"وحدت و یکپارچگی اسلامی " خواسته شهید رجبی
به گزارش نوید شاهد یزد شهید غلامرضا رجبي هامانه پانزدهم فروردين 1327، در روستاي هامانه از توابع شهرستان اردكان به دنيا آمد. پدرش علي و مادرش رقيه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. آشپز بود. سال 1353 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. پانزدهم مهر 1359، با سمت فرمانده دسته در سرپلذهاب توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به شكم، شهيد شد. پيكر او را در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
متن وصیت نامه:
حضور محترم امت قهرمان و شهید پرور میبد
سلام علیکم
خواهران و برادران عزیز همشهری ام اکنون که چند روزی به عملیات گسترده ارتش نمانده لازم می بینم که چند کلمه به عنوان وصیت بیان کنم. خواهران و برادران گرامی امروز ما در موقعیتی قرار گرفته ایم که در طول 1400سال چنین وضعی برای اسلام عزیز اتفاق نیفتاده است. این زمان ،زمانی است که کل دنیا از ابر جنایتکاران و کافران گرفته تا دیگر مستکبران دست به دست هم داده اند تا اسلام عزیز را سرکوب نمایند پس باید ما با جان و دل با فرستادن جوانان به جبهه ها با انفاق مال با کار کردن در جبهه و پشت جبهه دین خود را به اسلام عزیز ادا کنیم .
تربیت فرزندان در راه اسلام
مادران و پدران گرامی ! از رفتن فرزندان رشید شان به جبهه ها جلوگیری نکنند که فردای قیامت خدای نکرده در پیشگاه ائمه معصومین سرافکنده باشند زمان، زمان اسلام عزیز است زمان زمانی است که باز صدای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) از کربلای ایران به گوش میرسد.ای عاشقان کوی امام حسین (ع) لحظه ای درنگ به خود راه ندهید که فردا دیر است. ای مادرانی که آرزو داشتید ای کاش با مادر وهب می بودیم ای پدرانی که میخواهید چنان حبیب ابن مظاهر باشید ای جوانانی که میخواهید چنان علی اکبرو قاسم رشید امام حسین (ع) دین اسلام را یاری کنید این زمان زمان آزمایش است. زمان امتحان و عمل کردن است به پیش که فرزند زهرا شما را به جبهه میخواند .
صبر و استقامت
حال چند کلمه ای وصیت به پدر و مادر عزیزم دارم پدر ومادر عزیزی که همواره با خمینی مرا با دین اسلام عزیز و ائمه معصومین آشنا کرده اید و مرا چنان آماده ساختید که بتوانیم سربازی باشم برای اسلام عزیز. پدر و مادر عزیز من هیچگاه محبت هایی که در قلبم روا داشتید را فراموش نمی کنم و شرمنده ام که نتوانسته ام جبران و زحمتهای شما را بنمایم . امیدوارم اگر توفیقی شد و به معبودم رسیدم مرا حلال نمائید و صبر و استقامت را پیشه خود سازید و هیچ ضعفی به خود راه ندهید. برادرانم را چنان آماده سازید ک سلاح مرا به دست گیرند و راهم را ادامه دهند .
همسرم،فرزندانم را به یاری اسلام هدایت کن
حال چند کلمه ای را به عنوان وصیت به همسرم سفارش می کنم. همسری که همواره در طول زندگی همراه و همدم بوده و در این راه رنج ها و زحمتها متحمل شده. همسرم از تو میخواهم که در شهادت من هیچ گونه ضعفی به خود راه ندهی و محکم استوار جان زینب کبری صبور و با استقامت باشی. همسرم برای قرآن به فرزندانم نگوئید پدرتان به سفر رفته بگوئید به جبهه رفت تا اسلام را یاری کند. به جبهه رفت تا قرآن را یاری نماید. به جبهه رفت تا ندای امامش را لبیک گوید و در این راه شهید شد و از شما خواست که چنان پدرتان باشید.