حالت یک تحولی بیش نیست.

مادر فدای قلب تو که رمیده ای مرا         آیا مگر ز من سخنی بدی شنیده ای

تو بوستان سبز وجود منی                    من غنچه توام که تو پروریده ای مرا

پدر و مادر عزیزم! از خدا می خواهم اول به شماها و خواهر و برادرانم صبر عنایت کند تا بتوانید مثل مادری که چند فرزند خود را در راه خدا داده و فرزند آخر با دست خودش دفن کرد مرا هم دفن کنید و من حاضر نیستم حتی یک قطره ای اشک از چشمت جاری شود که دشمن شاد می شود و مردم به جای تسلیت به تو تبریک بگویند و با جاری شدن خون شهید بود که حکومت تغییر کرد و به حکومت عدل الهی متصل شد. آری امام بود که کاری کرد بس عظیم که باعث شد دنیا از خواب عمیق بیدار شود و از زیر بار این دژخیمان بیرون آید و با ندای الله اکبرگویان این دشمن را شکست دهد.

پدر و مادر گرامی من جوانی بودم که شما با دستهای خودتان مرا بزرگ کردید و چقدر بیخوابی برای من کشیدید که الان با این کارهای شما شرمنده هستم و من برای شما بد بودم و از شما می خواهم که مرا ببخشید و مرا مورد عفو قرار دهید و از خدای توانا می خواهم که تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدارد تا برای مردم ایران یک رهبر باشد تا بتواند در دهان ابرقدرتهای جهان بزند همینطور که می زند و خواهد زد و رزمندگان ما را در جبهه حق علیه باطل پیروز کند.

و السلام. محمد حسن زارع

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده