چهارشنبه, ۱۱ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۰۹:۲۵
در اين پژوهش ضمن عنايت به سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي و لزوم انتقال ارزشها و فرهنگ و رشادتهاي رزمندگان و ايثارگران سلحشور اسلام در دوران دفاع مقدّس 8 ساله و جنگ تحميلي در شرايط خاصّ كنوني به نسل سوم در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي و تربيت معلم وابسته به آموزش و پرورش كه همين مؤسسات و دانشگاهها اعم از علوم پزشكي ، دانشگاههاي آزاد اسلامي ، پيام نور و ... خود تأمين كننده بخش عظيمي از نيروهاي رزمنده ي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل بوده اند دراين مقاله ي پژوهشي راهكارهاي انتقال اين ارزشها در دو مقوله ي راهكارهاي علمي مانند توسعه ي مطالعاتي- تحقيقاتي ، بهره گيري از فنون علمي،تشويق به نگارش مقالات و پايان نامه هايي دراين عرصه،تبيين فرهنگ جهاد و شهادت در دروس تربيت معلّم و آموزش عالي ، ايجاد بانك اطلاعاتي جامع دفاع مقدس ، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ ، برگزاري همايش هاي علمي- فرهنگي،برگزاري مسابقات كتابخواني و تحقيقاتي و در مقوله ي دوم راهكارهاي تبليغي- فرهنگي مانند برنامه ريزي بر اساس نياز دانشگاهها و مراكز تربيت معلم ، بهره گيري از مشاوران مجرّب و توانمند مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است و نظرات امام راحل (ره) و رهبر فرزانه ي انقلاب (مدظله العالي) و مقام عالي رياست جمهوري اسلامي ايران در اين خصوص بيان شده اند كه اميد است در سايه ي عنايات حق تعالي و توجهات مسؤولين نظام اسلامي مقبول درگاه احديت ، خداي تبارك و تعالي واقع شود . ضمنا" در اين پژوهش در خصوص سالگرد بازگشت آزادگان قهرمان به ميهن و روز جانباز، روز پاسدار،مواردي همچون سرگذشت سرداران و پاسداراني الگو و نمونه، سخن به ميان آمده است.

چكيده پژوهش :
در اين پژوهش ضمن عنايت به سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي و لزوم انتقال ارزشها و فرهنگ و رشادتهاي رزمندگان و ايثارگران سلحشور اسلام در دوران دفاع مقدّس 8 ساله و جنگ تحميلي در شرايط خاصّ كنوني به نسل سوم در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي و تربيت معلم وابسته به آموزش و پرورش كه همين مؤسسات و دانشگاهها اعم از علوم پزشكي ، دانشگاههاي آزاد اسلامي ، پيام نور و ... خود تأمين كننده بخش عظيمي از نيروهاي رزمنده ي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل بوده اند دراين مقاله ي پژوهشي راهكارهاي انتقال اين ارزشها در دو مقوله ي راهكارهاي علمي مانند توسعه ي مطالعاتي- تحقيقاتي ، بهره گيري از فنون علمي،تشويق به نگارش مقالات و پايان نامه هايي دراين عرصه،تبيين فرهنگ جهاد و شهادت در دروس تربيت معلّم و آموزش عالي ، ايجاد بانك اطلاعاتي جامع دفاع مقدس ، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ ، برگزاري همايش هاي علمي- فرهنگي،برگزاري مسابقات كتابخواني و تحقيقاتي و در مقوله ي دوم راهكارهاي تبليغي- فرهنگي مانند برنامه ريزي بر اساس نياز دانشگاهها و مراكز تربيت معلم ، بهره گيري از مشاوران مجرّب و توانمند مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است و نظرات امام راحل (ره) و رهبر فرزانه ي انقلاب (مدظله العالي) و مقام عالي رياست جمهوري اسلامي ايران در اين خصوص بيان شده اند كه اميد است در سايه ي عنايات حق تعالي و توجهات مسؤولين نظام اسلامي مقبول درگاه احديت ، خداي تبارك و تعالي واقع شود . ضمنا" در اين پژوهش در خصوص سالگرد بازگشت آزادگان قهرمان به ميهن و روز جانباز، روز پاسدار،مواردي همچون سرگذشت سرداران و پاسداراني الگو و نمونه، نظير جانباز شهيد محمود امان اللهي كه بعد از تحمل سالها اسارت و رنجهاي طاقت فرسا در سال 1379 به شهادت رسيده واعضاي بدنشان به نيازمندان اهدا مي گردد،و سردار فرجيانزاده كه از سال 1361 تا 1369 دراسارت دشمن بوده و خاطرات تلخ و شيريني از آن دوران بيان كرده اند ،آزاده و جانباز مجتهد ،علي رضا باريكلو كه از سال 1360 تا 1367 متحمل اسارت و جانبازي از ناحيه ي چشم و دست و پا شده و به درجه ي استادي دانشگاه نيز مي رسند و فرازهايي از زندگي جانباز گرامي حاج فريدون ابراهيمي كه بر اثر انفجار مين از ناحيه ي دو پا و دو چشم و ساير اعضاي بدن به درجه ي جانبازي نايل مي شوند. همچنين جانباز شيميايي داراي ريه ي مصنوعي ودستگاه NIV هستند و زندگي را به سختي و فقط با اتكا به خداي يكتا ادامه مي دهند و در ادامه خاطراتي از جانباز گرامي جعفر سهيل اسماعيلي كه هم اكنون نوزده سال است درد و رنج ناشي از جانبازي را تحمل مي كند و هنگام بيان خاطرات مثل اين است كه در آسمان هم قدم مي زند ،فرازهايي از زندگي جانباز بزرگوار فريبرز خوب نژاد و نحوه ي اسارت و جانبازي ايشان درعمليات به ياد ماندني بدر و تشريح فرهنگ ايثاروشهادت از ديدگاه بزرگاني مانند رهبر معظم انقلاب(مدظله) و امام راحل(ره) ، رئيس جمهور محترم و مشاور ايشان در امور ايثارگران ، رياست محترم بنياد شهيد و امور ايثارگران كشور ، مشاور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در امور ايثارگران ، دكتر حسين اعرابي ، حجت الاسلام مجتهد شبستري ، رئيس كميته ي نمايشگاه كنگره ي ملي تجليل از ايثارگران ، مدير كل دبير خانه ي شوراي هماهنگي نظارت بر امر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت مورد بحث و تجزيه و تحليل قرار گرفته اند. در نهايت ناگفته هايي از اسارت دكتر فاطمه ناهيدي اولين زن اسير ايراني به عنوان يكي از شير زنان آزاده در دوران دفاع مقدس به همراه خانم هاي آزاده احمدي و بهرامي و آباد كه براي انتقال كودكان شيرخوارگاه آبادان به شيراز رفته بودند و در بازگشت به خرمشهر در جاده ي ماهشهر به آبادان به اسارت در مي آيند نقل شده است .
در اين پژوهش به حدود بيست سايت شناخته شده كه در زمينه ي فرهنگ ايثار و شهادت بررسي شده اند و نيز حدود ده سايت بررسي نشده در اين زمينه با نشانه هاي اينترنتي خود معرفي و ذكر شده اند و آسيب شناسي شيوهاي فرهنگ ايثار و شهادت و عوامل مؤثر بر آن شامل زمينه هاي فرهنگي ، اقتصادي ، سياسي ، بين المللي و سياستهاي حاكم بر آنها از جمله عنصر فرهنگ به عنوان عامل اتحاد مسلمين و ماهيت و مصاديق ايثار و شهادت و ايثار مردمي از عوامل ماندگاري دولت اسلامي و تحقق اهداف عالي آن مورد بحث و بررسي قرار گرفته و نتايج قابل توجهي حاصل و استنتاج شده اند .
مقدمه:
ضمن عرض تبريك سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي با گذشت قريب 18 سال از پذيرش قطعنامه 598 و پايان دوران دفاع مقدّس به تدريج از فضاي آن زمان دور مي شويم كه اين دوران يكي از درخشان ترين دوران ارزشي و تاريخي در قرن هاي اخير است و حفظ خاطرات و ارزشهاي آن بسيار مهم است.
تبلور ايثار و فداكاري، تجلّي كامل ايمان به خداوند متعال و وعده هاي صادقانه ي او ، بروز جلوه هاي رشادت و شجاعت، خلاقيت، ابتكار ،خود كفايي،مديريت و ... همه و همه، گوشه هايي از فضايل و بركات آن دوران است.
دوراني كه رهبر انقلاب (ره) ازآن به نعمت الهي تعبير نموده اند . دوراني كه هر قدر در عمق آن غور مي كنيم در دانه هاي بيشتري از آن برمي گيريم . دوراني سراسر عزت و افتخار و دوراني كه به رغم تمام خرابي ها و خسارات مادي ،بركات و آثار مادي و معنوي آن، فراگير بوده و هست.دوراني كه سالها بلكه شايد قرن ها ملت ايران را از تجاوز هر متجاوزي بيمه نموده و همه دانستند كه تا اين ملت در كنار هم و با عشق به وطن خويش ، حاضر به پذيرش ذلّت و تجاوز نبوده و دردفاع از كيان خود متحد هستند ، تجاوز به وطن عزيز آنها بارها از خود كشي بدتر است.
حال بر ما كه باقيمانده از آن دوران و شاهدان دوران عزت اين لازم است تا در حفظ ، گسترش آثار ، خاطرات ، آرمان ها و دستاوردها ي آن تلاش كنيم و نسل هاي بعد از آن آشنا سازيم و چه بهتر كه اين كار را از دانشگاه شروع كنيم كه يكي از اركان سر نوشت ساز ملت واز مهمترين عناصر فرهنگ ساز در جامعه است.
در بينش و فرهنگ اسلامي مفهوم متعالي و مقدسي وجود كه به عنوان نهايت درجه ي ايثار و ضامن آزادگي و عزت مسلمين مطرح مي گردد و آن شهادت است كه در پيوندي تنگاتنگ با ايثار و فداكاري قرار دارد و به عنوان يك مرتبه ي متعالي از حيات و زندگي جاودانه در جوار قرب الهي قرار مي گيرد و اگر به تاريخ ملتها توجه كنيم دوران ايثار و شجاعت براي آنان مايه ي افتخار و سر بلندي دنيوي و اخروي است.
نـاله ي مـأيوسانه ي شيطان
اميرالمؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد : من هنگامي كه وحي بر محمد صلي الله عليه وآله فرود آمد صداي ناله ي شيطان را شنيدم . از رسول خدا (ص) پرسيدم : اين ناله چيست؟ فرمود: اين شيطان است كه از آن كه او را نپرستند نوميد و نگران است . ( نهج البلاغه ؛ خطبه 192 )
امام راحل ( ره ) با اشاره به اين روايت چنين مي فرمايند : « در روايتي است كه رسول خدا (ص) مبعوث شد ،آن شيطان بزرگ فرياد كرد و شيطانها را دور خودش جمع كرد و اين كه مشكل شده كار بر ما . در اين انقلاب شيطان بزرگ كه آمريكاست شياطين را با فرياد دور خودش دارد جمع مي كند و چه بچه شيطان هايي كه در ايران هستند و چه شيطان هايي كه در خارج هستند ، جمع كرده است و هياهو به راه انداخته است . ( صحيفه ي نور . ج 10ـ ص 139 ، 14/8/1358 )
در روايتي ديگر از امام صادق (ع) نقل شده است كه : ابليس چهار مرتبه فرياد زد و ناله كرد
روزي كه ملعون خدا و رانده ي درگاه خداوند شد .روزي كه به زمين هبوط كرد .
روزي كه پيامبر اكرم (ص)به رسالت مبعوث شد .و بالأخره هنگامي كه « أم الكتاب » كه سوره ي حمد است نازل شد . گوشهايي كه آن روز پيام بعثت پيامبر اكرم (ص) را شنيده اند و جهان هايي كه عمق پيام توحيدي او را در اين زمان درك كرده اند ، ناله هاي شياطين و خود زني شيطان را شاهدند .حقيقت انقلاب امام خميني (ره ) احياي پيام بعثت است : «قرائت به نام خدا » « إقرأ با سم ربّك الذي خلق » يعني تعلم و فرهنگ .
« مسأله ي بعثت يك تحول علمي ـ عرفاني در عالم ايجاد كرده كه آن فلسفه هاي خشك يوناني را كه به دست يوناني ها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد ،ليكن مبدل كرد به يك عرفان عيني و يك شهود واقعي براي ارباب شهود . » ( امام خميني 1/2/62 تبيان ،دفتر سيزدهم ، سال 76 )طبيعي است كه حقيقت اين انقلاب حقيقت بعثت است، و رسالت آن،انبعاث و دعوت عمومي به قيام و قسط و عدل ؛ « ليقوم الناس بالقسط » .
دعوت به قسط و عدل نظامات مادي و سرمايه ي اداري غرب را به چالش كشيده است .
دعوت به توحيد فرهنگ مادي و سكولار را به بن بست جديد كشانده است .
نظام استكباري عالم از قدرت بلا منازع و شيطاني ،هبوط كرده است .
آهنگ حمد و ثناي پروردگار و گريز از دو قطب ضلالت و غضب الهي ( ضلالت صليبي و زر سالاري يهود ) نظم ظالمانه را فرو شكسته و آغاز نظم نوين جهاني را پيام داده است .
لذا همه ي شرايط براي ناله ي مأيوسانه ي شياطين و هياهو هاي آنان فراهم است ؛ جنگ تمدن هاي هانگتينتون جلوه ي ديگري از فرياد و هياهوهاي شياطين است ، جهاني سازي تحكمي و تحميل نظام غير عادلانه ي ليبرال ـ دموكراسي زر سالاري استثمار و حقوق بشر آمريكايي ـ اروپايي ، روي ديگر مبارزه با اسلام و فرهنگ محمد (ص) است .نويسنده ي « برخورد تمدنها » مي نويسد :
«بازار هاي اسلام در همه ي كشور ها بر مسلمانان و در بسياري از كشور هاي مسلمان بر بيشتر جنبه هاي اجتماعي و سياسي تأثير گذاشته است» .
جان .ال .اسپوزپتو مي نويسد فهرست تأثيرات ناشي از باز زايي اسلام بر زندگي شخصي مسلمانان بسيار طولاني است . توجه فزاينده به آداب مذهبي ( حضور در مساجد ،نماز ،روزه ) ، رشد برنامه ريزي هاوانتشارات ديني ،تأكيد بيشتر بر تأثيرات اسلام بر زندگي عمومي جامعه هم همراه شده است.
؛ افزايش تعداد دولتها ، سازمانها قوانين ، بانكها نظام تأمين اجتماعي و نهاد هاي آموزشي مبتني بر اصول اسلام ، هم دولتها و هم جنبش هاي مخالف به اسلام روي آورده اند تا قدرت خود را افزايش داده ، حمايت مردم را به سوي خود جلب كنند بيشتر حاكمان و دولتها از جمله دولت هاي غير ديني از قبيل تركيه و تونس از نيرو هاي بالقوه ي اسلام آگاه شده اند حساسيت و نگراني بيشتري را درارتباط بامسائل اسلامي ازخود نشان مي دهند .» ( برخورد تمدن ها و باز سازي نظم جهاني ، ساموئل هانگتينتون ،ص 175 )
از اين روست كه غرب با همه امكانات و ابزار هاي فرهنگي ، سياسي ، اقتصادي و اخيراً نظامي به تقابل با اين بعثت نوين و باز زايي اسلام كه مبدأ آن انقلاب اسلامي و مهد آن جمهوري اسلامي است ، برخاسته است . هدف اصلي غرب از جنگ با تروريسم چيزي جز ترورفرهنگ اسلامي نيست.صرف نظر از اينكه چه بسا و چه بسيار از گروه ها و جريان هاي واقعاً تروريستي در جهان اسلام ريشه در خود آمريكا و جهان غرب داشته و دارند . غربيها با دامن زدن و ارعاب عمومي از خطر تروريسم در صددند تا ؛ اول آنكه فرهنگ غني و عظيم اسلام را در غبار خشونت و بي منطقي تروريسم مكتوم بدارند تا فرصت تأمل و تفكر در كنه انديشه ي اسلامي رااز طالبان حقيقي آن بزدايند .
ديگر آنكه روح عادلانه ي مقاومت و جهاد اسلامي را كه ماهيتي انساني و مدافعانه از كيان حقيقت دارد و از قواعد و قوانين انساني بسيار ظريف و دقيق برخوردار است و نقطه ي اصلي حفظ كيان و هويت جوامع اسلامي است ،آلوده و آميخته با خشونت بي منطق تروريسم نمايند و از اين رهگذر فرهنگ ايستادگي در برابر ظلم و دفاع از هويت ميهن ، و اصول اخلاقي و انساني كه در برابر زيادت خواهي غرب نضج گرفته است ترور ما هوي كنند و اقدامات تروريستي را دفاع منطقي و منصفانه جلوه دهند .
اگر چه هوشمندي رهبري ديني در جهان امروز اين ترفند را در هم شكسته و ما در نجف كه مظهر مظلوميت اسلامي و تجلي گاه خشونت و تروريسم غربي شده بود شاهد ظهور و تجلي قدرت اسلامي و مقاومت اين فرهنگ به رهبري مرجعيت شيعي با مسالمت آميزترين شكل آن در برابر خشونت بارترين تجاوز غربي بوده ايم .مع الوصف موج تبليغات و گاهي وابستگي يا غفلت گروه هايي در جهان اسلام و پاره اي اقدامات غير اسلامي تروريستي اين فرصت را براي اين مهاجمان صليبي فراهم كرده است و شايسته است كه مسلمين با عملكرد دقيق خود ، مرز جهاد و مقاومت اسلامي رااز اقدامات تروريستي باز سازي كنند . موج تهاجمي ديگر غرب در مبارزه با اين بعثت نوين از طريق آموزه هاي حقوق بشر غربي حق آموزش و تعليم رااز زنان مسلمان به خاطر رعايت پوشش حجاب اسلامي سلب كرده است و بالاترين جنايت ضد بشري را بر گروه هاي عظيمي از نيروهاي مسلمان در غرب تحميل كرده است . استفاده از هر آموزه ي ديني با ذات فرهنگ حقوق بشر اروپايي اقدام دولت هاي اتحاديه ي اروپا از جمله فرانسه را در منع استفاده از حجاب مغاير حقوق بشر نشناخته است . در حالي كه زنان ، كودكان و مردم غير نظامي كشورهاي عراق ، افغانستان ، فلسطين اشغالي و بسياري از كشورهاي اسلامي با شديد ترين رفتار غير انساني ، كشتار بي رحمانه ، تخريب اماكن مسكوني ، شكنجه و تحقير مواجهند آمريكا و هم پيمانان غربي او در استمرار اين تجاوزات مصرند ولي همچنان شديدترين تبليغات عليه جمهوري اسلامي به عنوان حقوق بشر جريان دارد .در حالي كه مردمي ترين حكومتهاي جهاني به وسيله ي توطئه هاي آمريكا با انواع دسيسه ها و نيرنگ ها و تهديدها و كودتاها سرنگون يا تهديد مي شوند ، اين نظامها پيوسته به غير دموكراتيك بودن توصيف مي شوند و نظام جمهوري اسلامي كه آزادانه ترين انتخابات را پيوسته برگزار كرده است و اتكاي اداره ي امور كشور بر اراده ي عمومي است ، متهم به نقض آزادي هاي دموكراتيك مي شود ! و اينها نشان مي دهد كه امريكا و غرب از يك چيز بيش از هر چيز مي هراسند و آن احيايي هويت اسلامي است ، چرا كه اسلام كانون مقاومت در برابر سلطه جويي و استكبار ظالمانه است و مردمي ترين نظام هاي سياسي اگر متكي بر اين ايدئولوژي باشند ، غير دموكراتيك توصيف مي شوند . اولين اعتراض گروه حقوق بشر اروپايي در گفت و گو با جمهوري اسلامي ابراز تأسف از نتيجه ي انتخابات مجلس هفتم بود . صرف نظر از كاركرد اين مجلس و منتخبين آن ، اين مسأله به خوبي گوياي اين نكته است كه غربي ها نتوانسته اند در اين انتخابات جريان همسو و همگرا با خود را بر جامعه ي اسلامي تحميل كنند . بايد هشيار باشيم كه هميشه اين گرانيگاه قدرت يعني هويت اسلامي است كه مورد تهديد و تهاجم است و اين نقطه در هر انتخاباتي محل تهديد و آسيب قرار مي گيرد . بنابراين بايد بر حفظ اين هويت از هر مجاري و از جمله نظارت قانونمند بر انتخاب حراست نمود . دفاتر نظارت شوراي نگهبان ، پاسدار اين حريمند و بايد عالمانه ، عادلانه و نظام مند از اين جايگاه صيانت كنند . كه نقطه ي اصلي تداوم فرهنگ بعث و قيام به قسط و عدل است .

فصل دوم :
آسيب شناسي شيوه هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
ويژگي ها و خصوصيات يك مروج حوزه ي ايثار و شهادت
1.برخورداري از اطلاعات كافي و مناسب جهت ارائه به مردم.
2. از سلامت نفس برخوردار بوده و بين قول و عمل او تضادي نباشد و جزو كساني نباشد كه رطب خورده باشد و منع رطب كند.
3. عملاً از خود گذشتگي و ايثار را در زندگي شخصي و اجتماعي خود به كار بندد.
4. خود ساخته بوده و از تجارب كافي برخوردار باشد و به شيوه هاي گوناگون تبليغ آشنا باشد.
5. انگيزه هاي او متعالي و نسبت به مفاهيم تبليغي خود پايبند و ثابت قدم باشد.
6. از غلو و جعل در تبليغ بيزار باشد.
7. مفاهيم تبليغي او با مبناي منطق و عقلانيت در تضاد نباشد.
8. مفاهيم را به بهترين شكل و روش در زمان و مكان مناسب به مردم انتقال دهد.
9. همواره ضوابط را بر روابط ترجيح دهد و احترام به جمع و قانونمندي را نوعي از خود گذشتگي تعريف كند.
10. از خودخواهي و زياده خواهي گريزان باشد و آن را عملي در تقابل با روحيه ي از خود گذشتگي معنا كند.
عوامل مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
به طور كلي هر زمينه و پديده اي كه بستر خود محوري و خودخواهي را گسترش دهد و توجه به فرديت انسان را گسترش دهد در نقطه ي مقابل با فرهنگ ايثار و شهادت است.
در بررسي همه جانبه ي عوامل مؤثر بر ترويج اين حوزه به چهار بستر فرهنگي، اقتصادي، سياسي و بين المللي برمي خوريم. واضح است عوامل مطرح شده ي ذيل چه به شكل مستقيم و چه غيرمستقيم مي تواند فضايي را به وجود آورد كه زمينه هاي ازخودگذشتگي و ايثار را نفي كند.
1) زمينه هاي فرهنگي مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:
فرهنگ به عنوان مجموعه ي باورها، اعتقادات و امكانات مادي كه قابليت انتقال از نسلي به نسل ديگر را دارد مي تواند بسترهايي در جهت بروز يك پديده به وجود آورد. نمونه هايي كه در ذيل اشاره خواهد شد برآيندشان نقش و عملكرد ترويج ايثار و شهادت را در جامعه مخدوش مي نمايد؛
الف) احساس تمايز و تفاوت بين خانواده ي شهدا و مردم عادي. (بيشتر اين احساس در زمينه ي تحصيلات عاليه و اشتغال به چشم مي خورد).
ب) احساس اين كه اهداف شهدا در جنگ تحميلي و انقلاب اسلامي تحقق نيافته است.
ج) به رسميت شناختن برتري فرهنگ رابطه بر ضابطه.
د) بيماري تاريخي، قانون گريزي(نشأت گرفته از خودخواهي و خودمحوري است و در تقابل با فرهنگ از خود گذشتگي و ايثار شهدا است.)
هـ) عادي شدن سياسي كاري، جناح بندي و قوميت مداري(اين عادي شدن عرصه را برمنطق خواهي و حق محوري مي بندد چه برسد از خود گذشتگي و ايثار)
و) به رسميت شناختن تنازع بقا در عرصه ي تجارت و بازرگاني و حتي در حوزه ي سياست (كه عرصه را بر خودمحوري و خودخواهي باز مي نمايد و اين در تقابل روحيه آزادمنشانه و از خودگذشتگي شهدا است.)
ز) حضور فرهنگ ريا و تملق كه در واقع در راستاي حفظ مطامع فردي است.
2) زمينه هاي اقتصادي مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:
الف) حضور پديده رانت اقتصادي، كه به نوعي تمايز و تفاوت داشتن شهروندان را تداعي مي كند كه البته منافي فرهنگ از خود گذشتگي و در نظر گرفتن منافع جمع است.
ب) عدم امنيت شغلي كه سوق دهنده ي روحيه ي تملق، چاپلوسي و محافظه كاري زيردستان است، كه اين خود درآن سوي مرز حريت و آزادمنشي ايثارگران و شهداست.
ج) ارجحيت دارايي بر دانايي كه البته اين خود موجب تضعيف ارزشهاي اخلاقي و انساني مي شود و فزوني شأن دارايان بر دانايان عرصه را بر سودجويي و خودمحوري باز مي كند.
د) تورم بسيار بالا و وضعيت معيشتي اسفبار اكثريت جامعه در تقابل با حداقل افرادي كه زندگي بسيارمرفهي دارند،علاوه برايجاد فاصله ي طبقاتي شديد عملاً در تضاد با اهداف شهداست و تداوم چنين وضعيت اقتصادي، كم رنگ شدن ارزشها و تباهي اخلاق است، چرا كه انسان گرسنه ايمان ندارد چه رسد به آنكه شأن و قداست شهدا را پاسداري نمايد.
3) زمينه هاي سياسي مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:
الف) سياست بي اخلاق، حوزه ي سياست را به تنازعات و مناقشات جناحي و باندي كشانده و از اين تنازعات، تجلي روحيه ي از خودگذشتگي بعيد است.
ب) خوشايند سالاري به جاي شايسته سالاري: اين امر موجب آن مي شود كه جامعه از مديران شايسته كمتر برخوردار گردد. اين عمل نوعي ظلم و بي عدالتي بر ملت است و نتايج اين عمل تضعيف روحيه ي عدالت پيشگي و دور ماندن از انصاف است كه البته برخلاف اهداف شهداست.
4) زمينه هاي بين المللي مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:
الف) جهاني شدن: فرآيند جهاني شدن همه ي حوزه هاي زندگي فردي و اجتماعي را تحت تأثير قرار مي دهد و كشمكش هاي اقتصادي در كنار انگيزه هاي پيشرفت جايگاه اقتصادي در اولويت اهداف جوامع قرار ميگيرد و به تبع آن روح و جوهره ي ايثار و شهادت كم فروغ مي گردد.
ب) گسترش رسانه هاي ارتباطي: گسترش ماهواره اي و شبكه هاي اطلاع رساني و ارتباطي و سرعت انتقال اطلاعات در جوامع مي تواند استحاله ي فرهنگي، تغيير ارزش و هنجارهاي اجتماعي را ممكن مي سازد و به تبع اين تغيير فرهنگي، همزمان با افزايش عقلانيت ما،ديگران پديده ي شك و ترديد مفاهيم را به چالش مي كشاند كه در اين مورد ايثار و از خودگذشتگي و نهايت آن فلسفه ي شهادت هم رنگ مي گردد.
عامل اتحاد مسلمانان عنصر فرهنگ است
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، عنصر فرهنگ را عامل اتحاد ميان مسلمانان دانست و گفت: بهترين راه دشمنان براي ايجاد تفرقه بين مسلمانان، جنگ شيعه و سني و عرب و عجم است.
دكتر محمد حسين صفارهرندي در مراسم افتتاح نمايشگاه جلوه هاي حيات با عزت، در گرگان افزود: منشأ مشكلات را بايد شناخت و باتجربه ي به دست آمده از حركت مسلمانان پشتيباني كرد.
وي بااشاره به اينكه درزمان حاضر براي تفرقه ي مسلمانان از وجود عقايدي ظالمانه به نام اسلام استفاده مي شود، تأكيد كرد: براساس آمار گرفته شده، بيش از هشتاد درصد مسلمانان از اين نوع اسلام و بانيان آن اظهار برائت مي كنند.
به گفته ي وي، عنصر فرهنگ، قيد زمان و مكان به خود نمي گيرد بلكه هزاران سال مي تواند انباشته شود و سپس روزي دوباره ظاهر گردد.
رئيس شوراي هماهنگي و نظارت بر امر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت اضافه كرد: در ايران اسلامي هم وقتي فرهنگ انقلاب غبار روبي شد، مجددا" پديدار گشت و اين خاصيت فرهنگ است به گونه اي كه صدها سال ديگر هم پس از مرور، انديشه هايش كارساز خواهد بود.
رئيس شوراي هماهنگي و نظارت بر امر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، افزود: بزرگداشت مقاومت مردم لبنان به رهبري حزب الله تنها ختم يك ماجرا نيست؛ بلكه تلاشي است كه به تازگي در برابر رژيم صهيونيستي آغاز شده است.
وي اظهار داشت: اين گروه به دليل اينكه خواهان پاسداشت كرامت انساني، لگدكوب نكردن حقوق ضعيفان و احقاق حق همه ي مردم دنيا هستند، هر روز هواداران زيادي پيدا مي كنند.
در ادامه، مسئول فرهنگي و اطلاع رساني دفتر جنبش حماس در ايران نيز گفت:
زندگي با عزت حول محور خدا و در سايه ي آزادسازي مسجد الأقصي و گرفتن انتقام خون شهيدان و اتحاد ميان مسلمانان تحقق مي يابد.
اسامه حمدان افزود: مسلمانان بايد بدانند كه مسجد الأقصي در خطر است و صهيونيسم حرمت آن را با ترفندهاي مختلف هتك مي كند.
به گفته ي وي، هم اينك يهوديان دو هدف توسعه بخش غربي براي برگزاري آيين هاي خاص خود و توطئه ي ويران كردن رااز طريق حفاري هاي بيرون مسجدالأقصي دارند.
حمدان، مسجدالأقصي را نماد وحدت فلسطيني ها و معياري براي نشان دادن وضعيت جهان اسلام بيان كرد و گفت: هر زمان كه اين مسجد از دست اشغالگران خارج شده، وضعيت جهان اسلام درخشان شده است.
اين مسؤول دفتر جنبش حماس در ايران، وظيفه ي مسلمانان را تلاش براي آزادسازي مسجد و سرزمين مقدس فلسطين دانست و گفت: همچنين براي روشنگري اذهان مردم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بايد تلاش كند تا همگي به وظايف خود در برابر خدا عمل كنند.
وي، هدف جنبش حماس را برقراري وحدت و آزادي دانست و گفت: ايران اسلامي هم تنها در سايه ي وحدت، رهبري و تدبير رياست جمهوري لقمه ي غيرقابل هضمي براي استكبار و دريچه ي امني براي جهان اسلام شده است.
ماهيت و مصاديق ايثار و شهادت
« شهادت هنر مردان خداست » حضرت امام خميني ( ره )
«شهادت» در تفكر اسلامي به معناي گذشتن از سرمايه ي جان و هستي خود در راه يك هدف و آرمان الهي است.
در تعريف «شهادت» در انديشه ي اسلامي، آن چه كه مقام شهادت مي باشد، همانا انگيزه و نيت و غايت آن و وجه آگاهانه و اختياري اش مي باشد.
متفكر شهيد، استاد مطهري در تعريف مفهوم شهادت و شهيد چنين مي فرمايد:
«مرگي، شهادت است كه انسان با توجه به خطرات احتمالي يا ظني يا تعيين، فقط به خاطر هدفي مقدس و انساني و به تعبير قرآن، «في سبيل الله» از آن استقبال كند.
شهادت دو ركن دارد: يكي اين كه در راه خداو في سبيل الله باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداي هدف نمايد.
ديگر اين كه آگاهانه صورت گرفته باشد ... شهادت به حكم اين كه عملي آگاهانه و اختياري است و در راه هدفي مقدس است و از هر گونه انگيزه ي خودگرايانه، منزه و مبراست، تحسين برانگيز و افتخارآميز است و عملي قهرمانانه تلقي مي شود. در ميان انواع مرگ و ميرها تنها اين نوع از مرگ است كه از حيات و زندگي، برتر و مقدس تر و عظيم تر و فخيم تر است ... پس شهادت، قداست خود را اينجا كسب مي كند كه فدا كردن آگاهانه تمام هستي خود است در راه هدف مقدس... از نظر اسلام هر كس به مقام و درجه ي شهادت نايل آيد كه اسلام با معيارهاي خاص خودش او را شهيد بشناسد، يعني واقعاً در راه هدف هاي عالي اسلامي با انگيزه ي برقراري ارزش هاي واقعي بشري كشته بشود، به كه از عالي ترين و راقي ترين درجات و مراتبي كه يك انسان ممكن است در سير صعودي خود نايل شود نايل مي گردد».
شهادت را مي توان كامل ترين جلوه ي ايثار دانست. همين وجوه ايثارگرانه و آگاهانه در رفتار شهيد است كه مقام وجودي او را برتري و تعالي مي بخشد. حضور و سلوك و ايثار شهيدان و ايثارگران و مجاهدان، نه فقط موجب كمال فردي و ارتقاء و سعه ي وجودي ايشان مي گردد؛ بلكه نقشي سازنده و شورآفرين و تعالي بخش و الهام دهنده و هدايت گري براي امت و ديگر مردمان دارد و موجب تغيير و تحول و رشد در سرشت و سرنوشت جوامع و امت ها نيز مي گردد.
ايثار مردمي راز ماندگاري دولت اسلامي
دولت ها و نظام هاي حكومتي مدرن جهت تداوم حيات و بقاء خويش معمولاً از دو اهرم بهره مي برند: الف) اهرم سركوب يا چماق. ب) اهرم تحميق شهروندان. براي چنين حكومت هايي آگاهي سياسي – اجتماعي توده ها و يا حضور فعال و فراگير مردم در عرصه هاي سياسي و اجتماعي يك خطر جدي محسوب مي شود، زيرا اساس امنيت چنين دولت هايي، در انفعال سياسي – اجتماعي مردم و تحميق فكري و تحذير احساسي و عاطفي آنان، ريشه دارد.
نظام ها و دولت هاي ليبرال – سرمايه داري در روزگار ما دقيقاً با تبعيت از همين مدل حكومتي است كه در برابر حضور فعال و ميليوني توده ها جهت حمايت از دولت هاي انقلابي [و به طور مشخص در كشور خودمان در برابر حمايت توده ها از دولت اسلامي] متحير و متعجب شده و به منظور تحقير و تخطئه ي اين حمايت مردمي از ناسزاهاي سياسي نظير «پوپوليسم» استفاده مي كنند. در واقع ايدئولوگ هاي مدافع نظام سلطه ي ليبرالي فقط مدل حكومتي مبتني بر اتميزه كردن مردم و سازماندهي آن ها در چارچوب نهادهاي بورژوائي و پارلمانتاريستي را به رسميت مي شناسد و چون از مردم و حضور فعال توده ها وحشت دارند، هر نوع دولت انقلابي – مردمي را كه به اتكاء حضور و حمايت و مهرورزي مردمي بر سر كار است تخطئه مي نمايند و يكي از طرق اين تخطئه، محكوم كردن اين دولت ها با القابي نظير «پوپوليسم» است كه مي بينيم نشريات وابسته و ضد انقلاب فرهنگي به كرات از آن عليه دولت اسلامي استفاده مي كنند و اين امر نشانه ي عجز شبه روشنفكران ليبرال، از فهم مكانيزم عمل انقلاب ها و نيز وحشت آنان از حضور فعال و فراگير و مستقيم توده اي است.
دولت انقلابي – اسلامي امروز ما يك دولت به تمام معنا مردمي است. اساساً يكي از خصايص ذاتي دولت هاي اصيل اسلامي مردمي بوده آنها است. همين حمايت مردمي و پيوند با توده ها و مردم اعماق است كه دولت اسلامي را توانا و نيرومند مي سازد. به عبارت ديگر بايد بگوييم اگر دولت هاي سكولاريست براي حفظ و تداوم سلطه ي خود نيازمند اهرم هايي چون سركوب نظامي و تحميق مردم و به انفعال كشاندن آنها هستند، راز ماندگاري دولت اسلامي در ايثارگري مردمي و جانفشاني هاي توده اي است. همين ايثار مردمي بود كه نظام نوپاي اسلامي را در برابر توطئه ي تجزيه طلبي در ابتداي پيروزي انقلاب و امواج ايثار مردمي بود كه پوزه ي ارتش بعثي و انبوه حاميان جهاني اش را به خاك ماليد. در دوران سازندگي نيز حضور و حمايت و ايثار توده ها تضمين كننده ي نشاط و خلاقيت در محيط هاي كاري و فضاي سازندگي كشور بود.
امروز نيز دولت اسلامي به اتكاء ايثار و حمايت مردمي است كه در برابر افزون طلبي هاي ابرقدرت ها ايستادگي كرده و با صلابت، كشور ما در قله هاي كمال و توسعة علمي به پيش مي برد. با تكيه بر بينش و بصيرت و كارداني دولت انقلابي و ايثار و حمايت و حضور مردمي است كه چشم اندازي روشن فراروي كشور ما گشوده شده است و امكان بي پاياني جهت شكوفايي و باروري استعدادهاي علمي و فرهنگي و تحقق زندگي سعادتمندانه براي مردمان اين سرزمين پديد آمده است و همه ي اين موفقيت ها در سايه ي ايثار مردمي ممكن و محقق گرديده است.

فصل سوم :
راه هاي حفظ و انتقال فرهنگ ايثار و شهادت به نسل سوم و آينده ي كشور
تعميم و گسترش فرهنگ و ارزش هاي دفاع مقدس به آنها كه نسل سوم انقلاب ما به به حساب مي آيند:
الف) در مهدكودك ها و مراكز نگهداري اطفال و كودكان پيش دبستاني از طريق:
-تهيه ي اسباب بازي ها و سرگرمي هاي مورد علاقه ي اين رده ي سني كه نماد و سمبلي از جبهه و جنگ باشد.
- آموزش نقاشي ها و كاردستي هايي كه زمينه ي اصلي آن را مفاهيم دفاع مقدس تشكيل دهد.
- ساختن شعرها و نواهاي كودكانه و آهنگ هاي مورد علاقه ي آنها، با مضامين دفاع مقدس و جنگ و آموزش آنها به خردسالان از كانال هاي تخصصي و مهارتي.
- ساختن و تهيه ي برنامه هاي آموزشي با به كارگيري وسايل پيشرفته ي الكترونيكي و رايانه اي و وسايل صوتي و تصويري همچون: تهيه ي سي دي، نوار ويديويي، نوار كاست و ...
- تهيه ي كتب، نشريات رنگي و جذاب در زمينه هاي مختلف كه با مشاوره ي افراد متخصص در زمينه هاي فرهنگ، هنر، روانشناسي و ... انجام گرفته باشد.
آموزش بازي هاي گروهي و فردي كه به هر طريق تداعي كننده ي روزگاران جبهه و دفاع مقدس باشد.
-پذيرايي مختصر از خردسالان در مهدها و مراكز، با ابزارهايي كه نماد جبهه و جنگ را در خاطره زنده مي سازد.
- استفاده از تلاش هاي نقالان و قصه گويان چيره دست در زمينه ي داستانسرايي قصه هايي كه مفاهيم جبهه و دفاع مقدس را داشته باشد.
- تهيه و نمايش فيلم ها و برنامه هايي كه جذابيت آن براي خردسالان بسيار بالاست، همچون كارتون ها، انيميشن ها و ...
- برگزاري جشن ها و مراسم شادي و سرور در مهد كودك ها، بخصوص در روزهايي كه با دفاع مقدس و هفته ي بسيج مقارن باشد و ناميدن آن در روز در مهدكودك ها به نام جشن تولد بسيج و .. و آماده كردن كليه ي امكانات و شرايط، جهت ماندگار ماندن آن روزها دراذهان خردسالان.
- آموزش هاي تخصصي و كاربردي مربوط به جبهه و دفاع مقدس به كادر آموزشي مهدكودك ها و مراكز نگهداري كودكان پيش دبستاني.
- تا حد امكان سعي شود در مهدكودك ها براي ساعت اندكي هم كه شده، از نيرو و خدمات خواهران توانمند و ارزشي استفاده گردد، آن هم با مهارت هاي خاص خود كه خاطره ي خوبي در اذهان خردسالان برجاي گذارد.
- كنترل مهدكودك ها از طرق غيرمستقيم و اطلاع يافتن از افكار و اقدماتي كه در مهدها و مراكز نگهداري كودكان جريان دارد تا خدايي نكرده به سمت و سويي نباشد كه خردسالان ما را از مفاهيم ارزشي دور سازد.
معنا و راهكارهاي انتقال ارزشهاي دفاع مقدّس در دانشگاهها به نسل سوم انقلاب :
مفهوم فرهنگ ايثار و شهادت و چيستي آن :
ايثار در لغت به معناي « برگزيدن » ، عطا كردن ، غرض ديگران را بر غرض خويش مقدم داشتن ، منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن مي باشد و شهادت عبارت است : از« مجموعه ي باورها و آگاهي ها ، آداب و اعتقادات و اعمالي كه موجب وصول انسان به عالي ترين درجه ي كمال يعني مرگ آگاهانه در راه خدا مي شود . »
ايثار يك واژه ي عام است و در همه ي مكاتب و فرهنگها وجود دارد اما در اسلام مفهومش از برتري خاصي برخوردار است و هر تلاش ، فداكاري ، بخشش و جايگزيني را ايثار نمي گويند بلكه پيش زمينه هايي مانند اخلاص در راه خداوند لازم دارد . ايثاراز خودگذشتن است و نگاه ايثارگر،به آسمانها است زماني همه ي عوامل فرهنگي ابتدا عمدي و آگاهانه بوده اند اما در صورتي فرهنگ محسوب شده اند كه از حالت عمدي وآگاهانه در آيند زيرا يكي از عناصر مهم شهادت وايثارگري آگاهي ، عقلانيت و خدامحوري است و اين را نمي شود به صورت رفتارهاي خود جوش ترويج كرد .
فرهنگ ايثار و شهادت از ديدگاه امام خميني (ره)
ايشان براي شهادت چنان ارزش واهميتي قائل بودند كه در آثار مكتوب و بيانات خويش آن را توصيف وتبين نموده اند و از آن به فوز عظيم، توفيق عزت ، عزت ابدي ، سعادت ابدي ، چراغ هدايت ملتها ، افتخار جاوداني ، اوج بندگي و سير وسلوك در عالم معنويت، هديه اي براي افراد لايق ، آزدي روح ، رهايي از زندان ، عامل پيروزي ، ديدن جمال جميل وجلّ وجلا ، شيرين تر از عسل و ... ياد مي كند . ايشان ايثارگري و شهادت را ميراثي گران بها مي دانند كه از اوليا وانبيا به ارث رسيده است .
رئيس جمهور :
فرهنگ ايثار و شهادت يك هديه الهي است
دكتر محموداحمدي نژاد رئيس جمهور اسلامي ايران گفت : خداوند به ما وعده ي نصرت داده است و ما در مقابل استكبار و مستكبرين سر سوزني نگراني نداريم.
رئيس جمهوري در جمع ايثارگران استان گيلان در مصلاي رشت افزود : دولت امروز در شش جبهه ي سنگين درگير است و مستكبرين با همه ي قوا بسيج شده اند تا حركت رو به جلوي ملت ما را قطع كند. رئيس جمهوري با نام بردن از جبهه هايي چون سياسي ، تبليغاتي، فرهنگي، اقتصادي و علمي كه دولت در آنها با مستكبرين درگير مي باشد ، افزود: شما چه كسي هستيد كه مي خواهيد صاحب اختيار دنيا شويد و اينكه ملت ايران چگونه زندگي مي كند ارتباطي به شما ندارد. دكتر احمدي نژاد با اشاره به اينكه پاسخ ملت ايران به چنگ و دندان نشان دادن دشمنان ، مردن از عصبانيت است ، افزود : اگر ما امروز عزت ، عظمت، استقلال، آزادي و امكان رشد داريم اين امور مرهون ايثارگري جانبازان ، شهدا، آزادگان و خانواده ي آنهاست و به شكر خدا با اين ملت و حضور ايثارگرانه ي او،راه دخالت قدرت هاي زور گو در اين سرزمين تا ابد بسته شده است.
وي با اشاره به اينكه كربلا مدرسه ي عشق و فداكاري است و ما هر چه داريم از كربلا داريم، افزود : جانبازان ما درس كربلا را به خوبي فرا گرفته و آن را با شيره ي جان خود در آميختند و شهادت يك عطيه ي الهي است كه خداوند به بندگان خاص خود عطا مي كند. رئيس جمهور با بيان اينكه فرهنگ شهادت يك هديه ي الهي براي يك ملت و امت و كساني است كه مي خواهند در دنيا با عزت زندگي كنند، افزود: تنها راه در جهت زندگي عزتمند در دنيا داشتن روحيه شهادت است كه انسانها را برابر قدرتها بيمه و شكست ناپذير مي كند.
رئيس جمهوري تأكيد كرد: دشمنان ملت ايران با فرهنگ شهادت طلبي ، جرأت و جسارت تعدي به ملت ايران را ندارد و مي دانند اگر كسي بخواهد به سرزمين و ملت ايران جسارت بكند مردم ما آنچنان پاسخ خواهند داد كه آنها مسير خود را گم كنند . دكتر احمدي نژاد افزود: قدرت هاي زور گو از اين امر عصباني هستند كه فرهنگ رايج گذشته ي آنها امروز از سوي ملت ايران كنار زده شده و با ملتي مواجه هستند كه راه خود را پيدا كرده و اگر آنها بخواهند اقدام احتمالي كنند، مردم ما سيلي محكم تري به آنان خواهند زد. دكتر احمدي نژاد با بيان اينكه همه ي مسؤولين در همه ي رده ها به خانواده هاي ايثارگران مديون هستند ، افزود : اگر امروز انقلابمان مي درخشد و ما شاهد پست و مقام و جايگاهي شديم ، همه به خاطر ايستادگي ايثارگران است. وي با بيان اين مطلب كه خداوند راسپاس مي گويم كه نوكر خانواده ي شهدا هستم و اين را نيز با افتخار اعلام مي كنم، تصريح كرد: اگر مقامي خارج از فرهنگ ايثارگران حركت كند شرعاً و قانوناً حق ماندن در دولت فعلي را ندارد و كسي نبايد بدون پاسخ و با دست خالي از اتاق مسؤولان بر مي گردد.رئيس جمهوري تأكيد كرد : جانبازان با عصا و ويلچر و با همه ي مشكلات براي حل مسائل خود مراجعه مي كنند و بايد به سرعت امور آنها حل شود در غير اين صورت بنده بدون چون و چرا و با فضل الهي با آنها برخورد خواهم كرد. رئيس جمهور افزود: دلسوزترين گروه به ملت و نظام ايثارگران هستند كه از همه بيشتر سرمايه گذاري كردند.
پيش از سخنان رئيس جمهور،رئيس بنياد شهيد و ايثارگران در سخناني گفت: ايثارگران هيچگاه به دنبال خواسته هاي مادي نيستندو با ي همه وجود در سنگر هاي انقلاب حضور داشته و دارند .
دراين مقاله به طوراختصار برخي از راهكارهاي مؤثردرانتقال و گسترش فرهنگ وارزش هاي دفاع مقدّس در دانشگاه هاي كشور را بررسي نموده ودر دو بخش علمي و تبليغي – فرهنگي به آن مي پردازيم .
ا لف- راهكارهاي علمي ؛
1- توسعه ي مطالعاتي – تحقيقاتي :
توسعه ي عرصه هاي مطالعاتي وتحقيقاتي در باب شناخت دفاع مقدّس وارزش هاي آن، يكي از مهمترين گام ها در جهت انتقال فرهنگ وارزشهاي دفاع مقدّس به دانشجويان است چرا كه آنان از نزديك و عميقاً با آن دوران و ارزشهاي آن آشنا مي گردند و چون با تلاش و كوشش خود به اين نتايج رسيده اند، به آن باور عميق تري خواهد داشت وهر چه كه انسان به آن باور داشته باشد در جهت حفظ و نشر آن مي كوشد.
پس اين افراد خود تبديل به ناشران و مبلّغان اين فرهنگ وارزش هاي آن در دانشگاه وحتي نسل هاي بعدي مي شوند. از سوي ديگراين تحقيقات مي تواند به عنوان آثار علمي ـــ جهت استفاده ي ساير دانشجويان و اقشار جامعه وحتي نسل هاي بعدي مورد استفاده قرار گيرد وچه خوب است كه با ملاك هاي علمي به بررسي نقش دفاع مقدّس در حفظ امنيت ، اقتدار ، عزّت سرافرازي ، پيشرفت همه جانبه و خود كفايي كشور در طي سال هاي پس از آن بپردازيم تا بر يقين ما افزوده گردد. البته اين مطالعات و تحقيقات را نبايد تنها به دانشجويان محدود نموده، بلكه استادان محترم نيز مي توانند در اين عرصه نقش بسيار مهمي داشته باشند.

2- بهره گيري از فنون علمي:
جديدترين روش هاي علمي و مباني فكري كه در عرصه ي علم وجود دارد، در عرصه ي تبليغ ونشر فرهنگ مذكور مؤثر است. اين روش ها گاه در عرصه ي علمي و گاه به صورت ابزاري در عرصه ي تبليغي- فرهنگي مي توانند مؤثر واقع شوند از قبيل شيوه هايي كه در علم روانشناسي ، علوم نظامي ، مديريت و... مطرح مي شوند.
3- تشويق به نگارش مقالات و پايان نامه هايي در اين عرصه :
بحث جهادو دفاع از مهم ترين ابواب فقهي- سياسي اسلام است كه هنوز به رغم كارهاي صورت گرفته عرصه ي تحقيق و پژوهش در اين باب فراوان است و متأسفانه كار چنداني در آن نشده است و پرداختن به آن در قالب نامه و تحقيق در گسترش فرهنگ جهاد و دفاع در دانشگاهها مؤثر خواهد بود.
4- تبيين فرهنگ جهاد و شهادت در دروس آموزش عالي و تربيت معلم :
دروس دانشگاهي اگر با نيم نگاهي به مفاهيم و ارزشهاي آن تدوين گردد قطعاً مجال بحث و مناظره و تحقيق در اين باب را گسترش مي دهد . عرض بنده اين نيست كه در تمام دروس اين نگاه باشد، اما در بعضي دروس ، اين نگاه نه تنها زمينه داشته ،بلكه ضروري است،به عنوان مثال در دروس آشنايي با قرآن مي توان به مبحث جهاد و دفاع به عنوان يكي از موارد مؤكّد قرآني و اسلامي اشاره نمود، يا در دروس معارف و وصاياي امام خميني (ره) اين مبحث بسيار جاي دارد چرا كه از موارد عمده ي تأكيدات و وصاياي حضرت امام (ره) است.
5-ايجادبانك وپايگاه اطلاعاتي جامع دفاع مقدّس :
ايجادو راه اندازي بانك و پايگاه اطلاعاتي پيرامون دفاع مقدّس و ارزشهاي آن ، تأثير بسزايي در افزايش اطلاعات و آگاهي هاي كاربران خواهد داشت چرا كه در هر زمان ، دسترسي ، به اطلاعات مورد نياز در اين باب داشته تا در آن تفحص كرده و بهره ي لازم را بگيرند.
جاي بسي تأسّف است كه هنوز پس از سالها شاهد بانك هاي اطلاعاتي جامع و قابل دسترسي همگان نيستيم و يا اگر همچنين سايتهايي موجود است آن قدر گمنام و ناشناخته اند كه كمتر كسي به آنها رجوع مي كند.
اين خلأ را دانشگاه ها بهتر از همه مي توانند پر كنند چرا كه هم ابزار علمي آن را داشته ، هم ذوق هنري و تبليغي آن را و هم توان فكري و فرهنگي لازم را. ضمن آن كه ايجاد چنين پايگاهي ، در وهله اول موجب نشر ارزش هاي دفاع مقدّس نزد دست اندركاران در پايگاه شده و در وهله ي بعد ساير دانشجويان و استادان با آن آشنا مي گردند و از سويي چون اين پايگاه به زبان نسل جديد تدوين مي شود ،ارتباط گيري با فرهنگ دفاع مقدّس را براي اين نسل آسانتر مي سازد . اين پايگاه مي تواند آخرين تحقيقات علمي و پايان نامه ها و مناظره ها و... در باب دفاع مقدّس و ارزشهاي دفاع هاي را نيز در خود جاي داده و به كاربران سرويس دهي كند.
6- برگزاري جلسات پرسش و پاسخ :
بحث، مناظره و پرسش و پاسخ ، فارغ از محدوديتها و حبّ و بغض ها و افكار خاص و اگر تنها به انگيزه ي انتقال و فراگيري حق باشد ، يكي از ابزارهاي علمي و مؤثر در انتقال مطلب است و دانشگاه يكي از بهترين مراكز جهت اين گونه مباحث است كه با دعوت از استادان و صاحب نظران مي تواند جلسات بحث ، پرسش و پاسخ و... جهت دانشجويان برگزار نمايد، تا آنها فارغ از هر گونه فضاي خاصّ فكري ، شبهات و نظرات خود را مطرح نموده و پاسخ علمي و منطقي دريافت كنند و از اين راه ارزشها و فرهنگ دفاع مقدّس به آنان منتقل گردد.
همه مي دانيم كه امروزه يكي از هجمه هاي فرهنگي دشمن ، نسبت به دفاع مقدّس است تا از اين طريق روحيه ي دفاعي اين ملت عزيز را تضعيف كرده و مقدمات تهاجم خود را فراهم سازد و در اين راستا سؤالاتي از قبيل اين كه چرا جنگ؟ چرا دفاع از دوران دفاع مقدّس و تأكيد بر حفظ دستاورد هاي آن؟ چرا صلح نكرديم ؟ آيا جنگ چيزي جز تخريب و ضرر چيزي داشته است ؟ و تأكيدات فراوان بر جنبه هاي منفي جنگ و دفاع را مطرح مي سازند تا با ابقاي سؤال و شبهه به آنچه مي خواهند برسند.
7- برگزاري همايش هاي علمي – فرهنگي :
برگزاري همايش هاي علمي و فرهنگي با عناوين متنوع در جهت شناخت و معرفي هر چه بيشتر دفاع مقدّس و ارزش ها و دستاوردهاي آن ، يكي ديگر از اقدامات لازم در نشر و گسترش اين فرهنگ است كه دانشگاه ها به خوبي از عهده ي آن برمي آيند. اين امراگر به صورت همايش هاي سالانه و هدفمند صورت گرفته و اهدافي براي آن مشخص شود تا در هر سال به بخشي ازآن اهداف دست يابيم شاهد ارتقاي سطح كيفي و كمي آن در مراحل برگزاري خواهيم بود و اين به نوبه ي خود در نشر و گسترش فرهنگ و ارزش هاي دفاع مقدّس در ميان قشر دانشگاهي جامعه تأثير بسزايي خواهد داشت.
8- برگزاري مسابقات كتابخواني و تحقيقاتي :
انتخاب كُتُب مناسب وعرضه ي آنها به دانشجويان و برگزاري مسابقات كتابخواني جهت تشويق هر چه بيشتر نسل جوان به مطالعات اين كتب كه البته در راستاي ارزشها و فرهنگ در ميان آنان خواهد داشت. همچنين مي توان مسابقاتي تدوين نمود كه دانشجويان طي آن كتب و آثار مرتبط با دفاع مقدّس را بررسي نموده و خلاصه اي از مطالب آن را در مقاله اي تحقيقي ارايه نمايند و به بهترين مقالات جوايز ارزنده اي نيز اهدا گردد.
اين اقدام هم ضمن افزايش سطح آگاهي و شناخت نسل جوان دانشجو با دفاع مقدّس موجب تحكيم باور هاي آنان و رفع برخي شبهات و سؤالاتشان در اين باب خواهد شد و به نوبه ي خود در گسترش فرهنگ دفاع مقدّس در دانشگاهها مؤثر واقع مي شود.


ب- راهكارهاي تبليغي – فرهنگي ؛
1-برنامه ريزي براساس نياز دانشگاه ها و مراكز تربيت معلم :
بيان مشهور شهيد دكتر باهنر كه فرمودند: تربيت را بايد از آنجا كه جوان مي خواهد آغاز نمود، به ياد داريم و مي دانيم كه اين امر از نظر روانشناسي جوان و نوجوان، امري طبيعي و لازم است پس به جاي آن كه بر طبق سلايق و افكار خود برنامه ريزي فرهنگي و تبليغي نماييم، بهتر است با نظر سنجي هاي علمي، نياز دانشجويان و حتي استادان را در باب دفاع مقدّس و جهاد و شهادت ، بررسي نموده و بر اساس آن برنامه ريزي كنيم چرا كه در غير اين صورت گاهي برنامه ها بسيار بالاتر از سطح نياز مخاطب است و مخاطب جذب آن نشده و برنامه ها ، بي اثر مي گردد ،گاهي نيز برنامه ها پايين تر از سطح آگاهي مخاطب است وبراي اوقات در وقت محسوب مي شود ، لذا از اين برنامه ها صرف نظر كرده و برنامه ها با كمترين مخاطب روبه رو شده، كم تأثير مي گردد و حتي گاه برنامه هايي با كيفيت مناسب و هزينه هاي بالا به دليل عدم هماهنگي آن با نيازهاي مخاطب ،بدون بهره مورد انتظار، برگزار مي گردد. پس بهتر است به جاي آزمون وخطا وبرگزاري برنامه هايي كه بهر چنداني نداشته و حتي بعضاً موجب لوث شدن دفاع مقدّس در اذهان مي گردد به نيازهاي مخاطب در اين باب توجه نموده و براساس آن برنامه ريزي كرده تا حداكثر بهره مورد نظر كسب گردد.
2- بهره گيري از مشاوران توانمند و مجرب :
پس از نياز سنجي كه اولين اقدام ضروري در جهت گسترش فرهنگ دفاع مقدّس در دانشگاه است،گام بعدي، طراحي و برنامه ريزي براساس نياز مخاطبان است ودر اين راستا بهره گيري از مشاوران متخصص و مجرب ، بسيار مهم و ضروري است چرا كه بر نامه ريزي اگر براساس نياز مخاطب بوده لكن مناسب با شرايط محيط وشرايط روحي- فكري مخاطب و... تدوين نگردد، بازهم بهره مورد نظر را نخواهد داشت، لذا در اين راستا بايستي از نظرات گروهي از مشاوران با تخصص هاي روانشناسي ، تعليم و تربيت ، نظامي -گري و داراي سوابق حضور در جبهه و آزادگي جانبازي و... بهره برد تا هر چه بيشتر بتوان اين فرهنگ ارزشمند را به نسل جديد منتقل كرد .
فرهنگ ايثار و شهادت و تحقق اهداف سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي
«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يزرقون»
سوره ي مباركه آل عمران / آيه ي 69
استاد شهيد مرتضي مطهري، شهادت را تزريق خون به پيكر اجتماع مي داند. در اين تعبير رسا و در عين حال زيباي متفكر شهيد، نقش ويژه و كاركرد اجتماعي خاص شهادت و شهيدان (كه البته فقط يكي از وجوه و كاركردهاي آن است) به روشني تبيين گرديده است. در واقع قوام، دوام، تداوم و علي الخصوص اعتلاء و رشد و كمال جوامع انساني در گرو وجود گونه اي پيوند عالي و همبستگي انساني است و اين همبستگي پديد نمي آيد؛ مگر آن كه اخلاق و فرهنگ مبتني بر ايثار و از خود گذشتگي و توجه به غير و فراتر از خودخواهي و دوري از خودپرستي در ميان آدميان و در دل جوامع انساني بسط و گسترش يابد و حاكم گردد.نمونه ي اعلا و صورت كامل اخلاق و فرهنگ مبتني بر ايثار و فراتر رفتن از مرزهاي خودخواهي و خودپرستي و خود محوري در فرهنگ ايثار و شهادت مداري جلوه گري مي كند.تجربه هاي مكرر تاريخي نشان داده است كه هر نوع گسترش رويكردهاي دنيا مدارانه، سودمحورانه، خودخواهانه و خودپرستانه به سرعت و به گونه اي عميق و شديد به انفجار و تجزيه و فروپاشي سامانه هاي اجتماعي مي انجامد و رشته هاي الفت و پيوند و همبستگي مابين آحاد جامعه را از بين مي برد و رنگ زوال و انقراض بر جوامع مي زند.
نمونه ها و نمودهايي از چنين انحطاط و حتي زوال و انقراضي را در ساختار فروپاشيده و از هم گسسته و در هم شكسته ي جوامع غربي ( كه بر پايه ي تعاليم سود محورانه و اخلاقيات خودپرستانه ي ليبرال اومانيستي اداره مي شوند) و به ويژه در مناسبات نابسامان و بيمار خانواده ها و نيز روابط انساني و سيطره ي آنچه خانواده هاكه برخي روان شناسان غربي آن را «اضطراب تنهايي بشر مردن» ناميده اند. به روشني مي توان مشاهده كرد. اساساً بنيان نظري و سير تطورات عملي اخلاق و فرهنگ اومانيستي در غرب مدرن به نحوي بوده است كه اين جوامع را گرفتار نوعي «اتميسم نفساني» و تجزيه ي تدريجي و مستحيل شدن حيات و پيوندهاي اجتماعي در خودمحوري و خودبنيادي و فردگرايي خودخواهانه كرده است.
در نقطه مقابل ي مقابل جوامع و نظام هاي اومانيستي و ليبرال غربي؛ اساس رفتار و اخلاق فردي و اجتماعي در آموزه ها و تعاليم اسلامي و جامعه ي ديني برپايه ي ترويج فرهنگ ايثار، گذشت، مهرورزي، فداكاري و از خود گذشتگي و حتي فدا كردن عزيزترين موجودي خود(يعني جان خويش) در راه اهداف مقدس الهي و كمال و خير و فضيلت انساني قرار دارد. در واقع ايثار كردن اصلي و به اعتباري هسته ي مركزي تعاليم ديني در بحث از مناسبات انساني و مابين فردي مي باشد.
بي ترديد ترويج «فرهنگ ايثار و شهادت» موجب تحكيم پيوندهاي انساني در جامعه و نيز قوام زير ساخت هاي معنوي ارتباط هاي انساني و بسترسازي براي كمال و رشد فراگير فردي و جمعي مي گردد.
ضرورت ترويج «فرهنگ ايثار و شهادت» در جامعه و در ميان مردم امري نيست كه محدود به زمان و مكان و موقعيت خاصي باشد و در هر حال موجب تقويت بنيان هاي همبستگي اجتماعي و تعميق كمالات بنيان هاي همبستگي اجتماعي و تعميق كمالات و فضائل معنوي مي گردد. وجود همين روحيه ي «فرهنگ ايثار و شهادت» و رواج و گسترش آن، يكي از نقطه قوت هاي اصلي نظام و انقلاب اسلامي در نزديك به سه دهه نظام و انقلاب اسلامي در نزديك به سه دهه از عمر پر افتخار آن بوده است. ظهور و تجلي حماسه هاي بزرگ و استثنايي و بي دليل در روزهاي جهاد انقلابي عليه طاغوت پهلوي و پس از آن در ماه ها و سال هاي پرشكوه دفاع مقدس تماماً در پرتو همين «فرهنگ ايثار و شهادت» بوده كه تحقق يافته و رخ نموده است.
اينك و به ويژه امسال كه با شعار «اتحاد ملي، انسجام اسلامي) توسط رهبر فرزانه ي انقلاب مزين گرديده است و در مقطعي كه ملت و نظام اسلامي ايران يكي از پرافتخارترين و در عين حال دشوارترين فرازهاي استقلال طلبي و استكبار ستيزي و شكوفايي علمي خود را تجربه مي كند، نقش، كاركرد و اهميت ترويج «فرهنگ ايثار و شهادت» دو چندان گرديده است. بدون شك، در اين مقطع كه با به قدرت رسيدن جريان اصولگرا در ساختار سياسي كشور، شعارهاي آرماني انقلاب بار ديگر به گونه اي جدي مطرح گرديده اند و شور و نشاط معنوي به گونه اي محسوس افزايش يافته و نظام اسلامي(به ويژه در تقابل با نظام جهاني سلطه) در موضعي تهاجمي و با صلابت قرار گرفته است، ترويج و تحكيم «فرهنگ ايثار و شهادت» مي تواند و بايد كه به عنوان پشتوانه و بستر نيرومند حمايت از حفظ و شكوفايي صلابت نظام و اتحاد مردمي در دفاع از انقلاب و پيشبرد اهداف كنوني آن به كارگرفته شود.
در واقع گسترش، تعميق و ترويج «فرهنگ ايثار و شهادت» مبتني بر بينش اسلامي و تفكر قرآني هميشه به عنوان مؤلفه هاي نيرومند بيمه كننده ي انقلاب و نظام مطرح بوده و در شرايط كنوني و سال جاري كه سال «اتحاد ملي، انسجام اسلامي» است بايد در سرلوحه ي وظايف و فعاليت هاي شوراي فرهنگ عمومي قرار گيرد، زيرا يكي از اركان اصلي تحقق، استقرار و استحكام و تداوم اتحاد ملي و انسجام اسلامي، بلا شك ترويج «فرهنگ ايثار و شهادت» در سطوح گوناگون جامعه و به انحاء و اشكال و طرق مختلف مي باشد كه اين نشريه يكي از متوليان و مسؤولان تحقق اين مهم مي باشد.
از خداوند بزرگ، موفقيت همه ي جهادگران در اين عرصه را مسألت داريم.










فصل چهارم :
نمادها و اسطورهايي از فرهنگ ايثار و شهادت :
سردار سعيد فرجيانزاده آزاده ي دفاع مقدس و فرمانده ي كنوني بسيج فرهنگيان كشور :
اسارت تنها با ياد خدا قابل تحمل است ؛
هرگاه نام آزادگان بر زبان ها جاري مي شود ناخودآگاه دوران اسارت و سختي ها و مشقت هاي آن به ذهن خطور مي كندو ايستادگي و مقاومت و صبر و تحمل رزمندگان اسير ، اين شيران در بند دشمن كه درس صبر رااز مكتب حضرت زينب(س) آموخته بودند، در خاطره ها زنده مي شود. و امسال در آستانه ي 26 مرداد سالروز ورود آزادگان به ميهن اسلامي تصميم گرفتيم تا با يكي از پاسداران آزاده اي كه پس از تحمل درد و رنج ناشي از دوران اسارت به ميهن باز گشت و با ارده اي والا ضمن حضور در صحنه هاي مختلف مدارج علمي را نيز طي نمود ، گفتگويي داشته باشيم. به اين مناسبت ميهمان اين هفته، سردار سرتيپ سعيد فرجيانزاده از آزادگان پر افتخار جمهوري اسلامي هستند. مصاحبه ما را با وي بخوانيد .
* لطفاً خودتان را معرفي كنيد.
سعيد فرجيانزاده هستم. در سال 1337 در شهر همدان در يك خانواده ي مذهبي متولد شدم. سال56 پس از گرفتن ديپلم رياضي در رشته ي مهندسي متالوژي دانشگاه علم و صنعت پذيرفته شدم، ولي در سال 69 پس از بازگشت از اسارت تغيير رشته دادم و در رشته مهندسي عمران در سال 74 از دانشگاه بوعلي همدان فارغ التحصيل شدم . بلافاصله در مقطع كارشناسي ارشد در رشته ي مديريت امور دفاعي در دانشگاه امام حسين (ع) پذيرفته شدم . و هم اكنون در رشته ي مديريت استراتژيك در مقطع دكترا در دانشگاه امام حسين (ع) مشغول تحصيل هستم. متأهل و داراي سه فرزند دختر مي باشم.


* چه زماني وارد سپاه شديد ؟
قبول شدنم در دانشگاه در سال56 مصادف با اوج انقلاب اسلامي بود من هم به همراه ساير دانشجويان در حركات انقلابي حضور داشتم . با پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل جهاد سازندگي در كميته ي فرهنگي جهاد سازندگي استان همدان مشغول به كار شدم و پس از آن با شروع جنگ تحميلي در سال 59 وارد سپاه شدم . درست روزي كه بمباران هوايي عراق به ايران آغاز شد جهاد را ترك كردم و در سپاه مشغول به كار شدم.
* تا كنون چه مسئوليت هايي داشتيد ؟
دراولين مسؤوليتم در سپاه ، مسؤول پذيرش سپاه بودم بعد قائم مقام سپاه پاسداران در استان همدان و با شهادت فرمانده ي وقت سپاه همدان به مدت شش ماه مسؤول سپاه استان شدم پس از اسارت هم دو سال جانشين فرمانده و پنج سال فرمانده ي سپاه همدان بودم و سپس مدتي به عنوان جانشين بسيج دانشجويي كشور و سرپرست بسيج دانشجويي كشور انتخاب شدم و پس از آن هم مدت چهار سال جانشين مسؤول بسيج دانش آموزي كشور بودم و مدتي هم در دانشكده ي شهيد مطهري نيروي مقاومت بسيج تدريس مي كردم ، در كنار اينها عضو نظام مهندسان كشور بوده و داراي مجوز براي نظارت و طراحي ساختمان از نظام مهندسان كشور هستم و در حال حاضر مسؤوليت بسيج فرهنگيان نيروي مقاومت بسيج را به عهده دارم.
