شهدای شاخص
يکشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۴۴
صدای باران باران و طلوع رنگین کمان،دشت و دمن را دگرگون کرده بود، زمین و زمان با ترنم باران فصل دیگری را آغاز کرده بود و بشارت بهار تا دور دستان به گوش می رسید و انگار قبیله ای از فرشتگان در کجاوه ای از نور از کنار آبادی می گذشتند . احساس می کردی حکمت بی بی حکیمه را کاکا مبارک برای شاد باش اهالی بن پیر آورده است . پدر از شادی در پوست خود نمی گنجید و مادر دستانش از قنوت پر بود و در اطراف خانه نور جوانه می زد و صدای نوزادی همه را به خود وا می داشت .


نام شهید: سردار كشکولى

نام پدر :حيدرعلى

تاريخ‌تولد  :1336/05/6

 تاريخ شهادت  :59/10/1

مسئولیت: مسئول گروه شناسایی



زندگینامه

صدای باران باران و طلوع رنگین کمان،دشت و دمن را دگرگون کرده بود، زمین و زمان با ترنم باران فصل دیگری را آغاز کرده بود و بشارت بهار تا دور دستان به گوش می رسید و انگار قبیله ای از فرشتگان در کجاوه ای از نور از کنار آبادی می گذشتند . احساس می کردی حکمت بی بی حکیمه را کاکا مبارک برای شاد باش اهالی بن پیر آورده است . پدر از شادی در پوست خود نمی گنجید و مادر دستانش از قنوت پر بود و در اطراف خانه نور جوانه می زد و صدای نوزادی همه را به خود وا می داشت . سالها پیش ،غبار جادهرا باران خوابانده بود و سیاه چادر ،دوش آفتاب می گرفت و صدای زنگوله ها لالایی مادران را همراهی می کرد .

سال 1336 بود که در سردار کشکولی چشم به جهان گشود . به راستی این سردار سرافراز ،سربردار و سردار دیگری شد و بر سردار دل خوش درخشید . این غنچه نورسته و شکوفه تازه شکفته 6 سال اول را در دامن پر مهر و عطوفت مادر و آغوش گرم پدر سپری کرد و روانه مدرسه شد تا دیباچه ی کتاب عشق را از بر کند و سوختن را از شمع و پروانه بیاموزد ، اما برای تحصیلات مقطع بالاتر به واسطه ی گرفتاری های خانوادگی و عدم دسترسی به دبیرستان و بعد مسافت تا مرکز شهرستان از ادامه تحصیل بازماند ،مددکار پدر بود و تکیه گاه مادر ،بذر محبت می پاشید و مزرعه صداقت درو می نمود . در سال 1356 به خدمت سربازی اعزام و همزمان شد با اوج گیری انقلاب اسلامی ،و در این گیر و دار چون بسیار به امام علاقه مند بود به سهم خود در مبارزات حضور پیدا می کرد . علاقه به امام از یک سو و شور انقلابی از سوی دیگر باعث گردید که کار در شرکت تهران را رها و وارد مدرسه عشق ،بسیج،و به عضویت سپاه پاسداران در آید .در مؤموریت های مختلفی که به وی واگذار می شد با توجه به این که در واحد عملیات سپاه مشغول بود لیاقت و کارآمدی خاصی را از خود نشان داد . در آغاز جنگ همراه با تعدادی از پاسداران سپاه گچساران  وارد دار خوین و قصر شیرین گردید. با دلی آکنده از عشق و سینه ی مملو از محبت و دلبستگی به امام ،به دفاع از انقلاب اسلامی و کشور آفتاب پرداخت.

در مؤموریت دوم نور همراه با یک واحد زرهی برای آزاد سازی سنندج از سوی ضد انقلاب وارد کردستان گردید و در واحد اطلاعات و تحقیقات سپاه سنندج مشغول به خدمت گردید که کا آمدی ،پایداری ،دانش رزمی و مدیریت دقیق وی باعث شد مورد تحسین مسئولان و سپاه کردستان قرار گیرد. با شروع جنگ تحمیلی و هجوم ارتش متجاوز عراق به میهن اسلامی همراه با تعدادی از فرزندان رمضان و کاروانیان عاشورا و مشتاقان کربلای معلی در پاسگاه مرزی جراحی به پاسبانی از این آب و خاک پرداخت .

در سایه توان رزمی و درایت نظامی و صداقت در گفتار و دقت در رفتار علاوه بر پاسگاه جراحی و مسئولیت پاسگاه مجاور هم به ایشان واگذار گردید. وی در این عرصه با رشادت هرچه تمام تر از کشور دفاع کرده و مانع سقوط و اشغال آن پاسگاه گردید و تنها پاسگاه مرزی بود که به دست ارتش عراق نیفتاد. در آخرین مؤموریت خود این شیر میدان رزم و سردار سربدار عرصه جهاد ،به بهمن شیر اعزام و در فیاضه آبادان مشغول به خدمت گردید و مسئولیت یه دسته چریکی را جهت سرکوب دشمن عهده دار و بارها به قلب سپاه دشمن نفوذ و آرایش رزمی آن ها را به هم زد و حماسه های بی بدیلی را از خود به یادگار گذاشت . بنا به نقل دوستان و همسنگران از چنان مدیریت و فرماندهی و تاکتیک نظامی برخوردار بود که احساس می کردی سال های سال در کوران جنگ آبدیده شده و حضور داشته است . آخرین مسئولیت این مسافر آسمانی و فرشته ی زمینی ، فرماندهی یکی از تیم های شهادت طلب در خط مقدم جبهه در سی متری مواضع و موانع دشمن بود که در مورخ 59/10/2 درگیری شدیدی بین این افراد از خود رسته و به خدا پیوسته و نیروهای متخاصم ،  در گرفت و این شهید عزم آهنین رزم آفرین در مبارزه های بی امان و حیرت انگیز پس از مقاومت های بی بدیل ،سرانجام به وسیله اصابت خمپاره دشمن به سنگر مجروح و به درجه ی رفیع شهادت نایل و رهسپار عالم قدس شد.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده