شهید محمدجلال شكاري ابراهيم آباد
شنبه, ۲۴ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۱
شهید محمدجلال شكاري ابراهيم آباد از سوي جهاد سازندگي در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم اسفند 1362، با سمت راننده لودر در طلاييه بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد.
نویدشاهدیزد:

بخشنده بود و بخشنده تر شد


روستاي ابراهيم آباد تفت در تاريخ اوّ ل شهريور ماه 1345 درخانواد هاي متديّن و زحمتكش شاهد تولد پسري بود كه نامش را «محمّد جلال » گذاشتند. وي دوران كودكي خود را زيرسايه پدر و مادري مؤمن گذارند. 

از شير پاك و محبّ تهاي صميمانه مادر و لقمه حلال و طيّب و اعتقاد مذهبي پدر بهر ه مند گرديد و رشد و نمو كرد. گل وجودش شكفت تا در روزگاري نه چندان دور بتواند روح بلندش از قفس تن خاکيش به راحتي جدا گردد و عاشقانه به ديدار معبودش بشتابد و حيات جاويد را در بهشت برين در نزد اولياي دين از آن خود سازد و حتّي شفيع پدر و مادر و همه آنهايي گردد كه روزگاري در راه تربيت و رشد او تلاش و همّت كرد ه اند و در هدايتش كوشيد ه اند.

محمد جلال در اوان كودكي در زادگاهش ابراهيم آباد به مكتب خانه رفت و قرائت قرآن را فرا گرفت. او تحصيلات خود را تا كلاس پنجم ابتدايي در شهر تفت گذارند، سپس با مهاجرت خانواده اش به يزد، دوره راهنمايي را در مدرسه راهنمايي فرساد، به صورت شبانه به پايان برد. اين در حالي بود كه روزها را به دليل علاقة شخصي و نيز كمك به خانواده اش به كار مشغول بود، مدّتي در مغازة شيشه بري و زماني هم در مغازه لوازم خانگي و حتّي كارگر بنّايي کار کرد. به همين ترتيب سا لهاي اوّل و دوّم دبيرستان را در مدارس كي خسروي و ايرانشهر يزد گذراند و همواره به دليل هوش و تلاش و نظمي كه داشت مورد توجّه و تحسين معلّمان و مسئولان مدارس خود بود.

با شروع جنگ تحميلي عشق جبهه هاي نبرد در او جوانه زد امّا هربار كه اراده رفتن به جبهه مي كرد به دليل سنّ كم از طرف خانواده و مسئولان مورد موافقت قرار نمي گرفت. تا اينكه در سال دوّم دبيرستان، تحصيل را رها كرد و براي كسب مهارت رانندگي لودر و بلدوزر نزد عموهايش به اصفهان رفت. در مدّت كوتاهي اين مهار تها را با موّفقيّت فرا گرفت. سرانجام از طريق جهادسازندگي يزد به جبهه اعزام شد. پس از يك ماه جهاد مقدّس در راه خدمت رساني به رزمندگان اسلام و ايجاد راه براي تردّد آنها بر اثر اصابت ترکش گلوله خمپاره دشمنان بعثي به ناحيه سرش در مورّخه 28 / 12 / 62 درمنطقه طلائيه به فيض شهادت نائل آمد. اين در حالي بود كه او خود را آماده كرده بود براي مرخّصي تعطيلات عيد به يزد بيايد، امّا با اطاعت از خواسته فرمانده اش مبني بر آماده سازي جادّه ديگري، در پايان كار، بنابرتقدير خداوند قادر به دليل معرفت و ظرفيت بالايي كه در خود ايجاد كرده بود، لياقت پيوستن به خيل شهيدان انقلاب  اسلامي را پيدا نمود.

محمّدجلال از هوش و استعداد بالايي برخوردار وانساني خودجوش و فعّال بود و صدق و صفايي خاص داشت. با آن كه خود شبانه درس مي خواند و براي كمك به خانواده اش روزها كار مي كرد، امّا از بذل و بخشش و كمك به ديگران كوتاهي نمي کرد، به گونه اي كه گاه كفش وحتّي لباسش را به دوستانش مي بخشيد. از ويژگيهاي بارزش پيش قدمي و تواضع او در كمك به ديگران بود. ساده مي زيست و اهل تجمّل و راح تطلبي نبود، به گونه اي كه شبها پس از يك روز كاري و درس خواندن و
همكاري با پايگاه بسيج محل، وقتي دير هنگام به خانه مي رسيد، ساده و بي آلايش روي زمين، بدون تشك مي خوابيد. او از كودكي فردي شجاع و نترس بود و به استقبال كارهاي بزرگ و سخت مي رفت. خودجوشي و فعّال بودن او باعث خوشحالي و نوعي آرامش براي خانواده اش بود كه نيازي به تذكّر و يا نگراني در انجام كار و يا تكاليف درسهياش وجود نداشت، لذا هم اهل خانه وهم اولياي مدرسه همواره از او راضي بودند.
او فردي دلسوز و مهربان و با پدرش نيز بسيار صميمي بود پدر نيز به او بسيار علاقه داشت. از آنجا که پدرش در بافق كار مي کرد و تا آن زمان خواهري نداشت، به تعبير مادر، او علاوه بر اين که مرد خانه بود، كمك كار او در انجام كارهاي خانه نيز به حساب م يآمد.

وصیت نامه:
«انتظار طولاني به پايان رسيد و من به آرزوي ديرينه ام که شهادت است مي رسم و اين منّت را خداوند متعال برخانواده من مي گذارد و فرزندي ناقابل از اين خانواده را به آرزويش مي رساند.

تواي پدرم:
بايد خدا را شکر کني که فرزندي از تو به لقاءالله پيوست

و تو اي مادرم:
مبادا لحظه اي براي من زاري کني که مرگ، حقّ هر فرد از انسان است وتو بايد خوشحال باشي که فرزندت در راه خدا کشته شد و به آروزيش رسيد

و شما اي برادرانم :
راه من را ادامه دهيد و نگذاريد سنگرم خالي بماند در هر لحظه و در همه حال به ياد خدا باشيد و رزمندگان و امام را دعا کنيد و براي پيروزي اسلام بر کفرجهاني دعا نماييد. اگر از من بدي ديده ايد امّيدوارم مرا حلال کنيد و از تک تک اقوام و همسايگان و دوستان براي من حلال بودي بطلبيد. »
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده