شهید دشتی: تا پای جان در راه اسلام مجاهدت کنید
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید «محمدمجید دشتی رحمت آبادی» یکم آذر 1345 در شهرستان یزد به دنیا آمد. پدرش غلامحسین و مادرش نصرت نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته ادبیات بود. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی با سمت غواص راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 19 دی 1365 در شلمچه بر اثر موج انفجار و پرت شدن در آب به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای رحمت آباد یکی از محله های شهر یزد به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
«انا لله و انا اليه راجعون. اللهم انی اسالک ان تجعل وفاتی قتلا فی سبیلک تحت رایه نبیک مع اولیائک و مع شهدائک و مع خلصائک بید ... خلفک»
به نام آنکه نامش درمان دلهای خسته است و ذکرش شفای دلهای شکسته و معرفتش معراج عارفان و قدرتش موجب استواری مجاهدان است. سپس او را که مصیبت را تعالی انسان قرار داد، خداوندا، بندگانی بودیم غافل که با کولهبار سنگین تعلقها، بار سنگینی بود اما دست تهی راه روشن بود، اما قلب تاریک، صراط مستقیم بود ولی حضرت جهان به تسبیح تو در خروش بود و ما در شکوت خویش زنجیر ضلالت را به دست خویش بر پای هدایت بسته بودیم. مصداق کلام مولا علی (ع) بودیم که فرمود: ای گرفتاران از خواهش نفس باز ایستید که دلبند به دنیا را نمیترساند مگر صدای دندان مصیبتها و اندوهاشان، در پندار خویش بودیم تا آنکه از لا بلای امواج رحمتالقلوب، بناگاه برقی جهید و تا اعماق جان دوید و در جان انسان روحی دیگر دمید، جای درنگ نبود، دست و رو ناشسته برخاستیم و در پی خیل روندگان راهت دویدیم در حالی که دستمان به تضرع بلند بود، پنداشتیم که خالصیم اما سگ نفس همچنان در پی ما روان بود، طلب وصال داشتیم اما مخاطب کلام خداوند بودیم پس بار دیگر فریاد کردیم، . اما بعد: خدایا شهادت میدهم جز ذات مقدست هیچ چیز دیگری شایسته ستایش نیست. و تنها تو را میپرستم و از تو کمک میخواهم و به وحدانیت تو شهادت میدهم. شهادت میدهم که مرگ و قیامت حقیقت است و ما را میطلبد. شهادت میدهم محمد (ص) رسول و فرستاده توست و علی و 11 فرزندش امامان معصوم ما هستند و شهادت میدهم که تمام کننده آخر زمان مهدی موعود(عج) است.
مادر عزیزم و ثمره و شیره جانم سلام، مادرجان قرار است تا لحظاتی دیگر به عملیات برویم، عملیاتی بزرگ که به یاری خدا به فتح کربلا میانجامد، فرصت چندانی نیست، مادرجان میدانم هرگز فرزند خوبی برایت نبودم، امید داشتی که عصای دستت باشم، مادرم اسلام واجبتر است. محبت و عشق حسین(ع) پر کشش تر از محبت مادر است، مادرم از شما عذرخواهی میکنم و امیدوارم مرا ببخشایی و از من راضی باشی. برادرها و خواهرم، میدانم برای شما برادر خوبی نبودهام، معذرت میخواهم، هرچه شما کردید شما و مادرمان را او را دلجویی و دعوت به صبر کنید، و مرا ببخشایید، مادرم شما را دعوت به صبر و تقوی خداوند میکنم.
انشاالله اجر خودت را از فاطمه زهرا(س) دریافت کنی، اقوام و دوستان عزیزم، شما هم مرا حلال کنید و ببخشایید از همه میخواهم برای آمرزش گناهان و خطاهایم دعا کنند و در نمازها و دعاهایتان مرا فراموش نکنید. و همه شما را دعوت به صبر و تقوی خداوند میکند. امیدوارم که شما هم تا پای جان در راه اسلام مجاهدت کنید، بدانید کسانی که گستاخی و شهامتش را ندارند تا مرگ سرخ را انتخاب کنند با مرگ خوب همه مردم عاجزانه میخواهم اگر حقی بر گردنم دارند، مرا حلال کنند، و ببخشایند. احیانا از کسانی که طلبی از من دارند برای وصولش به خانوادهام مراجعه کنند. خداوندا با تو هم عاجزانه به جهاد راهیم که گناهانم را ببخشایی گناهانی که آگاهانه و ناآگاهانه ولی جاهلانه انجام دادهام ببخشا و بیامرز، خدایا نصرت و فتح خودت را نصیب ما گردان و امداد غیبیت را درعملیاتها به یاریمان بفرست، خدایا شهدای ما را غریق رحمت ساز ما را در زمره شهدا قرار ده، خدا، پرچم سرافراز و پیروز اسلام را بر سرتاسر دنیا به اهتزاز درآورد، خدایا به ملت ما صبر و نعمت و شکر نعمت عطا فرما و آنها را مایه افتخار جهان قرار ده، خدایا امام ما را در پناه خودت مصون و محفوظ بدار، پروردگارا، به مادران شهدا و مفقودین و اسرا و جانبازان صبر و اجر عطا فرما، خداوندا در ظهور مهدی (ع) تعجیل فرما و مملکت ما را به برکت وجودش پیروز فرما که اوست فرمانده اصلی و چشمان ما را به نور جمالش منور گردان. الهیآمین. والسلام علیک. ملتمس دعا - مجید دشتی رحمتآبادی تنها وصیتی که خیلی روی آن تاکید دارم اینکه به خاطر من مراسم عروسی برادرم را عقب نیندازید. خدا شاهد است که اصلا راضی نیستم مراسم عقب بیفتد و تنها اجازه میدهم تا مراسم چهلم صبر کنید و عروسی بعد از آن حتما باید صورت گیرد و در صورتی از شما راضی هستم که این کار انجام گیرد که باعث شادی روحم خواهد شد. از آشنا و غیر آشنا حلالیت کامل بطلبید.