خاطره جانباز عباسعلی امراللهی از همرزم شهیدش "حسن انتظاری" /قسمت اول "مشتاق عبادت"
سهشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۲
نوید شاهد - جانباز عباسعلی امراللهی بیوکی از عملیات محرم می گوید: «او با آن که در طول روز خیلی خسته می شد، هر هفته شب های جمعه اعلام می کرد که همه زود بخوابیم تا وقتی ساعت 12 بیدارمان می کند،خواب آلود نباشیم و بتوانیم در مراسم دعای کمیل شرکت کنیم.» متن کامل این خاطره را در نوید شاهد بخوانید.
جبهه محل رفاقت و رقابت
با خبر شده بودیم که عملیات مهمی در پیش است اما زمان آن مشخص نبود. همه لحظه شماری می کردیم و برای آن که آمادگی لازم جهت شرکت در عملیات را داشته باشیم، شروع کردیم به اجرای یک سری برنامه های ورزشی از جمله پیاده روی، دو و نرمش های مناسب تا قوای جسمانی خود را افزایش دهیم. البتّه در روز های اول، خیلی از بچه های گردان امادگی جسمانی لازم را نداشتند و از قافله عقب می ماندند، ولی چون جبهه محل رفاقت و رقابت بود و کسی نمی خواست با نشان دادن کوچکترین ضعف بدنی از خود، از حضور در عملیات منع شود، تلاش می کردند تا به پای بقیه برسند.
روحی سالم و قوی برای مبارزه با دشمن
در آن میان، چیزی که هرگز فراموش نمی شد، تقویت روح بود؛ چون داشتن روحی سالم و قوی به اندازه جسم قدرتمند، برای مقابله با دشمن مورد نیاز بود. بنابراین در برنامه ریزی روزانه خود، دو کار مهم دیگر را هم گنجانده بودیم، اول این که هر روز در کلاس های عقیدتی، سیاسی که توسط مربیان روحانی و غیر روحانی تشکیل می شد شرکت می کردیم، دیگر آن که هر لحظه و فرصتی که بدست می آوردیم ، به راز و نیاز با خدا می پرداختیم تا روح خود را با خواندن نماز، دعا و زیارت عاشورا لطافت و نیروی تازه ببخشیم.
با همه این اوصاف، در طول دوران اننظار برای شروع عملیات محرم شب های دعا خوانی شهید "حسن انتظاری" جانشین فرمانده گردان یعنی حاج کاظم میر حسینی چیز دیگری بود.
فراز های از دعای کمیل و گریه مداوم
او با آن که در طول روز خیلی خسته می شد، هر هفته شب های جمعه اعلام می کرد که همه زود بخوابیم تا وقتی ساعت 12 بیدارمان می کند، خواب آلود نباشیم و بتوانیم در مراسم دعا کمیل شرکت کنیم.
ما هم به احترام حرف او و البته با عشق به دعای نیمه شب، زود می خوابیدیم و زمانی که شهید "حسن انتظاری" بیدارمان می کرد، با شور و شوق از جای خود بلند برخاسته و در صف دعا می نشستیم.
عاشق دعا و مشتاق عبادت
شهید "حسن انتظاری"همیشه خودش دعای کمیل را شروع می کرد ولی همین که فرازهای از آن را می خواند، چنان به گریه می افتاد که دیگر توانایی ادامه آن را نداشت، بنابراین کسی دیگری خواندن دعا را ادامه می داد و او، تا پایان دعا مدام اشک می ریخت و در درگاه الهی طلب عفو بخشش می کرد. وقتی هم که دعا تمام می شد، اولین کسی که به خواندن نماز شب می ایستاد او بود، هرچند که زمان بسیار کمی را استراحت کرده بود ولی چنان با شور و علاقه نماز شب می خواند که قابل وصف نیست! به راستی که او عاشق دعا و مشتاق عبادت بود!
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران
استان یزد
نظر شما