قسمت دوم خاطرات شهید «محمدمهدی پریمی»
دوشنبه, ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۹
پسرعموی شهید «محمدمهدی پریمی» نقل می‌کند: «پسری پاک، منزه و خوش قلب بود در ایام کودکی و در دورانی که فرزندان نیاز به مهر مادری دارند، محمد مادرش را از دست داد. او در زمره اهل تقوا و ایمان قرار داشت.»

او در زمره اهل تقوا و ایمان قرار داشت

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید محمدمهدی پریمی پانزدهم دی ۱۳۴۷ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش علی‌اصغر، بنا و معمار بود و مادرش لیلا (فوت ۱۳۶۰) نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴ در اروندرود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای فردوس رضای زادگاهش واقع است.

محمد، مشکل گشای ماست

من و شهید محمدمهدی در مجیدآباد متولد شدیم، ولی در شناسنامه، محل تولد را عبدالله‌آباد ثبت کرده‌اند. محمدمهدی دوره راهنمایی را مدتی در مدرسه اروندرود واقع در محله امام و مدت زمانی نیز در مدرسه راهنمایی طالقانی واقع در مجتمع آموزشی امام خمینی (ره) سرگرم تحصیل بود. در ایام کودکی پدر بزرگمان هرگاه فرصتی می‌یافت بین من و محمدمهدی کشتی راه می‌انداخت و بر اساس حال و هوای آن دوران، گاهی نیز من با شهید آن‌قدر به هم‌ می‌پیچیدیم تا محمدمهدی کوتاه می‌آمد و قضیه به خیروخوشی تمام می‌شد.

بیشتر نامه‌ها را در منزل برای محمدمهدی می‌نوشتم و آن‌ها را به جبهه می‌فرستادم. هرزمان که از جبهه برمی‌گشت، بچه‌های محله و هم‌سن‌و‌سال‌هایش در خانه ما جمع می‌شدند و شهید محمد از خاطراتش در جبهه برایشان سخن می‌گفت. گاهی اوقات نیز محمد پاتوق خود را جلوی نانوایی محله قرار می‌داد. همسنگران و دوستانش از جمله آقایان صیامی و خراسانی و نیز پسر صفر که به شهادت رسید، همگی دور هم جمع می‌شدند و از خاطرات جبهه و جنگ سخن می‌گفتند. محمد قبل از رفتن به جبهه خیلی شیطان بود و شوخ طبع و بذله گو؛ ولی از آن زمانی که به جبهه رفت تغییرات فکری و روحی عجیبی در او ایجاد شد.

از خصوصیات شهید باید به مسئولیت پذیری ایشان اشاره کرد، چون خواهرانمان از همه کم سن‌و‌سال‌تر بودند، محمد همیشه کمک‌کار آن‌ها بود و احساس مسئولیت در برابر آن‌ها می‌کرد. ویژگی بارز دیگر ایشان، شجاعت بی‌نظیر بود. هیچ‌گاه از شجاعت خود در جهت ظلم و ستم به زیردستان و هم‌نوعان خود استفاده نکرد. روزی که محمد را تشییع جنازه کردند، هم‌زمان بیست و پنج تن دیگر از شهدای شهرستان دامغان به همراه شهید تشییع شدند که بسیاری از شهیدان جنازه نداشتند. بنده اعتقاد راسخ دارم هر گاه مشکلی در زندگی برایم پیش آمده به شهدا توسل جسته‌ام و مشکل من از طریق ایشان حل شده است. من هر شب جمعه بر سر خاک شهید می‌روم و برای محمد و دیگر شهدای شهرمان فاتحه خوانی می‌کنم.

(به نقل از برادر شهید، فضل‌الله پریمی)

بیشتر بخوانید: لباس غواصی، لباس دامادی من است!

او در زمره اهل تقوا و ایمان قرار داشت

قبل از شهادت ایشان، محمد و خانواده‌اش در همسایگی ما بودند. محمد به همراه شهید محمدی در مغازه ما کار می‌کردند. با روحیات محمد کاملاً آشنا بودم. پسری پاک، منزه و خوش قلب بود در ایام کودکی و در دورانی که فرزندان نیاز به مهر مادری دارند، محمد مادرش را از دست داد و در دوران طفولیت، شهید ضربه سنگینی خورد و چند سالی از نوازش مادر محروم شد. شهید شرایط پیش آمده را پذیرفت و با توکل به خدا و حمایت‌های دیگر اعضای خانواده‌اش بر روی پای خود ایستاد تا زمان شهادتش.

او در زمره اهل تقوا و ایمان قرار داشت. با شروع جنگ تحمیلی حضور در جبهه‌ها را بر هر کاری ترجیح می‌داد و با شهادت در راه وطن به هدف و مقصود خویش رسید. با آنکه چندین سال از زمان شهادتش می‌گذرد، همواره یادش را گرامی می‌داریم و برایش مغفرت و رحمت را از درگاه الهی خواستاریم.

(به نقل از پسرعموی شهید، علی پریمی)

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده