زندگينامه
گشاده رویی و اخلاق نیک از خصوصیات بارز او بود و همه او را به صفات نیک می‌شناختند در همه عملیات ها و مأموریت‌های سخت پیش قدم بود و از مرگ هراسی نداشت ...
نويد شاهد كردستان:




فرزند:.................. احمد

ولادت:................ 11/12/1319

شهادت:.............. 10/10/1360

محل شهادت:..... منطقه سقز

نحوه شهادت:..... درگیری با ضد انقلاب

محل دفن:........... گلزار شهدای سقز

گشاده رویی و اخلاق نیک از خصوصیات بارز او بود و همه او را به صفات نیک می‌شناختند در همه عملیات ها و مأموریت‌های سخت پیش قدم بود و از مرگ هراسی نداشت

شب عملیات از درد معده به خود می‌پیچید و آثار و ناراحتی بیماری از وجودش هویدا بود همرزمانش به او می‌گویند با این وضع بیماری استراحت کن و در عملیات شرکت نکن او در جواب می‌گوید: اگر چه سخت مریضم ولی می‌آیم و نمی‌خواهم گروه را تنها بگذارم.

به سن میانسالی رسیده بود چهل سال قبل در یکی از روستاهای گلتپه سقز به نام ناصر آباد دیده به جهان گشود نه سال بیشتر نداشت که دست اجل وی را از وجود پدر محروم ساخت و تحت سرپرستی مادرش فاطمه قرار گرفت با پشت سر نهادن ایام کودکی در همان روستا به کار کشاورزی پرداخت و در سن 18 سالگی به خدمت نظام وظیفه فرا خوانده شد با فراغت از خدمت سربازی در سن 20 سالگی ازدواج نموده بود و شریک زندگی‌اش آمنه جعفری نام داشت تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در همان روستا زندگی می‌کرد و ثمره زندگی‌اش دو فرزند دختر و یک پسر بود که به شهر سقز نقل مکان کردند و در قهوه‌خانه‌ای مشغول به کار شد آخرین فرزندش سارا بعد از انقلاب به دنیا آمد سارا چند ماه بیشتر نداشت که مادرش مظلومانه در بین درگیری و بر اثر اصابت گلوله ضد انقلاب به شهادت رسید سعید حسین پور با شهادت مونس و شریک زندگی‌اش با تمام وجود احساس تنهایی می‌کرد با استقرار رزمندگان سپاه اسلام در منطقه با آنان همکاری می‌نمود و در شهریور ماه سال 1360 به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد فعالیت خود را علنی کرد

سرانجام در راه دفاع از اسلام و انقلاب در مصاف با دشمن و اشرار ضد انقلاب در روستای هیجانان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

شب قبل از شهادت برادرش در عالم خواب می‌بیند گلوله‌ای به برادرش سعید اصابت می‌کند ولی خونی را مشاهد نمی‌کند از این موضوع سخت ناراحت می‌شود روز بعد به خانه برادرش می‌رود و می‌بیند او عازم عملیات است سر راه را به او می‌گیرد تا به هر شکل ممکن او را از رفتن منصرف نماید ولی او در جواب می‌گوید من می‌روم و باید رفت اگر برنگشتم شما از بچه هایم مواظبت کنید اگر چه می‌دانم سرپرست نگهدارنده همه خداست و در همان عملیات ها به شهادت می رسد.



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده