نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
همسر شهید «سعدی زمانی» نقل می‌کند: «دیدم مثل مرغ سرکنده این طرف و آن طرف می‌رود. زد زیر گریه؛ مثل آدم مادر مرده. بریده‌بریده گفت: می‌خوام برم جبهه، مسئولمون موافقت نمی‌کنه. فکر می‌کنم اشکال از منه که خدا نمی‌خواد. این همه بچه‌ها می‌رن جبهه و بر‌می‌گردن، ولی قسمت ما نمی‌شه!»
کد خبر: ۵۶۱۰۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸

قسمت دوم خاطرات شهید «غلامحسین کردی‌نسب»
هم‌رزم شهید «غلامحسین کردی‌نسب» نقل می‌کند: «گفتم: چه وقت نماز خوندنه؟ بلندشین، الانه که به خط برسیم. جوابی نشنیدم. غافل بودم از این که هر دو رسیده بودند به شهادت؛ چیزی که می‌خواستند.»
کد خبر: ۵۶۱۰۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸

برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«به او گفتم ساعتت را با ساعت من عوض می‌کنی؟ آقای بهتویی در جواب گفت که قابل شما را ندارد، ولی از آن جایی که این ساعت به عنوان هدیه و یادگاری است برایم بسیار ارزشمند است و نمی‌توانم آن را عوض کنم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۱۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۷

خاطره نگاری آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با جانباز و آزاده سرافراز «کاظم آسایش» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند
کد خبر: ۵۶۱۰۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۷

خواهر شهید «حسینعلی رضایی‌آهوانویی» نقل می‌کند: «هنوز به اذان صبح خیلی مانده بود. حسینعلی آهسته از جایش بلند شد؛ وضو گرفت و سجاده‌اش را پهن کرد. صدای دلنشین مناجاتش آرامش خاصی به آدم می‌داد.»
کد خبر: ۵۶۱۰۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۷

قسمت نخست خاطرات شهید «غلامحسین کردی‌نسب»
مادر شهید «غلامحسین کردی‌نسب» نقل می‌کند: «گفت: این قدر سَرت رو با این قابلمه‌ها بند نکن. برو امامزاده ببین چه جوون‌هایی آوردن و زیر خاک می‌کنن. همه به‌خاطر ما رفتن. با این حرف‌ها می‌خواست رضایت دهم برای رفتنش و آماده‌ام کند برای شهادتش.»
کد خبر: ۵۶۰۹۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵

معاون فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس نفرات برتر مرحله دوم مسابقه کتابخوانی فرزند طوفان را اعلام کرد.
کد خبر: ۵۶۰۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳

شهید «صامت جعفرزاد» تیربارچی بود و در منطقه کامیاران که در محدوده نیرو‌های کومله و دموکرات قرار داشت، خدمت می‌کرد. وی پس از رشادت‌های فراوان سرانجام آذرماه ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی چنگوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. وی بار‌ها می‌گفت: «تا زمانی که زنده هستم دموکرات هیچ غلطی نمی‌کند و تا لحظه شهادت از تیربار و خاکم محافظت می‌کنم. باید شهید شویم و شهید داد تا اسلام نجات پیدا کند و پیروز شویم.»
کد خبر: ۵۶۰۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی دودوی» می‌گوید: شهید به من گفت «خانم من را ببخش و حلالم کن»، گفتم «علی با این حرف‌هایی که می‌زنی نکنه می‌خواهی به جبهه بروی؟»، او به من گفت «جبهه من را نمی‌خواهد، جبهه خوب‌ها را می‌خواهد. همیشه مواظب بچه‌هایمان باش ...»
کد خبر: ۵۶۰۹۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵

روایتی خواندنی جانباز فرجی‌زاده؛
«من که حدود ۲ سال حتی حاضر نبودم یک لحظه از همسرم جدا باشم حالا یک ماه بود که هیچ خبری از او نداشتم و حسابی دلم برایش تنگ شده بود. به‌خصوص در ایامی که باردار بود و بایستی من در کنارش باشم ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «عزیزالله فرجی‌زاده» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۳

خاطره خودنوشت شهید رستمی «2»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ماموريت از روز 25 مهر 1359 شروع شده بود اما به علت مسائل و کارها و درگيری‌های زياد در روی پايگاه نتوانستم دفتر خاطرات ی فراهم کنم...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۸۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵

«حاج‌آقا با تدابیر ارزشمند برای اینکه مورد شناسایی قرار نگیرد خود را قاطی افراد جاهل و تا حدودی غیرمذهبی کرد تا به عنوان یک فرد معمولی به اردوگاه فرستاده شود ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۸۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

برگی از خاطرات؛
«برایش فرقی نداشت طرف مقابلش چه کسی است. به فکر این بود که مشکلات دیگران را حل کند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرت‌الله چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۰۸۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

دوست شهید «حسینعلی نوروزی» نقل می‌کند: «گفت: بیا نظامی شو. چون زندگی نظامی‌ها هم مثل بارون، آب رودخانه‌ها رو زیاد و سرسبزی‌ها رو فراوون می‌کنه.»
کد خبر: ۵۶۰۸۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

خاطره نگاری آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با جانباز سرافراز «کاظم ملانوری شمسی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۶۰۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «حسن کریم بیگی» از شهدای ارتش جمهوری اسلامی است که بهمن ماه ۱۳۸۱ در حین رفتن به سنگر کمین بر اثر برخورد با مین به جای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر بزرگوار شهید می‌گوید: حسن تواضع و فروتنی وصف ناشدنی داشت در بین اقوام و دوستان و بستگان به نیکی از وی یاد می‌شود کار‌های فردی خود را شخصاً انجام می‌داد. شب شهادت حضرت فاطمه (س) هر سال خون اهداء می‌کرد. فیلم خاطرات والدین این شهید والامقام در ادامه تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۰۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

پایگاه خبری نوید شاهد بوشهر جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت تصاویر شهید «سید تقی بحرانی» منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۶۰۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱

«درایت و مدیریت آقای مسیب مثال‌زدنی بود. در عملیات والفجر ده طوری منطقه را شناسایی کرده بودند که سردار عراقی فرمانده تیپ به آقا مسیب گفت شناسایی شما به‌قدری دقیق بود که ما در مرحله اول توانستیم بدون تلفات انسانی دشمن را دور بزنیم و از پشت غافل‌گیر کنیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات دختر شهید «مسیب مرادی‌کشمرزی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۰۷۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱

برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛
«اگر رفتی به آن‌جا از طرف من، آن خاک را ببوس و یا از آن خاک برای من بیاور اگر من بدانم در کدام منطقه بود به زیارت خاکش می‌روم ...» این نامه حاجی‌رضا قلیجی طی دوران دفاع مقدس به رزمنده کامبیز فتحی‌لوشانی را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۷۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱

قسمت سوم خاطرات شهید «محمدرضا وفائی‌نژاد»
مادر شهید «محمدرضا وفائی‌نژاد» نقل می‌کند: «محمدرضا به خواهرش گفت: اگر شهید شدم، جنازه‌ام را توی پرچم ایران و پرچم الله‌اکبر بگذارید. اگر روزی فدای ملتم گشتم/ به دور من بپیچان پرچم رنگین ایران را/ که تا این آسمان برجاست/ بداند هرکسی، من عاشق ایران زیبا و پرچمش هستم.»
کد خبر: ۵۶۰۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