شهید رجبی: در سنگر سیاسی عبادی نماز جمعه شرکت نماید
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید مسلم رجبی نصرت آبادی 15 آذر 1348 در روستای نصرت آباد از توابع شهرستان ابرکوه یزد به دنیا آمد و تا دوم راهنمایی تحصیل کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی با سمت تک تیرانداز راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 22 بهمن 1364 در ام الرصاص به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جای ماند تا 4 مهر 1374 پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
بسم رب الشهداء و الصديقين. بسم الله الرحمن الرحيم
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ سوره آل عمران، آیه 169»
با سلام و درود بر آخرين ولی خدا بر روی زمين يعنی امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف كه با ظهورش جهان پر از عدل و داد می شود و با سلام و درود بر پير جماران و اميد مستضعفان جهان حضرت امامخمينی(ره) كه با قيام خود ما را از زير بار 50 سال ظلم و بيدادگری اين پدر و پسر ملعون بيرون آورد و با سلام و درود بر رزمندگان و پويندگان راه حق و حقيقت كه با اعزام خود به جبهههای جنگ وحشتی عجيب بر اندام ابرقدرتها انداختهاند.
باری اين آخرين نامه و صحبت و سخن من است كه نام آن وصیتنامه است می نويسم و ازشما می خواهم كه مرا حلال كنيد و گاهی اوقات كه شما را ناراحت كردهام از شما عذرخواهی می كنم، باری مادر عزيز و مهربان و دلسوزم كه سالها برايم زحمت كشيدهايد از شما می خواهمكه مرا حلال كنيد و بعضی اوقات كه شما را ناراحت می كردم مرا ببخشيد و از خدا برايم طلب مغفرت بنماييد و همچنين ای پدر مهربانم كه سالها برای من و ديگر فرزندانتان زحمت كشاورزی را تحملكردهايد تا ما را بزرگ كردهايد از شما می خواهم كه مرا حلالكنيد و از اينكه نتوانستم آن طوری كه بايد و شايد در امر كشاورزی شما را ياری كنم و حتی گاهی اوقات از فرمان شما سرپيچی كردم مرا ببخشيد. و از بردران و خواهرانم می خواهم كه مرا حلالكنند و مرا ببخشند چون كه من به آنها خيلی زحمت دادم و از برادرانم می خواهم كه راه مرا ادامه دهند و جبهه و جنگ را فراموشنكنند و در تربيت فرزندان كوشش فراوان بنمايند و از خواهرانم می خواهم كه حجاب اسلامی را رعايتكنند و از برادران و خواهرانم می خواهم كه به فرزندان خود بگويند كه عموی شما در راه جهاد با كافران بعثی به شهادت رسيد و برای اينكه دين اسلام را حفظكند به جبهه رفت و هرگز زندگی با ذلت را بر مرگ باعزت ترجيح نداد تا اينكه سرانجام به آرزوی خود كه شهادت بود رسيد.
وصيت من به قومان و خويشان و ملت شهيد پرور اين است كه جبهههای جنگ را خالی نگذارند و با ورود به جبههها جای خالی شهدا را پركنند و اسلحه افتاده آنها را بردارند و همچنين كمک به جبهه يادتان نرود و اگر دسترسی به نمازجمعه داريد در اين سنگر سياسی عبادی شركت جوييد و در مراسم دعاها از جمله دعای كميل و توسل و ندبه و زيارت عاشورا شركتجوييد و در آن مراسم يادی هم از ما بنماييد كه دستمان از همه جا كوتاه است. فقط اميدمان به شماها است در اين مجالس برای ما دعا كنيد.
و از تمای رفيقان هم سن و سال می خواهم كه آنهايی كه درس می خوانند در يادگرفتن درس حداكثركوشش را بنمايند و در كنار سنگر مدرسه جهاد را فراموش ننمايند. و وصيت من به برادران گروه مقاومت اين است كه اين سنگر را حفظكنند و در كلاسها و همه برنامههايش شركتكنند و اين خودش مشتی است بر دهان ابرقدرتهای شرق و غرب.
باری ای پدر و مادرم از شما می خواهم كه برای من زياد گريه نكنيد و از اينكه من در بين شما نيستم ناراحت نباشيد و باید افتخارکنید که لیاقت این را داشتید که فرزند شما در راه خدا شهید شود و این افتخار بزرگ شامل حال شما شود.
و پدرم من 9 روزه نتوانستم بگيرم اينها ماندهاست. اگر توانستيد بگيريد كه خدا مرا ببخشد.
و دعا به امام امت و رزمندگان يادتان نرود و هميشه به يادخدا باشيد كه ياد خدا به دلها اطمينان و آرامش می دهد. ديگر سخنی ندارم.
خدايا،خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار
از عمر ما بكاه، به عمر او بيافزا رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما
معلولين و مجروحين شفا عنايت فرما صدام و صداميان نابودشان بگردان. خداحافظ