نماز اول وقت پیوند دهنده شهید "رزم آور" با خدا بود
به گزارش نوید شاهد یزد، سرگرد شهید علی رزمآور، فرزند عباس، در10 آبان ماه سال 1325 هجری شمسی در محلهی شریفآباد اردکان دیده به جهان گشود. پدرش عباس رزمآور گرچه در جامعهی پلیس و شهربانی زمان پهلوی خدمت میکرد؛ امّا برحسب وظیفه و بهعنوان یک شغل به آن نگاه میکرد و با وجودی که شرایط برایش فراهم بود، توانست خود را از آلودگی و سرسپردگی دربار حفظ کند. در عوض خداوند سبحان هم گلی از خانوادهی او را با احترام پذیرفت و به او ارزش و آبرویی مضاعف بخشید.
شهید رزمآور زمانی که دوران کودکی را پشت سر نهاد در 6 سالگی وارد دبستان فردوسی اردکان شد و این دورهی را با موفقیت طی کرد. در تابستان که دبستان تعطیل بود و اوقات فراغت او بود در مکتبخانهی شریفآباد به آموزش قرآن مشغول میشد. دورهی متوسطه را در دبیرستان شرف اردکان گذراند. سپس در دانشکدهی افسری پذیرفته شد و در سال 1349 از دانشکده افسری فارغالتحصیل شد.
شهید رزمآور بسیار خوشاخلاق و دوستداشتنی بود. در دوران تحصیل علاوه بر تحصیل در کار کشاورزی و بیرون به پدر و حتّی در کارهای خانه به مادر کمک میکرد. بسیار علاقهمند به تحصیل بود و درسش نیز خوب بود. دیگران را نیز به فراگیری تحصیل دعوت میکرد. نسبت به حجاب خانواده حسّاس بود و خانواده را به حفظ حجاب سفارش میکرد. در دوران کودکی در ساخت مسجد محل، درزمینهی بنّایی مسجد شرکتی فعّال داشت.
به اهلبیت خصوصاً امام حسین(علیه السّلام) عشق میورزید. از دوران نوجوانی و دبیرستان سعی داشت در مراسم محرّم و عزاداری امام حسین (علیه السّلام) فعالانه شرکت داشته باشد.
در دوران انقلاب گرچه نظامی بود و محدودیتهای فراوانی در دوران پهلوی بر او حاکم بود؛ امّا نهتنها توانست خود را در برابر حوادث انقلاب حفظ کند و علیه مردم نباشد؛ بلکه با مردم بود و در انقلاب شرکت داشت. به انجام واجبات و ترک محرمات دینش پایبند بود. به اظهار خانوادهاش از خصوصیات بارز شهید مراقبت او از نمازش بود. سعی میکرد نماز اوّل وقت بخواند. ویژگی دیگرش جدیت در کارهایش بود. زمانی که جوانی برومند گردید از سنّت رسولالله (ص) نیز پیروی کرد و ازدواج نمود که ثمرهی ازدواجش دو فرزند دختر بود.
در سال 1349 از دانشکدهی افسری فارغالتحصیل و در تهران استخدام شد. پس از مدّتی به چابهار منتقل گردید و سپس به ایرانشهر انتقال یافت. در زمان جنگ تحمیلی به کردستان رفت و مدّت 4 سال در نوار مرزی کردستان به حفظ و حراست از میهن اسلامی پرداخت و سپس مأمور مقابله و مبارزه با اشرار در شرق کشور شد و سرانجام در تاریخ 9 مهرماه سال 1360 در بلندیهای گوهر کوه ایرانشهر زمانی که با 25 نفر از همرزمانش مشغول شناسایی محل اشرار بود، در درگیری با اشرار به همراه یاران همراهش به شهادت میرسد و روح بلندش به رضوان پر میکشد و مردمی را که به عشق آنها میسوخت، از خدمات خود محروم میسازد.
پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه بر دستان و دوش مردم قدرشناس اردکان در گلزار شهدای شریفآباد به خاک سپرده شد و جزو اولین شهدای محلهی شریفآباد بود که قبرش محل زیارت عاشقان شهید و شهادت گردید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.