قسمت نخست خاطرات شهید «عابدین جعفری»
همسر برادر شهید «عابدین جعفری» نقل میکند: «ازش مصاحبه تلویزیونی گرفته بودند به عنوان مجروح انقلاب و دست آخر پرسیده بودند چه آرزویی دارد. گفته بود: فقط از خدا میخوام این قدر به من عمر بده تا پیروزی کامل انقلاب رو ببینم.»
کد خبر: ۵۶۳۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
شهید انقلاب
شهید سیدحسین سید قالیچی 2 فروردین 1329 در شهرستان تبریز به دنیا آمد. سرانجام 22 بهمن 1357 هنگام تظاهرات علیه رژیم منحوس پهلوی و تسخیر پادگان عشرت آباد به شهادت رسید. نوید شاهد یزد خاطره ای از همسر گرامی این شهید والامقام را منتشر میکند.
کد خبر: ۵۶۳۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
قسمت نخست خاطرات شهید «حسن ممتازی»
همسر برادر شهید «حسن ممتازی» نقل میکند: «ردپای خوبیهایش هنوز در زندگی من، همسر و فرزندانم باقیمانده است؛ در سفره ساده و پربرکتمان، در مراسم عزاداری و سوگواری مولایمان حسین(ع) و در زمزمههای عاشوراییاش و در دعای خیر اهالی محلهمان.»
کد خبر: ۵۶۳۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
«محمدرضا شاه پهلوی دو بار از سوءقصد شخصی که سرباز بود جان سالم به در برد؛ لذا رژیم پهلوی در سالگرد این روزها، مراسماتی را تحت عنوان جشن شکرگزاری برگزار میکرد. از اینرو اشخاصی که حاضر نبودند را مبارزه سیاسی یا ضد رژیم معرفی میکردند که از جمله آنها، آیتالله هادی باریکبین بود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات «آیتالله هادی باریکبین پدر شهید مرتضی باریکبین» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۳۲۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷
«در هماهنگیهای صورت گرفته با همسنگران، قرار بر این شد که اعلامیههای حضرت امام در رابطه با شهادت آیتالله سعیدی در زندان، به وسیله سید علیاکبر ابوترابی به ایران انتقال یابد. بر این اساس اعلامیهها در چمدان جاسازی شد تا اگر احیاناً مأموران رژیم شاه از جاسازی اعلامیهها اطلاع حاصل کردند، کمترین هزینهها را در برداشته باشد ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۲۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خواهر شهید «قربان عبادی» نقل میکند: «میگفت: خواهرم! دلم میخواد وقتی فریبا میآد دامغان، مثل تو باحجاب باشد و خوب روی نماز و انجام دستورهای دینیاش کمکش کنی!»
کد خبر: ۵۶۳۱۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷
برگی از خاطرات زندان سیاسی قبل از انقلاب؛
«سلول من در کنار سلول آقای رستگار بود. ساواکیها او را سرقرار دستگیر کرده بودند، به شدت شکنجهاش میکردند و شبها نمیگذاشتند بخوابد ...» ادامه این خاطره را از زندانی سیاسی قبل انقلاب «سید مرتضی نبوی» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۱۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان
آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز سرافراز «محمود اشتری نژاد» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند
کد خبر: ۵۶۳۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز و آزاده سرافراز «حسین عزیزی» در روایتی تعریف میکند که چگونه دوست جانبازش با وجود سختی های زیاد جانبازی درحالی که دست و چشم خود را از دست داده بود با عنایت امام رضا(ع) عاشق زندگی می شود.
کد خبر: ۵۶۳۱۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
یادم است شهید کبابیان موتور سهچرخه داشت و ایشان چند تن از دانشآموزان بسیجی را سوار موتور کرده و به منزل خانوادههای شهدا جهت قرائت دعای توسل میبرد، مجدد بازمیگشت و چند نفر دیگر را سوار میکرد. شور و حال عجیبی پشت موتور ۳ چرخه شهید کبابیان بود و دانشآموزان بسیجی شعار ضد رژیم و ساواک سر میدادند و یا به شوخی میپرداختند و شعر میخواندند ...» آنچه میخوانید ناگفتههای جانباز «سید مرتضی فاضلی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۳۱۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۵
«بعضی از افسران اسرائیلی همراه ساواکیها، زندانیان سیاسی را شکنجه میکنند، ولی بنده در مدتی که بازجویی و شکنجه میشدم؛ هیچ فرد خارجی اعم از افسران اسرائیلی و ... مشاهده نکردم؛ اما مسلم و روشن بود که تعدادی از همان بازجوها و شکنجهگران ما، دورههای بازجویی و شکنجهگری را در اسرائیل و زیر نظر متخصصان اسرائیلی گذرانده بودند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی زندانی سیاسی قبل از انقلاب، مرحوم آزاده و جانباز «محمدحسین خاکساران» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۳۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «ابراهیم سلطانی»
«ابراهیم سلطانی» می گوید: داوطلبانه به جبهه های جنگ در جنوب کشور حضور پیدا کردم، عراق تازه به کشور حمله کرده بود، در منطقه سوسنگرد دشمن به ما در جنگ تن به تن پاتک زد، آنجا بود که ترکش وسط پیشانیام بین دو چشمم اصابت کرد، یک چشمم تخلیه و دیگری بینایی خیلی کمی دارد.
کد خبر: ۵۶۳۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
همسر شهید «داود باقرزاده» نقل میکند: «داود به سرعت وارد خانه شد. ساکش را انداخت و گفت: امام(ره) دستور داده هرکسی کارت پایان خدمت داره بره اسلحهخانه اسلحه بگیره. باید برم پادگان جی. رفت و توسط عوامل رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۶۳۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
«یادم است در زندان بعد از هواخوری ما را شمارش میکردند. وقت شمارش، زندانیان سربهسر مأمورین زندان میگذاشتند طوری که در شمارش به اشتباه میافتادند و باید از نو شمارش میشدیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «حجتالاسلام نصرتالله انصاری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۳۰۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی سلیمی» میگوید: «شهید در خیلی از عملیاتهای منطقه حضور داشت. همرزمان شهید به من گفت که شهید قایق را برداشت تا افراد زخمی را با خودش بیاورد که ناگهان قایق را بین مرز عراق و جزیره مجنون زدند و...»
کد خبر: ۵۶۳۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
«علیرضا و تیم همراه با یورشی غافلگیرانه موفق به از بین منافقین حاضر در آن خانه تیمی شده و خود نیز با گلولهای که به شانهاش شلیک میشود و عبور آن از کنار قلب و پاره کردن روده و معده اش، بهدلیل شدت جراحات به درجه شهادت نایل میشود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات «جانباز صغری بیگممیرکمالی مادر شهیدان علیرضا و عبدالحسین مشاطان» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۲۹۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۲
دوست شهید «محمد خابوری» نقل میکند: «همسر محمد گفت: هرچیز که برای آدم مهم باشه، یادش میمونه. از لحظهای که میرفتن و برمیگشتن، لحظهها رو میشمردم. خودم رو در ثواب این کار شریک میدونستم.»
کد خبر: ۵۶۲۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۱
«اطلاعات و عملیات هر جایی که وارد میشد نمیخواست تعداد نیروها و مأموریتهایش لو برود. قبل از عملیات والفجر ۱۰ برای همین از پوشش جهاد سازندگی استفاده میکردیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات دختر شهید «مصیب مرادیکشمرزی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۲۹۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۱
«یکی از دوستانم که به منزل من رفتوآمد داشت به اهالی قصر شیرین اطلاع داد که ما در منزلمان عکس امام را قاب کرده و بر روی دیوار اتاق نصب کردهایم. با انتشار این خبر، مردم غافلگیرانه به پشت در خانه ما هجوم آوردند. وقتی در را باز کردم عدهای از روی هیجان و خوشحالی با من روبوسی کردند و اجازه ورود خواستند. آنها با دیدن تصویر امام به گریه افتادند، دستبهدست چرخاندند و بوسیدند و صلوات فرستادند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس «منوچهر مهجور» است که در آستانه ایامالله دههفجر تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۲۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
«یک روز که در حال شلوغکاری بودم حاجآقای ابوترابی را آورده و به ایشان گفتند این آقا بیمارستان را به همریخته است او را ساکت کنید. حاجآقا ابوترابی مرا نصیحت کردند. در حالی که میگفتند: حرفهایی که تو میزنی و کارهایی که انجام میدهی درست است، اما با دادوفریاد کار درست نمیشود ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۲۹۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