*چطور به اسارت نيروهاي بعثي در آمديد؟
سال 1361 بود كه در يك گروه فعال گشت و شناسايي در منطقه اي بين قصر شيرين و خسروي به اتفاق سه نفر ديگر از دوستان ، براي شناسايي نقطه اي از استقرار دشمن رفته بوديم . با توجه به اينكه دشمن در نقطه ي پيش بيني شده حضور نداشت ما براي ادامه ي شناسايي به عمق خاك عراق وارد شديم پس از مدتي متوجه شديم كه در كمين دشمن قرار گرفته ايم. دشمن هم آتش شديدي براي به اسارت در آوردن ما گشود ولي موفق شديم تا از آن مرحله فرار كنيم و در منطقه اي در داخل خاك عراق پنهان شويم به نحوي كه عراقي ها از كنار ما عبور مي كردند. ولي متوجه ما نمي شدند . با تلاش بسيار خواستيم خودمان را به سنگرهاي خودي برسانيم اما متأسفانه با موانع زيادي از پدافند عراق مواجه شديم ولي تا صبح ارتباط مستمر با فرماندهي داشتيم . و نهايتاً صبح روز بعد دشمن موفق شد ما را در اعماق خاك خودش به اسارت درآورد.
*در اسارت چه شرايطي بر شما حاكم بود؟
از سال61 تا سال 69 در زندان هاي بعثي اسير بودم آنجا يك محيط سخت و شكننده و با شرايط بسيار دشوار فراهم شده بود. در همان ابتداي اسارت برخوردهاي وحشتناكي با ما مي كردند با كابل كتكمان مي زدند به طوري كه همه جاي بدنمان كبود مي شد بعد هم با وارد كردن شوك الكتريكي سعي مي كردند از ما اطلاعات بگيرند . ما در آنجا سعي كرديم تجارب خود را در خدمت اسراي ديگر قرار دهيم در جهت رشد فكري و فرهنگي آنها كوشش كنيم براي همين منظور كميته هايي را با عنوان كميته ي روز شمار جنگ تشكيل داديم كه تاريخ دو ساله ي جنگ را به صورت روزشمار تدوين مي كرديم و در اختيار اسرايي كه در ابتداي جنگ اسير شده بودند قرار مي داديم و در سالهاي بعد، كميته ي روز شمار شده بودند قرار مي داديم و در سالهاي بعد كميته روز شمار انقلاب را كه در آن تاريخ انقلاب اسلامي را تدوين مي كرديم ، تشكيل داديم تا اسرا اطلاعات بيشتري نسبت به پيروزي انقلاب اسلامي داشته باشند. منابعي هم كه در تدوين روز شمار ها به كار مي برديم عبارت بودند از اطلاعات موجود در حافظه هايمان و همفكري با ساير همبندان و گاهي استفاده از مطالبي كه خانواده ها در نامه هايشان برايمان مي نوشتند .ابتدا جمع بندي و دسته بندي مطالب كار بسيار دشواري بود براي نوشتن مطالب از پلاستيك يا پاكت سيمان استفاده مي كرديم و در جايي مخفي مي كرديم، براي تهيه ي خودكار هم با مشكل مواجه بوديم، خودكاري كه براي نوشتن نامه به ما مي دادند ميله ي آن رادر جايي به دشواري پنهان مي كرديم تا درموقع نياز در خدمت به نظام استفاده كنيم كه همه ي اينها براي من سرمايه هاي اصلي دوران اسارت است. دنياي اسارت دنياي بسيارسختي است كه تنها باارتباط با خداو توسل به ائمه (ع) سختي ها براي آدمي قابل تحمل مي شود ارتباط با خانواده هم در آن شرايط در تقويت روحيه ما مؤثر بود. توسط صليب سرخ نامه هايي از طرف خانواده به دستمان مي رسيد كه ما هم مي توانستيم به آنها پاسخ دهيم اما در ارسال نامه ها نكته اي قابل توجه وجود داشت و آن اينكه تا سال 65 قبل از اينكه منافقين سانسور نامه هاي اسرا را به عهده بگيرند به خوبي مي توانستيم با مسؤولان كشور در ارتباط باشيم ، براي دفتر امام(ره) و رئيس جمهور وقت (مقام معظم رهبري) نامه هايي ارسال مي كرديم كه امام مي فرمودند: من فرزندان در بندم را هميشه دعا مي كنم و آرزو مي كنم روزي آنها را ببينم و يا نامه هايي كه از طرف مقامات كشوري فرستاده مي شد، بيشتر حاوي مطالبي بود كه اميدواري به آينده و پيروزي نظام اسلامي در جنگ و همين طور توصيه هاي اخلاقي را مطرح مي كرد، كه همه ي اينها در آن شرايط براي ما مايه ي آرامش بود.
* تلخ ترين خاطره طي دوران اسارت براي شما چه بود ؟
تلخ ترين خاطره دوران اسارت خبر ارتحال جانسوز حضرت امام(ره) بود. اگر اسرا در قلب دشمن شكنجه اي را تحمل مي كردند يا گرسنگي و اهانت و تحقير را به جان مي خريدند تمام آرزويشان اين بود كه روزي به ايران برمي گردند و با ديدار چهره ي آسماني امام(ره) تمام سختي ها و تلخي ها به شادماني تبديل مي شوداما متأسفانه با ارتحال ايشان اسراي در بند حتي امكان عزاداري براي امام (ره) را نداشتند. بغض ها در گلو خفه مي شدو جان ها در سوگ امام(ره) مي سوخت اما دشمن بالأخره مجبور شد كه بپذيرد اسرا براي امام(ره) بيش از چهل روز عزاداري كنند . به قدري اين مصيبت براي ما بزرگ بود كه اسرا تا روز ها حتي نمي توانستند غذا بخورند . اما شيرين ترين خاطره هم خبر انتخاب حضرت آيت الله خامنه اي به عنوان رهبري انقلاب و نظام اسلامي بود كه اسرا با توجه به شناختي كه ازايشان داشتند اين آرامش را در آن دوران سخت درك كردند كه با رهبري مقام معظم رهبري مسير انقلاب با همان صلابت و اقتدار دوران امام (ره) پيش خواهد رفت.
آزاده اي كه به درجه ي اجتهاد و استادي رسيد
عليرضا باريكلو متولد سال 1342 در آذربايجان شرقي ، دكتراي حقوق و استاد دانشگاه است. جانباز آزاده ، فرزند شهيد و عضو هيأت علمي ، درجه ي اجتهاد و مدرس در حوزه ي علميه قم. وي در تاريخ 29/10/60 در تنگه ي چزابه از ناحيه ي چشم راست، پاي راست و دست چپ جانباز مي شود و مجروح به دست عراقي ها مي افتد و بعد از تحمل 7 سال شكنجه و آزار سال 67 آزاد مي شود.
ابتداي اسارت به العماره منتقل مي شود و بعد بغداد و از آنجا 4 ماه در الانبار سر مي كند و دوباره به اردوگاه موصل 2 قديم و 45 روز بعد به موصل يك قديم منتقل شده و تا هفدهم شهريور 61 اسارت را در اين اردوگاه مي گذراند. يك سال در موصل 3 و بعد در اردوگاه موصل (الرمادي) مشهور به جهنم اسارت منتقل مي شود و تا سوم بهمن 67 كه آزاد مي شود، در اين اردوگاه مخوف اسارت را تحمل مي كند از اين رو اين آزاده در بيشتر اردوگاههاي عراق سر كرده و خاطرات بسياري از دوران اسارت دارد اين استاد دانشگاه سال سوم دبيرستان به بسيج پيوست و عازم جبهه شد . او از اسارت چنين مي گويد: عراقي ها در ابتدا اصلاً اعتقادي به اسير و دخالت صليب سرخ نداشتند. فكر مي كردند كه در نهايت تا چند ماه جنگ را با پيروزي به پايان مي رساندند. به همين دليل در ابتدا تا سال 61 ما را در وضعيت نابسامان و بشدت غير انساني نگهداري مي كردند تا بالأخره با فشار جامعه ي جهاني مجبور به پذيرش نمايندگان صليب سرخ و دادن امكانات اوليه و محدودي به آزادگان شدند.
در اسارت با مساعدت صليب سرخ يك سري كتاب آموزشي به ما دادند و بچّه ها براي تحمل پذير ساختن اسارت مشغول آموزش به يكديگر و تعليم قرآن ، نهج البلاغه، زبانهاي ديگر و... شدند. من يك سال زودتر از بقيه ي آزادگان به ايران آمدم و در خلال ديدارها و سخنراني هايم در مكانهاي مختلف به مدارس رزمندگان رفتم و تصميم گرفتم تحصيل را ادامه دهم . به سرعت دوباره سوم نظري را در يك ماه خواندم . چهارم را در حالي پي گرفتم كه با رحلت حضرت امام مصادف شد و بشدّت در روحيه ام تأثير گذاشت . فكر مي كردم كه دنيا به آخر رسيده . زيرا ضربه ي سهمگيني به ما وارد شده بود. من علاوه بر تحصيل در دانشگاه دلم مي خواست در حوزه هم تحصيل كنم . به من گفتند كتاب لمعه و اصول مظفر را بخوان و امتحان بده. آنقدر تحت تأثير رحلت امام(ره) بودم كه قدم مي زدم و مي گريستم و در حال خود نبودم . براي خريد كتاب لمعه به بازار رفتم . روي شيشه ي يك مغازه نوشته شده بود (كباب لقمه) من رفتم داخل كبابي تا كتاب لمعه بخرم ولي بعد از داخل شدن دريافتم كه چقدر سرگردان و گيج بوده ام . تا يك روز كه براي خواندن نماز به مسجد رفتم و انگار يك نفر به من گفت : امام رحلت كرده است ولي تكليف كه نمرده و از بين نرفته است . اين فكر باعث شد كه بر غم و اندوه چيره شوم و در عرض 6 ماه تحصيلات 3 سال را بگذرانم و در دانشگاه پذيرفته شوم در عين حال تحصيلات حوزوي را هم ادامه دادم. باريكلو با روحيه ي بسيار و عزمي آهنين بعد از تحمل غم شهادت پدر بسيجي اش در سال63 در مريوان، جانبازي و تحمل 7 سال اسارت از وقت خود براي خدمت به خلق و كسب فضايل علمي و اخلاقي بشدت بهره ي مفيد برده است. وي در مورد ايثارگري و خصوصيات يك ايثارگر مي گويد: ايثارگر نمونه شخصي است كه با وجود نياز مبرم فردي به چيزي؛ديگران را بر خود مقدم مي دارد .
اين استاد دانشگاه تأثير تجليل از فرهنگ ايثارگري و ايثارگران را بر اجتماع چنين بيان مي كند كه يك مسأله ي ايثارگران است و ديگري انقلاب و اجتماع و ايثارگران براي خداوند دست به فداكاري زده اند و با خداوند طرف حساب هستند .
مرداني كه بي پا مي روند ،راهي كه بي پا طي مي شود.
حاج فريدون ابراهيمي يكي از بزرگمردان در 8/10/1345 در شهر خوشكبيجار استان گيلان ديده به جهان گشود ؛ اما اصالتاً از خلخال است و بزرگ شده ي روستايي به نام بليل از حومه ي شهر خلخال .
وقتي برگ هاي زرين دفتر خاطراتش رااز زبان خودش به طور شفاهي ورق مي زنيم فعاليت هاي سياسي و فرهنگي زيادي از همان دوران مدرسه اش به گوش مي خورد.حاجي با خنده اي شيرين در حالي كه چاي مي خورد مي گويد : زمان انقلاب ، پخش اعلاميه هاي امام (ره ) يكسال از درس و مشقم انداخت . يك سال به خاطر همين قضيه دو ساله شدم مادرم مي گفت ، بچه هاي مردم از تنبلي زياد رفوزه مي شوند ؛ اما بچه ي من از زرنگي بيش از اندازه! او از خانواده اي كاملاً مذهبي و متدين در روستا بود . پدرش نجاري مي كرد و حاجي نيز به قول خودش بعد از ظهرهاي مدرسه پيش مي رفت و تير و تخته را ميخ مي زد .پايگاه و مسجد و منبر و حتي تك تك آدم هاي خانه هاي روستا مديون دستان كارگشاي اوست . اين را تمام اهالي روستا مي گويند . آنها راضي اند نام حاجي را بر سر در پايگاه و مسجد و حتي خانه هايشان حك كنند . هر بار حاجي اين حرف ها را مي شنود ناراحت مي گويد : هر چه كرديم ، وظيفه بود .
اما اهالي مي گويند : اين كارهاي حاجي از وظيفه و خدمت هم گذشته است . شب و روز او شده است آسايش مردم . از آسفالت معبر دور افتاده گرفته تا برق كشي و كانال كشي جاهايي كه بي كدخدا مانده است . خودش تقاضا مي دهد خودش دنبال كارها مي افتد و تا پايان كار سر كارگرها و كارفرماها مي ايستد و از نان و آبشان كم نمي گذارد تا كار تمام شود . در خيابان دكتر باهنر ، كوچه ي شاهد در خانه اي محقر زندگي مي كند . زنگ در خانه شان را كه زدم صداي حاجي بلند شد كه : بفرماييد ! در باز است .از نماز صبح ، درب به روي همه باز است . باور نمي كنم كه او نمي تواند ببيند ؛ چرا كه او مرا شناخت ! شايد از روي قدم هايم ! من از بچگي حاجي را مي شناسم ، از بچگي اين سؤال ما شده بود كه او مي بيند يا نه ! چون همه را بدون آنكه حرفي زده باشند از صداي پاهايشان مي شناسد؛ حتي در شلوغي خيابان . صدايم مي كند و مرا به نام مي خواند .حالا كه بزرگ شده ام مي بينم او صاحب چشمان خدايي است . بي هيچ گله اي ، زور دستان تركش خورده اش را به چرخ ها وارد مي كند و چرخ ها مي چرخند ، زمان مي چرخد و او مي رود . ساكت . آرام .
مادرم مي گويد او خدا را حس كرده است ، من مي گويم از كجا معلوم كه خدا را نديده باشد ! پدرم مي گفت به خاطر همين ، چشم دنيايي اش را به صاحبش پس داده است . در كمتر خانه اي از شهر ما پيدا مي شود كه يك شب حرف حاجي و خوبي هايش در آن نباشد . از در كه وارد حياط مي شوم ، قبل از من سلام مي دهد ، قبل از من احوال پرسي مي كند و قبل از اين كه من چيزي گفته باشم ، دستم را مي گيرد و تا خودم را پيدا كنم مي بينم در اتاق ، درست روبروي حاجي روي پتويي نشسته ام . دختر كوچكش برايمان چايي مي آورد . حاجي سه دختر دارد ، يكي از ديگري با ادبتر .رو در رو با من حرف مي زند . منتظرم كه بگويد از دنيا چه مي بيند و چه مي كشد ، گوشم را تيز كرده ام تا هر چه را كه مي شنوم ، بفهمم خوب بنويسم .
او تعريف مي كند كه سال 1360 به جبهه رفته است . من سرانگشتي حساب مي كنم مي بينم 16 سال داشته است و سريع بدون آنكه از حاجي چيزي بپرسم ، با خود مي انديشم : حاجي هم لابد مثل خيلي از بچه هاي جنگ ، به جاي پدرش انگشت بر رضايت نامه ي اعزام زده است . حاجي لبخندي زد و گفت : شست پام درست اندازه انگشت سبابه ي پدرم بود . با شست پام اثر انگشت هاي پدرم را زير رضايت نامه گذاشتم. بهانه ام اين بود كه انگشت پدرم را اره برقي بريده است .
از حاجي مي خواهم از مجروحيتش تعريف كند :
سال 61 درست بعد از يكسال اعزام در كردستان بر اثر انفجار مين از ناحيه ي دو پا و دو چشم و تركش هايي كه در بدن دارم تا حدود 70 درصد از بدنم را در جبهه به يادگار گذاشتم .
همسرش مي گويد : حاجي سه بار براي معالجه به آلمان اعزام شد تا دردهايي كه مي كشد كمي فارغ شود .
دختر كوچك حاجي آلبوم عكس هاي ورزشي را رو مي كند .
حاجي مي گويد : حداقل بيست و پنج نفر هم سن و سال تو رو تو زمين فوتبال مربي گري كرده ام . و من در فكر حساب و كتاب كارهاي نكرده ي حاجي هاج و واج مانده ام . از خودم سؤال مي كنم ، حاجي چه كاري مانده است كه نكرده باشد !؟
از او جريان ازدواجش را جويا مي شوم . لبخندي بر لبانش نقش مي بندد و با همان فرهنگ بسيجي و جبهه ايش مي گويد :
بعد از چند سال مجروحيت ، اين بار در خانه ي خودم زير آماج توپ و تفنگ مادرم قرار گرفته بودم كه بايد ازدواج مي كردم .
همسرم توسط يكي از آشناها معرفي شد . از خانه براي تعيين و تكليف به خانه شان رفته بودند . خانواده شان بخاطر مجروحيت من راضي نبودند ؛ اما همسرم با رضايت و اصرار خودش ، خانواده را راضي كرد.
جانباز شيميايي 70 درصد : (سيد محمد موسوي از اصفهان)
ريه ي مصنوعي براي من برابر با زندگي است.
در سن 16 سالگي با هدف حفظ آرمان ها و نظام جمهوري اسلامي به جبهه اعزام شد . در عمليات هاي فراواني در غرب و جنوب كشور از جمله فتح المبين و كربلاي 5 شركت كرد و عاقبت در سال 67 و زماني كه در تيپ جوادالائمه (ع) خدمت مي كرد در فاو بر اثر بمباران شيميايي مجروح شد و از آن زمان تا كنون تحت مداوا قرار دارد . موسوي با بيان اتفاقاتي كه در طول دفاع مقدس و سال هاي پس از جنگ براي او رخ داده مي گويد : نزديك به 90 درصد علت عقب نشيني از فاو بر اثر حمله ي عراق با سلاح هاي شيميايي بود كه باعث شد نيروهاي ما تمامي پدافندهاي خود رااز دست بدهند و دشمن بعثي نيز توانست به همين شيوه فاو را پس بگيرد . بيشتر رزمندگاني هم كه در اين عمليات شركت داشتند در اثر بمباران شيميايي شديداً مجروح شدند كه من هم يكي از آنها بودم . سپس به پشت جبهه در قسمتي در رحمانيه منتقل شديم ، اما به محض رسيدن به آن منطقه مطلع شديم رحمانيه نيز مورد حمله ي سلاح هاي شيميايي قرار گرفته بود .
ما را به نزديكي كارخانه ي ذوب آهن در جاده ي خرمشهر بردند و در آن مكان اسكان دادند كه به علت شدت مجروحيت از ناحيه ي ريه و همچنين چشم ، پوست و ناحيه ي اعصاب ناشي از گاز خردل به بيمارستان انتقال يافتم و از آن زمان به بعد تا كنون از مشكل ريه رنج مي برم و مداواي من هم در حال حاضر در بخش آسيب شناسي بيمارستان بقيه الله (عج) انجام مي شود .
از همان اول مجروحيت از بيماري رنج مي بردم و سرفه هاي سرسام آوري داشتم كه ناشي از عفونت شيميايي و انسداد شديد ريه من بود . اخيراً نيز توسط دستگاه NIV (ريه مصنوعي ) كه ساخت يك شركت آمريكايي است و براي اولين بار در ايران بر روي من آزمايش مي شود تنفس مي كنم كه با كمك اين دستگاه تمام عمليات ريه بر روي يك كارت ثبت و هر دو ماه يكبار مورد بررسي پزشكان داخلي و خارجي قرار مي گيرد . البته مشابه اين دستگاه را نيز قبلاً پزشكان خارجي بر روي من امتحان كرده بودند ،اما خراب شد . در گذشته هم به علت عفونت ريه بر اثر استفاده ي زياد از داروي كورتون از لگن تا مچ پا دچار پوسيدگي استخوان شده ام كه حتي به درستي قادر به راه رفتن نيستم .
دراصفهان دكتر متخصّص در زمينه ي درمان جانبازان شيميايي وجود ندارد ، بنابراين ناچارم ماهي يكبار به تهران اعزام و يا پزشكان از تهران براي معاينه به اين جا بيايند كه اين امر مشكلاتي را برايمان فراهم كرده است . طي چند سال گذشته دانشكده ي پزشكي شيميايي بقيه الله (عج) نسبت به آسيب شناسي جانبازان شيميايي فعاليت هايي را به سرپرستي دكتر قادري انجام مي دهد كه در سال هاي اخير با انجام آزمايش هايي بر روي تعدادي جانبازان شيميايي كه انسداد ريه پيدا كرده بودند متوجه شده اند همگي مبتلا به بلوك قلبي و پوسيدگي استخوان مي شوند و دائماً اكسيژن خونشان تغيير مي كند . به همين دليل جانبازاني كه جزو جانبازان شيميايي شديد بودند جدا كرده و مستقيماً درمان آنها را بر عهده گرفتند ،اما پزشكان به علت نداشتن تجارب در زمينه ي درمان بيماران شيميايي دائماً در حال پيدا كردن تجربه هاي جديد بوده و هستند و متوجه شده اند كه چندين سال بعد از مجروحيت آسيب هاي فراواني به جانبازان و حتي كساني كه كمترين مجروحيت را داشته اند وارد مي شود .
در مصاحبه هايي كه با خبرگزاري هاي خارجي داشتم به آنان گفتم كشورهاي اروپايي به خصوص آمريكا كه اجازه ي استفاده ي سلاح شيميايي را به دولت عراق عليه جمهوري اسلامي كه به دفاع از مرز و بوم خود برخاسته بود دادند، مسؤوليت چنين جنايتي را بر عهده دارند و بايد پاسخگو باشند . 11 نفر از جانبازان شيميايي مسؤليت اعتراضات را برعهده گرفته اند و اخيراً نيز با وكالت يك وكيل در دادگاه هلند شكايت نامه اي تنظيم شده و در حال پيگيري موضوع هستند،اما ما به عنوان جانباز شيميايي از دولتمردان مي خواهيم كه در اين پيگيري كمك كنند كه اگر اين موضوع در دادگاههاي بين المللي مورد بررسي قرار نگيرد و گناهكاران محكوم نشوند در آينده كليه كشورها به خصوص كشورهاي اسلامي در خطر قرار مي گيرند چرا كه كشورهاي غربي نشان داده اند به خاطر منافع خود حاضرند هر كاري را انجام دهند.
قبل از اين كه آمريكا به عراق حمله كند در مصاحبه اي كه خبرنگار CNN با من در مورد سلاح هاي شيميايي انجام داد ، گفتم : زماني كه جمهوري اسلامي براي اولين بار مورد ي حمله شيميايي نيروهاي عراقي قرار گرفته بود چرا هيچ يك از رسانه ها اين اخبار را منعكس نمي كردند و معتقدم دولت آمريكا براي حفظ منافع خود و نفت خليج فارس مي خواهد به عراق حمله كند و لازم نيست شما خبرنگاران خارجي براي ما دايه ي مهربان تر از مادر باشيد .
موسوي همچنين در خصوص ارتباط نسل امروز با نسلي كه در جنگ به دفاع از كشور پرداخت مي گويد : نهادهايي كه در زمينه ي دفاع مقدس فعاليت مي كنند مسؤوليت سنگيني بر عهده دارند و موظفند ارتباط نسل ديروز و امروز را كه در حال حاضر فاصله اي بين آنان ايجاد شده است به هم نزديكتر كنند و نقش رسانه ها به خصوص صدا و سيما در اين ميان پر رنگ تر به نظر مي رسد . اما به نظرم اين فعاليت ها كم بوده و مسؤولان نتوانسته اند پل ارتباطي ميان ما و نسل جديد را به خوبي بر قرار كنند .
امروز دشمنان قصد دارند سه چيز را در ميان جوانان القا كنند . يكي فاصله گرفتن از دين ، ديگري ايجاد فحشا و منكرات و سوم تحريك جوانان به گرايش به مواد مخدر . اما در همين حال معتقدم نسل حاضر ، نسلي فهيم و باشعور است كه اگر درك كنند در دوران دفاع مقدس چه فداكاري هايي صورت گرفته است خود به خود به سمت حقايق آن دوران گرايش پيدا مي كنند و ديگر نيازي به پيام ما نيست .
زهره گلستان نژاد- همسر اين جانباز شيميايي – نيز به خبرنگار ايسنا مي گويد : با وجودي كه از وضعيت آقاي موسوي خبر داشتم با كمال رضايت با وي ازدواج كردم و الان هم با وجود مشكلات فراوان از زندگي خود راضي هستم .
شهداء،جانبازان و همين طور جانبازان شيميايي كه با مشقّات فراواني زندگي مي كنند بايد به مردم شناسانده شوند چون روزي اين انسان ها براي اين جامعه خدمت كرده اند و شايد برخي جانبازان شيميايي به ظاهر وضعيت مناسبي داشته باشند ، اما از درون بسيار خرد و شكننده هستند و نبايد رفتارها به گونه اي باشد كه از جامعه طرد شوند. هر چند معتقدم جانبازان شيميايي در جامعه ما مظلوم واقع شده اند .
گفتني است ، سيد محمد موسوي جانباز شيميايي در تاريخ 14/1/42 در اصفهان متولد شد و داراي 2 فرزند با نام نرجس 13 ساله و مهدي 9 ساله است .
در هنگام مصاحبه ي خبرنگار ايسنا با اين جانباز شيميايي ، وي بدون داشتن ماسك تنفس به سختي قادر به صحبت كردن بود نزديك هشت ماه است كه از دستگاه جديد NIV (ريه مصنوعي ) استفاده مي كند و بدون آن تنفس برايش ممكن نيست . بنا به گفته ي همسرش آخرين باري كه او را قبل از استفاده از دستگاه ريه ي مصنوعي به بيمارستان منتقل كردند وخامت حالش به قدري بود كه خانواده شان از ادامه ي زندگي اين جانباز نااميد شده بودند و حالا كه او مجبور است از اين دستگاه استفاده كند قادر به بيرون رفتن نيست و محبوس بودن او در خانه كه حبس همسر و فرزندانش را هم در پي داشته او را سخت آزرده مي كند .
شايد فرزندان اين جانباز نتوانند همانند ديگر افراد جامعه به گردش و تفريح بروند ، اما با همه ي اين سختي ها آنها پدر را بسيار دوست دارند و هر روز براي سلامتي اش دعا كنند . نرجس دختر جانباز موسوي به پدرش افتخار مي كند تا آرزوي پدر را تحقق بخشد .
هنگام مرور خاطرات انگار در آسمان قدم مي زند : (جانباز اسماعيلي)
شهدا و جانبازان اسطوره اي شدند كه هيچ گاه به حقيقت واقعي خود مبدل نشدند و حال ما كجا وآنان كه تمام زندگي شان را در گذشته خلاصه كرده ودر گوشه ي تخت خود تنها با يادآوري لحظات شيرين آن دوران زندگي حال خود را سپري مي كنند كجا؛ چرا؟
اين بار به سراغ «جعفر سهيل اسماعيلي» جانباز 25 درصد رفته ايم كه يكي از اين قهرمانان است و سال هاست روي تخت خود در طبقه ي دهم بيمارستان ساسان بستري است و طي سال هاي بستري هيچ يك از افراد خانواده اش را در كنار تخت خود نديده است .مي گويند وچرا به عيادتش نمي آيند، هيچ توضيحي نمي دهد.
وي كه از ناحيه ي سر،صورت، فك،دندان،چشم،كمر،پاي راست وموج انفجار مجروحيت دارد،در سال 1365 به عنوان سرباز وظيفه به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت ودر سال 1366 نيز بالشكر 27 محمد رسول الله (ص) و در يگان دريايي به عنوان غواض به صورت داوطلبانه راهي جبهه هاي حق عليه باطل شد.
زماني كه از خاطرات خود سخن مي گفت، انگار در آسمان هم قدم مي زند، مي گفت: سختي هاي دوران جنگ با خوشي گذشت، وضعيت آن زمان با اين زمان خيلي متفاوت است، زمانه عوض شده ، زندگي ها نيز ، جوانان ، بچه ها و خانواده همگي عوض شده اند.
ما براي خدا كار مي كرديم و مي جنگيديم، ولي حالا بايد براي ديگران و با هزاران منّت ، اي كاش مسؤولان هم مقداري براي خدا ودر راه رضاي او به حرف ما گوش مي كردند، وكاري را انجام مي دادند نه براي بنده ي خدا. وآن وقت بود كه مي خواستم ديوارها رابا تمام لكه هاي سبز وسفيد وسياهش در برابر عظمت وبزرگي آنها پنهان كنم ،آخر آنها لياقتشان بالاتر از اين اتاق است. او كه قبل از جنگ تحميلي در دانشگاه صنعتي شريف مهندسي برق و مكانيك تحصيل مي كرد ،اكنون باهر نفس كشيدني يك آه را نيز چاشني آن مي كند.
او شايد در هيچ عملياتي حضور نداشته ، اما باز هم از هر جايي نشاني باخود به يادگار دارد؛ از كردستان ، ديواندره و سقز گرفته تا جنگ هاي تن به تني كه تمام زندگي اش را در آن لحظات به پايش ريخته بود ، آنقدر با شور وهيجان از آن لحظات سخت سخن مي راند كه تو هم صداي وز وز تركش ها را با تمام وجود مي شنيدي . هنگامي كه گفت بايد سوخت و ساخت ، با همه چيز و همه كس بايد ساخت ، از ما كه گذشت ، چند روز بيشتر يا كمتر بالاخره ما هم مي رويم ؛ و چشمان كم سو و دستان بي توانش را به سمت ديگركشاند تا قطرات اشكي را كه از چشمانش سرازير بود نبينم ، فهميدم كه من هم بايد بروم و او را با تمام دلتنگي هايش تنها بگذارم . اي كاش مي توانستم تمام لحظات زندگي ام را براي يك لحظه آرامش او بدون هيچ درد و غمي بدهم تا او هم بعد از 19 سال تحمّل درد و رنج و سختي به آرامش بينديشد.
يك لحظه دوران اسارتم را با هيچ چيز عوض نمي كنم(فريبرز خوب نژاد)
از اين كه به جبهه رفته است پشيمان نيست! از اين كه رفتن را به ماندن ترجيح داده است، در پوست خود نمي گنجد !امااز اينكه از قافله ي شهدا عقب مانده است،افسوس مي خورد.اين بار سراغ آزاده و جانباز 50 درصد دفاع مقدس مي رويم، چهره اي شاد وبشاش دارد ، اما در پشت اين چهره خاطرات تلخ زيادي نهفته است ! خاطراتي كه ياد آور پرپر شدن دوستان نزديك اوست، دوستاني كه بيشتر آنها از بچه هاي تيپ الغدير يزد بودند.
فريبرز خوب نژاد در سال 1344 در شهر بهمئي استان كهگيلويه و بوير احمد به دنيا آمده است و داراي مدرك ليسانس علوم سياسي از دانشگاه تهران و دانشجوي كارشناسي ارشد در رشته ي كارگرداني است . وي از سن 16 سالگي وارد جبهه هاي حق عليه باطل شد و پس از چندين بار حضور در جبهه هااي حق در آخرين حضور خود در عمليات بدر توسط نيروهاي دشمن مجروح و اسير شد. وي كه حدود 66 ماه در بند اسارت در شرايط بسيار سخت و دشوار به سر مي برد، حاضر نيست يك روز از اسارتش را به كل دوران زندگي اش عوض كند و مي گويد: روزهاي اسارت را نه به خاطر اين كه هر لحظه آن براي ما آزاده ها مرگ بود ، بلكه به خاطر آموخته هايي چون دفاع از استقلال و دفاع از اصول ديني و مذهبي عوض نخواهم كرد .
از او در مورد ورودش به جبهه مي پرسم.
شروع جنگ تحميلي سن كمي داشتم و دروني پر شور و اشتياق ، مدام به دنبال اين بودم تا هر طور شده خود را به جبهه برسانم. از اين كه درس مي خواندم عذاب مي كسشيدم. ! آن زمان در مدرسه ي شهيد بهشتي تحصيل مي كردم، در مدرسه انجمني به نام گروه مقاومت تشكيل شده بود كه افراد آن از بچه هاي بسيج مسجد محله بودند.
برخي از فعاليت هاي اين گروه مقاومت تبليغات اعزام نيرو ، كمك به مردم و خانواده هاي شهدا بود.حضور فعال گروه مقاومت در روستاهاي اطراف شهر با خود روهاي دولتي براي تبليغات اعزام نيرو و كمك هاي ديگر بسيار با شكوه بود.
هر لحظه كه از حضورم در ميان گروه مقاومت دبيرستان شهيد بهشتي مي گذشت ، به بسيج و افرادش علاقه مند تر مي شدم. ما شيوه هاي عجيبي داشتيم كه هر بدي را خوب مي كرد ، يا كسي كه نياز به كمك داشت بدون اينكه كسي بفهمد به شخص يا خانواده ي نيازمند كمك مي كرديم . هر چه بيشتر از آشنايي ام با افراد گروه مي گذشت علاقه ي من به جبهه و جنگ بيشتر مي شد.
يك روز سپاه پاسداران از منطقه 9 يكي از 10 مناطق اعزام نيرو كشور كه شامل استان هاي كهگيلويه و بوير احمد فارس ، هرمزگان ، بوشهر، وشيراز است درخواست نيرو كرد و من موفق شدم به مركز منطقه 9 شهر شيراز بروم . از اين كه من را قبول نكنند استرس و اضطراب شديدي داشتم . سرانجام نتوانستم برگه ي اعزام را از متصدي اعزام در يافت كنم و مرا برگرداندند. خاطرم است نوجوان هاي زيادي كه سن شان هم از من كمتر بود در گردان هاي مختلف حضور داشتند . ولي انجام مي شد و اين سعادت بزرگ در آن موقع نصيب من نشد. در نهايت بهمن سال 60 توانستم به پادگان شهيد دستغيب كازرون جهت آموزش اعزام شوم. شرايط سختي در آنجا حاكم بود ، بچه هاي كم سن و سال همانند من وارد عرصه جديدي شده بودند . حدود يك ماه در آنجا تحت آموزش هاي آبي و خاكي قرار گرفتيم . با اين كه آموزش ها فشرده و سخت بود ولي همبستگي و علاقه ميان بچه هاي رزمنده بيشتر مي شد. بعد از گذشت يك ماه به همراه دوستانم به مرخصي آمديم.چند روز بعد سپاه پاسداران اعلام كرد تعداد زيادي نيرو را مي خواهد به گردان تيپ المهدي اعزام كند . با شنيدن اين خبر ديگر آرام و قرار نداشتم . در پوست خود نمي گنجيدم . بلافاصله به پايگاه پنجم شكاري اميديه اهواز براي تقسيم به گردان هاي تيپ المهدي اعزام شديم . فرمانده وقت تيپ المهدي (عج) سردار سرتيپ حاج علي فضلي بود . وي براي تكميل نيروهاي گردان شخصاً در پايگاه تقسيم نيرو حضور يافته بود. همگي ما همراه حاج علي فضلي به گردان 919 تيپ المهدي(عج) راهي شديم ، پس از رسيدن به مقرّ حاج علي ما را به شهيد محمود ستوده ، فرمانده گردان تحويل داد و بعد براي گردان سخنراني كرد.
من و دوستانم كه از همه جا بي خبر بوديم تازه فهميديم حاج علي براي عمليات امشب مي خواهد سخنراني كند. حاج علي مي گفت : امشب مي خواهد سخنراني كند. مي گفت : امشب شب بزرگي است ، اگر جاده ي خرمشهر- اهواز را بتوانيم از تصرف دشمن در آوريم با تصرف اين جاده كمك بسيار بزرگي براي عمليات هاي بعدي و رزمندگان ديگر كرده ايم. خوب نژاد با چشماني پر از اشك مي گويد: حاج علي آخر صحبت هايش همه بچه ها را مهمان آقا ابا عبدالله الحسين(ع) كرد و ياد آور شب عاشورا در خيمه ي امام حسين(ع) شد و گفت: بچه ها ما ادامه دهنده راه شهدا هستيم ، شايد فردا ديگر برگشتي در كار نباشد. هر كي مي خواهد برود ، الان بلند شود و برود. امشب شبي است كه براي خيلي ها پاسپورت صادر مي شود ، هر كسي حكم رهايي اش را گرفت ما را هم شفاعت كند .
خوب نژاد ادامه مي دهد: بالأخره زمان حمله فرا رسيد و رزمندگان ما با شجاعت هر چه تمامتر به سمت عراقي ها حمله كردند، بچه ها جانانه مي جنگيدند و عراقي ها هم به سختي دفاع مي كردند، اين عمليات راهي براي آزاد سازي خرمشهر و نواحي اطراف آن بود و ما توانستيم به لطف الهي جاده را از تصرف دشمن در بياوريم و پس از آن عمليات بزرگ و به ياد ماندني بيت المقدس رخ داد و رزمندگان اسلام با شجاعت و درايت تمام توانستند خرمشهر را آزاد كنند و من هم از اين شب بزرگ بي بهره نماندم و از ناحيه ي دست راست مجروح شدم.


لحظات به ياد ماندني عمليات بدر
بعد از چهارمين حضور پياپي در جبهه هاي حق عليه باطل همراه تيپ الغدير در عمليات بدر حضور يافتم. آن روز ، روز عجيبي بود. همه ي بچه ها مجروح و يا شهيد شده بودند. فقط تعداد اندكي زنده مانده بودند. تيپ الغدير در اين عمليات بيشترين تلفات را نسبت به تيپ هاي ديگر داده بود .
هيچ راه نفوذ و برگشتي وجود نداشت . همه بچه ها شهيد شده بودند. و براي حفظ محور بايستي جلوي نفوذ تانك ها را مي گرفتيم تا نيروي كمكي به خط برسد . با يكي از برادرها چند گلوله ي آرپي جي پيدا كرديم و چند ساعتي مانع پيشروي تانك هاي دشمن شديم. ديگر گلوله اي براي شليك به تانك ها وجود نداشت و دوباره پشت خاكريزها براي در امان بودن گلوله تانك ها پناه گرفتيم.
ساعت 12 ظهر ؛ سه نفر بيشتر از گروهان سالم نيستند، خيلي ها شهيد و مابقي مجروح شده اند. چاره اي جز جنگ تن به تن نداشتيم . در همان لحظه بر اثر شليك گلوله ي دشمن از هر دو دست مجروح شدم و لحظه اي بعد به خاطر موج سنگين انفجار به هوا پرتاب و بعد با كمر به زمين كوبيده شدم ، كمرم به صورتي آسيب ديده بود كه فقط اختيار نيمي از تنم را داشتن و هيچ تكاني نمي توانستم به خود بدهم. ساعت سه بعداز ظهر ،هنوز عراقي ها با وجود اين كه آتش خاكريز ما خاموش شده بود جرأت نمي كردند به جلو بيايند. پس از گذشت چند ساعت نيروي دشمن محور را تصرف و ما مجروحين را اسير كرديم.









فرازهايي از زندگينامه ي سردار شهيد محمود امان اللّهي (از زبان همسر ايشان)
از شهداي نيروي انتظامي استان كردستان.
خانم جمشيدي همسر آن شهيد مي فرمايند كه متولد سال 1339 در يك خانواده متدين از روستاي جعفرآباد در حومه ي بيجار و جواني قاري قرآن و با ايمان ، در سال 1359 كه نامزد داشته مصادف با شهادت پدرشان بوده و در روز سقوط خرمشهر زخمي و عراقي هاي مزدور وي را بيهوش به اسارت در مي آورند و پس از مدتها به نام مفقود الاثر مراسم ختمي در روستا برپا مي گردد ، پس از مدتي نامه اي از سوي صليب سرخ مبني بر اسارت ايشان بدست خانواده و همسرش مي رسد و بعد از مراجعت به ميهن اسلامي ايشان تا خرداد سال 1379 ايشان رنج و عذاب ناشي از جانبازي را تحمل كرده و در آن زمان دچار خون ريزي مغزي شده و به بيمارستان دكتر شريعتي در تهران اعزام مي شوند در آنجا با وجود وخامت اوضاع جسماني ، تلفني به همسرشان اطلاع مي دهند كه از ابتدا آرزوي شهادت داشته و ايشان به پزشكان سفارش كنند كه بعد از شهادت اعضاي بدن شهيد به نيازمندان پيوند بزنند و خود به شهادت برسند .
توانمنديهاي شيميايي عراق مديون چه كشورهايي بود ؟
پس از جنگ جهاني اول وسيع ترين حملات شيميايي در طول جنگ 8 ساله ايران و عراق روي داد و در مجموع بيش از 30 مورد حمله شيميايي به مناطق مسكوني ايران و برخي از مناطق شمال عراق از جمله فاجعه ي بمباران شيميايي سردشت با گاز خردل ، حلبچه و كشتار بيش از 5 هزار نفر ، روستاهاي مريوان ، اطراف سرپل ذهاب ، گيلانغرب و شهر اشنويه از عمده ترين اين موارد بودند.
در اسناد موجود آلمان به عنوان تجهيز كننده درجه اول توسط كارخانه هاي «زيمنس» و «بنز» و در درجه ي بعدي نام 24 شركت انگليسي و بيش از 17 شركت آمريكايي و تعداد قابل توجهي از شركت هاي ژاپني ، هلندي ، سوئدي ، بلژيكي ، اسپانيايي و فرانسوي سهم عمده اي در توانايي تسليحاتي رژيم مزدور بعثي مخصوصاً سلاحهاي شيميايي داشته اند.
خاطره اي از آزاده ي سرافراز بهمن نيك نام ،(در خصوص حماقت فرماندهان بعثي):
باغچه اي آماده كرده و مقداري بذر گوناگون كاشته و سبزيهاو ميوه هايي را براي جبران كمبود ويتامين ناشي از عدم تغذيه ي مناسب در باغچه كاشتيم و پس از برداشت محصول مقداري از خيارهاي قلمي و مجلسي را جدا كرده ، به دفتر فرمانده برديم و خود او حضور نداشت ، نيمه هاي شب دروازه ي ورودي آسايشگاه به شدت باز شد و چهره ي برافروخته ي فرمانده ي عراقي را همراه چند سرباز كه ظرف ميوه قلمي مزبور را با خود آورده بودند مشاهده كرديم كه فرمانده با عصبانيت اظهار داشت كه آيا شما ايرانيها فكر كرده ايد من آنقدر نفهم و بي شعور هستم كه خودتان خيارهاي بزرگ و آفتاب خورده را مصرف كرده و براي من خيارهاي كوچك و ريز را بياوريد ؟ سپس ميوه را به سمت ما پرت كرد و شروع به كتك زدن بچه هاي اسير نمودند . حالا شما در خصوص درايت آن فرمانده نظر دهيد .
نا گفته هاي اسارت از زبان دكتر ناهيدي ، تنها زني كه در خط مقدم جبهه اسير شد.
اوايل پاييز سال 1359 چهار دختر ايراني در خرمشهر به اسارت نيروهاي عراق در آمدند. اما از بين اين چهار نفر دكتر فاطمه ناهيدي تنها زني بود كه نيروهاي عراق او را در خط مقدم به اسارت در آوردند، و سه دختر ديگر نيز در داخل خاك ايران و در شهر خرمشهر اسير شدند. آنچه در ادامه مي خوانيد گفتگويي با دكتر ناهيدي توسط مهر است. گفتني است وي از خانواده اي پر جمعيت كه 5 خواهر و2 برادر آن را تشكيل داده بود و دكتر فرزند اول خانواده بود، به دنيا آمد كه البته يكي از برادرانش در جنگ شهيد شده است. ضمن اين كه دكتر ناهيدي متأهل مي باشد و سه فرزند دارد.
در چه سالي و در كدام منطقه به اسارت نيروهاي بعث عراق در آمديد؟
ناهيدي: بيستم مهر 59 در يكي از خطوط مقدم خرمشهر نزديك شلمچه در حين انتقال مجروحين و شهدا به همراه يك تيم پزشكي به دست نيروهاي بعث اسير شدم و حدود چهار سال در عراق بودم.
غير از شما آيا زنان ديگري به اسارت نيروهاي عراقي در آمده بودند؟
ناهيدي: اولين زن ايراني كه در خطوط مقدم جبهه اسير شد من بودم . كه يك هفته بعد از آن خانم ها آباد و بهرامي اسير شدند. آنها براي انتقال كودكان شيرخوار گاه آبادان به شيراز رفته بودند كه در بازگشت به خرمشهر در جاده ماهشهر- آبادان به اسارت در آمدند. به فاصله يك هفته بعد از آنها خانم آزموده كه براي ديدن خانواده اش به شيراز رفته بود و محل كارش در زايشگاه خرمشهر بود، در همان جاده ي ماهشهر- آبادان به اسارت در آمد.
آيا صليب سرخ از وجود شما در عراق مطلع بود؟
ناهيدي: صليب سرخ تا دو سال از حضور ما در زندان عراق اطلاعي نداشت . و از طريق بچه هايي كه از زندان منتقل مي شدند، يا به طريق ديگر ما اعلام موجوديت كرده بوديم. و صليب سرخ متوجه شده بود كه چهار دختر مفقود الاثر ايراني در زندان هاي عراق هستند. ما براي همين مسأله كه مفقودالاثر هستيم، نوزده روز اعتصاب غذا كرديم و اينها ديدند كه حال ما خيلي بد است.
صليب سرخ براي شما چه امكاناتي مي آورد؟
ناهيدي: گاهي مي شنوم كه مي گويند عراقي ها خيلي آدم هاي خوبي بودند كه شما از دستشان در آمديد . ولي اعتقاد من براين بود كه بعثي ها اصلاً آدم هاي خوبي نبودند و هر كاري كه از دستشان بر مي آمد انجام مي دادند ولي نتوانستند. اگر زبانمان دراز بود، اگر فريادمان بلند بود ، اگر مبارزه مي كرديم ، تمام شرايطش را خداوند فراهم مي كرد و جز عنايت و لطف خدا هيچ نبود.




فصل پنجم :
ايثار در دنياي اينترنت:
بررسي جايگاه و نقش پايگاه هاي اطلاع رساني « سايتها » فعال در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
در دنياي امروز به دليل حجم زياد اطلاعات و گستردگي آن و زمان محدودي كه براي انسانها وجود دارد استفاده از اينترنت به امري كاملاً اجتناب ناپذير تبديل شده است از طرف ديگر تأثير شگرف و پربار «ايثار و شهادت» در فرهنگ عمومي ما از جلوه و منزلت ممتازي برخوردار است و افراد زيادي در اين زمينه فعاليت دارند و اين فرهنگ متعالي با هويت قدسي خود توانايي سرشاري در متأثر ساختن نهادهاي اجتماعي و ساختار هاي سياسي و فرهنگي جامعه دارد در نتيجه بهره برداري از امكانات گسترده ي دنياي اينترنت در نشر و گسترش فرهنگ ايثار و شهادت امري منطقي و اجتناب ناپذير است خوشبختانه در زمينه فرهنگ ايثار وشهادت در فضاي وب نيز اقدامات مؤثري صورت گرفته و سايت هاي مختلفي به امر ترويج فرهنگ شهادت پرداخته و مي پردازند تعداد سايت ها در اين زمينه در سطح مطلوبي است اما در زمينه ي سطح كيفي و محتوايي اين سايت ها لازم است بررسي جامعي انجام شود تا با همكاري و هماهنگي مراكز و دستگاه هاي مربوطه سطح محتوايي اين سايت ها نيز به حد مطلوب نزديك شود.
در ادامه به تعدادي از سايت هاي فعال در ترويج فرهنگ ايثار اشاره مي شود:
1- يكي از سايت هاي فعال و پرمحتوا در زمينه ي فرهنگ ايثار و شهادت و دفاع مقدس سايت مؤسسه ي فرهنگي، هنري شهيد آويني است، اين سايت را مي توان در آدرس www.aviny.com مشاهده كرد.
2- پايگاه صبح نيز با آدرس www.sobh.org يكي از پايگاه هايي است كه به مسأله ي دفاع مقدس و شهدا پرداخته است.
3- سايت ايثار نيز از طريق آدرس ww.isaar.ir قابل استفاده است.
4- سايت ايثار فرهنگ ايثار: www.farhangeisar.com
5- سايت تبيان:www.tebyan.net
6- ياسايت حماسه: www. Hemaseh.com
7- سايت جلوه ي ايثار: .comwww.jeleisar
8- سايت مؤسسه ي روايت فتح: www.mortezaavini.com
9- سايت شهيد دكتر چمران: www.chamran.org
10- پايگاه شهدا: www.shohada.org
11- پايگاه سبكبالان: www.sabokbalan.com
12- شاهدان دانشگاه: www. Nahad. Net/shahedan
13- سايت شهيد مربوط به بنياد شهيد و امور ايثارگران:www. Shahid.ir
14- پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان شميرانات: (فطرس) www.fotros.org
15- سايت دو كوهه: www.dokohelogsky.com
16- سايت نواب صفوي: www.navabsafavi.com
17- پايگاه اينترنتي كانون فرهنگي رهپويان وصال شيراز: www.rahpouyan.com
18- سايت بهشت: www.behesht.info
19- سايت فرهنگي عمومي: www.eccc.ir
20- پايگاه شاهدان: http.//shahedan.tripod.com
براي اطلاع بيشتر برخي از سايتهايي كه در اينجامورد بررسي قرار نگرفته اند ذكر مي شود:
شهادت هيأت دولت www.shohada.gov.ir
مركز مطالعات جنگ سپاه www. Cressnet . com
هشت سال دفاع مقدس www. Ciw8. com
پايگاه بسيج www. Basiji.net
لوح www. Louh . com
باشگاه انديشه www. Bashgah. Net
حماسه ي دفاع مقدس www. Iran.ir/occasion
سرداران www. Sardaran.net
سايت شهيد باهنر www. Sardaran.net
سايت امور جانبازان www. Jao.ir
رزمنده www. Rasmande. Persianblog.com
مقاومت ( به انگليسي) www. Moghawemat.com
فكه ( به انگليسي) www. Fakeh.org
روايت www. Ravayat. Com
پايگاه اطلاع رساني فرهنگي شاهد www.navideshahed.com
كنگره ي ملي تجليل از ايثارگران http:// congress.isaar.ir
سايت راهيان نور /http/ www . rahianenoor. Ir
وبلاگ راهيان نور http:// rahianenoor. Blogfa.com
مؤسسه ي فرهنگي آزادگان www. Azadegan . ir
آيه هاي ايثار www. Ayehayeisar . org
سايت شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي www. Fajr.ir










فصل ششم :
نتيجه گيري:
- دو توصيه براي ايثار و از خود گذشتگي وجود دارد:
- گذشتن از خود براي رسيدن به خداوند.
- گذشتن از خود براي بهبود زندگي اجتماعي.
- توجيه اول به هيچ وجه قابل قياس با توجيه دوم نيست، چرا كه توجيه كننده ي مراتب بالاي ايثار در جامعه ي اسلامي است، اما توجيه دوم عمل گرايانه و اين دنيايي است. اين توجيه، ايثار در وجود عادي زندگي روزمره را سبب مي شود.
نهادمند سازي ايثار مستلزم درگير ساختن كل زندگي اجتماعي و نهادها و دستگاه هاي آن است. نقش وزارت ارشاد ثانوي است و همانطوري كه گفته شد در پرورش (اجتماعي شدن) ثانويه نمود مي يابد. نهادهاي اوليه ي جامعه پذيري از جمله ي آموزش و پرورش بايد در محتواي آموزشي خود تغييرات بنيادي ايجاد كنند.
- به طوري كه برنامه ي آموزشي در كنار ساير ارزش ها، ناظر بر ارزش ايثار باشد، نشانه هاي تصويري كه موضع رسانه هاي تصويري است نقش مهمي در اين زمينه دارند. جذابيت فيلم ها و سريال ها در دروني سازي اين فرهنگ بسيار اساسي است و سازندگان فيلم هاي مربوط به دفاع مقدس يا هر نوع فيلم مرتبط به حوزه ي ايثار و شهادت بايد به اين جذابيت ها توجه داشته باشند.
- در آسيب شناسي ترويج و فرهنگ ايثار و شهادت بايد به جوهر ه ي اصلي مفاهيم كه همانا از خود گذشتگي مي باشد توجه داشت و در ترويج اين فرهنگ عوامل مؤثر بركاهش كارايي تبليغات در اين حوزه را جستجو كرد. در اين راستا تلاش مجدانه و هدفمند فرهنگ سازان حوزه ي ايثار و شهادت بايد در عينيت بخشي به فلسفه ي وجودي ايثارگران و شهدا باشد.
