شهید دانش پرور: استعفار و دعا بهترین درمان برای تسکین دردهاست
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید «محمد دانش پرور» يكم فروردين 1331 در شهر يزد به دنيا آمد. پدرش احمد كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول متوسطه در رشته رياضی تحصیل کرد. كارمند فرودگاه بود. سال 1355 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. سرانجام 24 مهر 1365 با سمت تيربارچی در مهران توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به كمر و پهلو به شهادت رسید. پيكر در گلزار شهدای خلدبرين زادگاهش به خاک سپرده شد. او را محمدعلی نيز می ناميدند.
وصیت نامه:
بسم رب اشهداء و الصدیقین
بنام خدا و با درود به پیغمبر خاتم حضرت محمد (ص) و همه صالحین و با درود به رهبر عظیم الشان انقلاب و سلام به ارواح مطهر شهدا، وصیتنامه خود را شروع میکنم.
ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بی تفاتی بمیرید که علی اکبر حسین (ع) در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که در فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود. برادران استعفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه بیاد خدا باشید و در همه کار و در همه حال خدا را ناظر بدانید و در راه او قدم بردارید و نگذارید دشمان اسلام بین شما تفرقه بیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا کنند که اگر چنین کردند روز بدبختی ما مسلمانان و روز جشن ابر قدرتها می شود و خون شهدا به هدر می رود.
حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل همینطور که تا بحال بودید بلکه پر شورتر نگه دارید، در اما و رهبر خمینی عزیز بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید که او تسلیم خداست و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید، اگر فیض شهادت نصیبم شد انشاالله، آنان که پیرو خط سرخ حسینی و پیرو خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه ام حاضر نشوند. اما باشد که تا دیر نشده دماء شهدا آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند.
سلام مرا به رهبر عزیز برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگرم را و سنگر اسلام را ترک نکردم و امیدوارم خداوند همه ما را ببخشد، از کلیه خانواده ها می خواهم که به خانواده شهدا و اسرا و مفقودین با محبت برخورد کنند که دل آنها نشکند که خدا راضی نیست، از برادران و پدرم و مادرم می خواهم نگذارند به خانواده ام بد بگذرد مخصوصاً چهار اولادم، حیدر و حمیده و هادی و حامد، و انشا االله حیدر وقتی بزرگ شد به خواست خدا اسلحه هم را برگیرد و خدمت گذار اسلام باشد و برادرانم با محبتهایشان دل بچه هایم را شاد کنند، در پایان از خداوند می خواهم اشخاصی که تا بحال به خود نیامده اند و هنوز دارند به خون شهدا خیانت می کنند و قابل هدایت نیستند که نیستند ذلیل و نابود فرماید و همه خدمت گذاران با سلام در سراسر دنیا مؤید بدارد.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی کنار مهدی خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا، رزمندگان اسلام نصرتت عطا بفرما.
از برادران می خواهم این وصیتنامه ام را در تشییع جنازه ام خوانده شود و در صورت امکان مرا پهلوی شهید حمید هنرجو پسر برادرم دفن نمایید و در غیر این صورت پهلوی بچه های محل که در این حمله با هم بودیم و با هم شهید شدیم.
خداوند به همه خانواده شهدا و خانواده من مخصوصاً پدر، مادر، همسر و فرزندانم و برادرانم صبر عنایت فرماید و از ایشان می خواهم دل دشمن را شاد نکنند و حتی الامکان لباس مشکی نپوشند و مراسم های مرا طوری برگذار کنند که زیاد اسراف نشود و بر من نگریند، اگر هم دلشان گرفت بر مصیبت ابا عبدالله الحسین (ع) بگریند.
والسلام علیکم برحمه الله و برکاته
جانثار حسین ـ محمد دانش پرور 1362/12/9
اکنون به درخواست خداوند مجدداً در تاریخ 1363/12/4 عازم جبهه ها می باشم این وصیتنامه معتبر است محمد دانش پرور. چون به درخواست خداوند غفار و قهار مجدداً در تاریخ 1365/6/30 عازم جبهه ها می باشم این وصیتنامه معتبر است محمد دانش پرور.