- پرهيز از غلو، جعل و غيرعقلاني و تبليغ نمودن آغاز يك ترويج مناسب است، زيرا تبليغي كه بر راستاي صداقت و درستي باشد بر ذهن مخاطبان تأثير عميقي خواهد گذاشت. در نظر گرفتن ويژگيهاي ذهني، روحي و رواني مخاطبان بايد در جهت تناسب بين پيام و مخاطبان در كنار رفع نوفه هاي ارتباطي مي تواند كمك كند تا مروجين و فرهنگ سازان اين حوزه در كارشان توفيق يابند. البته اين توفيق زماني نهادينه مي شود كه موانع و معضلات فرهنگي، اقتصادي، سياسي جامعه ما از پيش رو برداشته شود، آنگاه است كه شاهد تقويت جايگاه شهيد و ايثارگران به شكل حقيقي و مطلوب خواهيم بود، كه اين همه، نياز به تحولات عميق در جامعه دارد كه در آن ضابطه مندي، قانون گرايي، از خودگذشتگي و آزادمنشي در جاي جاي زندگي فردي و اجتماعي جامعه نهادينه شود.
- در بينش اسلامي رسيدن به مقام «شهادت» و مرتبه ي «شاهد» بودن فقط يك فداكاري و ايثار معمولي و ساده نيست، بلكه نتيجه ي يك سلوك وجودي به سوي كمال و موجب رشد و تكامل فرد شهيد مي باشد. البته مفهوم اسلامي شهادت آن قدر عميق و چند وجهي است كه حقيقت و نتايج و توابع آن در صرف يك اقدام فردي محصور نمي ماند و در برگيرندة ابعاد جمعي و اجتماعي بسياري نيز هست. رواج فرهنگ شهادت طلبي و روحيه ي ايثارگري در ميان يك ملت بدون ترديد موجب تحول باطني افراد گرديده و طراز وجودي يك جامعه در سلسله مراتب كمال را نيز دگرگون مي سازد.
- فرهنگ شهادت طلبي و ايثارگري به آدميان جسارت «آزادگي» و آزاد بودن [آزادي از بردگي سرمايه داران و استثمارگران مي دهد] و تداوم حضور و استمرار آن در حيات معنوي يك كشور تضمين كننده ي استقلال و حريت و هويت مردمان مي باشد.
- انساني كه در فرهنگ شهادت و حال و هواي ايثار پرورش مي يابد، نسبت به زخارف دنيوي بي اعتنا و نسبت به قله هاي كمال وجودي و معنوي بلندنظر مي باشد، چنين انساني زيربار هيچ سخن ناحق و يا عمل ظالمانه نمي رود و با هر نوع استكبار و از خودبيگانگي مقابله مي نمايد.
- ترويج فرهنگ ايثار و شهادت و غلبه ي آن در يك جامعه نيز همين گونه موجب رشد معنوي و پيشرفت دنيوي و ارتقاء وجودي مردمان مي گردد از منظر چنين نگرش و در تبيين مقام متعالي شهادت طلبي و ايثارگري است كه حضرت امام خميني (ره) مي فرمايند: ملتي كه شهادت دارد اسارت ندارد.
- به راستي چنين است. ترويج فرهنگ ايثار و شهادت طلبي به لحاظ فردي و اجتماعي موجب سازندگي و كمال و باروري استعدادهاي معنوي مردمان مي گردد. در مقام پايان سخن و به لحاظ تبيين بهتر مطلب برخي از كاركردهاي فردي و اجتماعي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت را فهرست وار برمي شماريم، با تأكيد بر اين امر كه آنها صرفاً وجوهي از كاركردهاي فرهنگ ايثار و شهادت است و به تعبير مولانا جلال الدين، نماد «بحر در كوزه است» و نه بيشتر.
-ترويج فرهنگ ايثار و شهادت موجب پرورش نشاط و شكوفايي فطرت انساني آدميان گرديده و چونان نردباني براي صعود به مراتب اعلاي آسمان به كار مي رود.
- ترويج فرهنگ ايثار و شهادت موجب پرورش فضائل و مكارم اخلاقي آدميان مي گردد.
- بسط و گسترش فرهنگ ايثار و شهادت موجب تربيت انسان هاي آزاده اي مي گردد كه آب را از «سراب» جدا كرده و تميز مي دهند و توسعه و سازندگي در زندگي دنيوي را در پرتو حيات جاودان اخروي معنا مي كنند.
- رواج فرهنگ ايثار و شهادت به جوامع [ به ويژه جوامع تحت سلطه استكبار] و مردمان، جسارت و جرأت خود بودن مي دهد و موجب ايجاد و تقويت حس سرافرازي و مبارزه با سلطه در آنان مي گردد.
- بسط و رواج فرهنگ ايثار و شهادت، تضمين كنندة استقلال و آزادگي يك ملت بوده و هر نوع ننگ بردگي و اسارت و استثمار را از بين برده و ريشه كن مي سازد.
- در جهان امروز ما و در چارچوب نظام جهاني سلطه كه مستكبران بر آن چيره هستند، فقط ترويج و تعميق فرهنگ ايثار و شهادت طلبي است كه براي ملت ها آزادگي و عدالت و رفاه دنيوي و سعادت اخروي پديد مي آورد.
ترويج ايثار بدون ايدوئولوژي توجيه كننده و مشروعيت بخش غيرممكن است.
- اين نكته از آن جهت اهميت داردكه ايدئولوژي ها غالباً زمان بندي هستند. خصلت زمان بندي ايدئولوژي هاي توجيه گر ايثار و از خودگذشتگي در پيوند با شرايط خاص تاريخي است كه اموري را مهم ساخته و بر صدر مي نشانند. دفاع مقدس به عنوان مباني ايدئولوژيك در لحظات تاريخي خاصي، قوي ترين بنيان از خود گذشتگي را فراهم ساخت.
- نقش ايدئولوژي ها در ترويج ايثار و از خود گذشتگي آن گاه كه سخن از نهادينه سازي اين فرهنگ مي شود مهمتر و برجسته تر مي گردد. اساساً نهاد زماني شكل مي گيرد كه نمونه سازي هاي متقابلي از اعمال عادي شده كنشگران مختلف وجود داشته باشد.
به عبارت ساده تر، الگوهايي از رفتارهاي معيني به فراواني و مكرر ديده شود. هر چه رفتار نهادي تر شود بي دليل تر نيز مي شود. يعني كنشگران در انجام اين رفتارها از جمله ايثار، فرآنيد محاسبه گري را دخيل نمي سازند. به اصطلاح، رفتار، بخشي از خوي و خصلت يا منش فرد مي شود، اما خصلت رفتارهاي نهادمند، مشروعيت نهادي آن ها است كه از طريق فرمول هاي توجيه كننده حاصل مي شود. هيچ اعتقاد يا رفتاري بدون اين توجيه گري ها از نسلي به نسل ديگر منتقل نمي شود. در حقيقت مشروع سازي با اعطاي نظمي هنجارمند به تكاليف علمي، نظم نهادي آن ها را توجيه مي كند.
- در جامعه ي ما گرايش عمده بر اين است كه ايثار را به خداخواهي تعبير كنند، در اينجا ايدئولوژي اصلي توجيه كننده، تمسك جستن به ارزش هاي الهي و قرب الهي است. اين گونه است كه ما از ايثار همان چيزي را مي فهميم كه از شهادت و لذا ايثار و مفهوم ايثار و شهادت غالباً در كنار هم به كار مي روند.
با اين استدلال شايد آوردن حرف عطف «و» ضرورتي نداشته باشد به طوري كه مي توان همسان پنداري اين دو مفهوم را به صورت ايثار و شهادت نشان داد. اين نكته اي بسيار اساسي است ايدئولوژي توجيه گر ايثار در جامعه ي ما توجهي به امور دنيوي ندارد و برعكس، زهد اخروي را جايگزين زهد دنيوي ساخته است. لذا از مراتب ايثار غافل است و ايثار را فقط در حذف«نفس خود» براي رسيدن به پروردگار مي داند.
- اين تلقي، نگاهي تقليل گرايانه را در اشاعه ي فرهنگ ايثار حاكم ساخته است. پيامد فوري چنين نگاهي مركز زدايي از زندگي روزمره، جاري و عادي انسان ها و تأكيد بر موارد خاص، بحراني و غيرمادي است. گويي، ايثار و از خود گذشتگي پديده اي است كه فقط در ميدان جنگ اتفاق مي افتد.
- شكي نيست كه اوج تجلي رفتار ايثارگرايانه جايي است كه انسان از طبيعي ترين و عزيزترين كالاي خود كه جان است در گذرد، اما همانطوري كه گفته شد اين متعالي ترين مرتبت ايثارگري در سلسله مراتب ايثار است. اگر اين همه واقعيت باشد، پس اين سؤال مشروع خواهد بود كه مگر چند بار انسان ها در طول زندگي خود فرصت ايثارگري پيدا مي كنند؟بنابراين لازم است كه اين مفهوم را از قيد زمان هاي بحراني جدا ساخته و آنرا به زندگي روزمره و عادي مردم وصل كنيم.
- ويژگي ديگر امر نهادي، تكيه آن بر اندوخته دانش است، شناختي كه افراد طي فرآيند اجتماعي شدن در جامعه كسب مي كنند. اجتماعي شدن، جامعه پذيري يا پرورش فرآيندي دو مرحله اي است؛ پرورش اوليه و ثانويه. پرورش اجتماعي اوليه ايثار و فداكاري فرآيندي است كه از ابتداي زندگي هر فرد آغاز مي شود. اين به جامعه بستگي دارد كه آيا نسبت به مقوله ي مهم از خود گذشتگي حساس است يا بي تفاوت.
- هر فرد در ساختار اجتماعي بيروني و عيني زاده مي شود كه در چارچوب آن با اشخاص مهم و صاحب نفوذي روبه رو مي شود كه مسؤوليت پرورش اجتماعي او را به عهده دارند. اين اشخاص بر فرد تحميل مي شوند. تعاريف آنها از موقعيت فرد(كودك) همچون واقعيتي عيني براي كودك مطرح مي شوند و دورنماي وي را شكل مي دهند. در اين مرحله كودك نقش گرايش هاي ذهني و اخلاقي افراد صاحب نفوذ را مي پذيرد و هويت خويش را مي سازد.
- در جهان امروز گاه رسانه ها جاي اشخاص صاحب نفوذ را مي گيرند، به طوري كه اگر چه مرجع نهايي فردي را براي نمونه سازي ها و الگوسازي ها معرفي نمي كنند ولي مؤلفه هاي الگوهاي مناسب را در اختيار مي نهند. از اين منظر ترويج و نهادينه سازي ايثار و از خودگذشتگي بخشي از وظايف نظام آموزشي و بعد نظام هاي ارتباطي و رسانه هاي جمعي است.اگر وظيفه اي براي دستگاه رسمي و دولتي مطرح باشد، اساساً به مرحله دوم جامعه پذيري يا پرورش اجتماعي ثانوي برمي گردد.
- اين مرحله متضمن فرآيندهاي بعدي دروني سازي هاست كه طي آن برخي ارزش ها و يا نگرش ها در فردي كه قبلاً اجتماعي شده دروني مي شود. برنامه هاي تكميلي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مثلاً نقش ارشادي و هدايتي در توليد فيلم هاي مروج فرهنگ ايثار، اقدامات گرانسنگ اخير بنياد شهيد و امور ايثارگران، تصويب روز سوم خرداد به نام روز ايثار، مقاومت و پيروزي يا دادن نشان هاي ملي ايثار و از خود گذشتگي قرارداد.
- بار ديگر به مفهوم تقليل گرايي در بحث ايثار برمي گرديم و بر اين نكته تأكيد داريم كه خصلت زمان بندي توجيه كننده ايثار ايجاب مي كند كه در كنار ايدئولوژي خدا محور در تعريف ايثار، ايدئولوژي هاي ديگري را مطرح كنيم.
- در اين برداشت ايثار به مفهوم جامعه شناسانه روح جمعي يا وجدان جمعي نزديك مي شود. در اينجا تلاش مي شود تا در كنار ايثار به معناي فدا كردن خود براي قرب الهي مفهوم زميني تر، دگر خواهي را مطرح كنيم. اين مفهوم ما را مستقيم به زندگي جاري و روزمره نزديك مي سازد. دگرخواهي جمع گرايانه نياز مبرم جامعه ي ايران است. في المثل، رعايت قانون را مي توان يكي از تجليات اين روحيه دانست. در جامعه اي كه افراد آن(اعم از عادي و نخبه) سعي دارند تا قانون را به نفع خود مصادره كنند يا اصلاً به آن تمكين نكنند، به رغم تكرار دايم و اعتراف زباني به داشتن روح ايثار، نشان كمتري از فداكاري و دگرخواهي در عمل مشاهده مي شود. يك دليل براي اين مسأله شايد اين باشد كه مردم ربطي بين ايثار و از خودگذشتگي و زندگي در جمع و رعايت قواعد زندگي جمعي نمي بينند.
بايد تا حد امكان مفهوم ايثار را به زندگي عادي و روزمره مردم نزديك ساخت. امكان شناسايي الگوهايي را براي مردم فراهم ساخت كه اگر چه مشغول به عادي ترين و بديهي ترين كارها هستند، اما به معناي واقعي كلمه نماد ايثارگري و ازخودگذشتگي اند.
- بايد مراقب پرورش اجتماعي موفق بود. ناهنجاري ها زماني شكل مي گيرند كه ميان تعريف هاي ذهني از واقعيت (در اينجا از خودگذشتگي و ايثار) و واقعيت عيني فاصله زاد وجود داشته باشد.
- اين مسأله تا حد زيادي به پاسخ جامعه به رفتار ايثارگرانه بستگي دارد. نوع پاداش يا تنبيهي كه فرد از جامعه دريافت مي كند يا شاهد دريافت چنين پاداش ها يا تنبيهات است، در نهادمندي رفتار دگرخواهانه بسيار مؤثر است. جامعه اي كه ايثارگري را دوست دارد و تشويق مي كند، اما به ايثارگران توجهي شايسته نشان نمي دهد، عملاً دچار تناقض است. پرورش اجتماعي نامؤفق نتيجه ي ناهماهنگي كارگزاران امر پرورش اجتماعي است.
از سوي ديگر پرورش اجتماعي ناموفق هنگامي ظاهر مي شود كه اختلاف هايي بين پرورش اوليه و ثانويه پديد آيد، به عنوان مثال در حالي كه وحدت پرورش اوليه ي اجتماعي حفظ مي شود، اما در پرورش اجتماعي ثانوي واقعيت ها و هويت هايي از نوعي ديگر به عنوان شقوق انتخاب ذهني ظاهر مي شوند. لازمه ي ايجاد تقارن ميان اين دو، هماهنگي نهادهاي دخيل در پرورش اجتماعي اوليه و ثانويه است.
با توجه به موارد مندرج در اين مقاله و لزوم انتقال ارزشهاي دفاع مقدّس به نسل سوم انقلاب اين نتايج استنتاج مي گردد :
- با عنايت به اهميت تبليغات در فرمايشات امام راحل امت (ره) كه فرموده اند: «تبليغات مسئله اي است پر اهميت و حساس يعني دنيا با تبليغات حركت مي كند و همچنين هشدار ايشان در اين رابطه آنقدري كه دشمنان ما از حربه ي تبليغات استفاده مي كنند از طرق ديگر استفاده نمي كنند شما مي دانيد كه تبليغات خارجي عليه ما زياد است و بايد ملت ما مسأله ي تبليغات را جدي بگيرند و تيليغات ما به شرح مقاله بيشتر باشد».
- چندي پيش آيت الله مكارم شيرازي در ديدار دكتر منوچهر متّكي وزير امور خارجه ي كشورمان ضمن اشاره به لزوم و اهميت فعاليت هاي فرهنگي در خارج از كشور اظهار داشتند كه : «اگر يك دلار براي كارهاي فرهنگي خرج كنيم ، ارزش آن به مراتب به اندازه ي ده دلار كار نظامي است» و اين اهميت موضوع اين مقاله را نشان مي دهد .
- نكته بسيار مهمي كه نبايد از آن غافل شد دخيل دانستن نقش و عملكرد نسل دوم انقلاب كه در واقع واسطه ي ميان نسل اول و سوم هستند حائز اهميت است به اين صورت كه به اين موضوع توجه كنيم كه اگر در راه پيشبرد اهداف خود جهت نهادينه شدن مؤثر ارزشهاي دفاع مقدّس در وجود نسل سوم،از فاكتورهاي مثبتي برخوردار بوده است .


منابع و مأخذ:
1- قرآن كريم .
2- فرمايشات رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(قدس سره الشريف).
3- فرمايشات مقام معظم رهبري جمهوري اسلامي ايران، حضرت آيت الله خامنه اي(مدظله العالي).
4- فرمايشات مقام عالي رياست جمهوري اسلامي ايران، دكتر محمود احمدي نژاد.
5- نشريه ي صبح صادق، شماره 264.
6- نشريه ي يادهاي سبز ويژه نامه هفته دفاع مقدس، سال 1385.
7- مجله ي خانواده، شماره 41.
8- شبكه ي استاني سيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز كردستان.
9- فصل نامه ي كنگره بزرگداشت سرداران و 5400 شهيد استان كردستان، بهار 1386، شماره 2.
7- نشريه ي ناظر امين، انتشارات شوراي نگهبان قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران،شماره 18.
8- ماهنامه تربيت، انتشارات وزارت آموزش و پرورش، شماره 6.
9- ويژه نامه ي بسيج و دفاع مقدس، ضميمه روزنامه جوان، شماره 2147.
10- خبرنامه هاي فرهنگ ايثار و شهادت، شماره هاي49 لغايت 55.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده