ادای دین
به گزارش نوید شاهد یزد،شهید نجاتعلی زماني هاروني پنجم فروردين 1341، در روستاي هاروني از توابع شهرستان ابركوه به دنيا آمد. پدرش پنجعلي، كشاورز بود و مادرش زمان نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. هفتم مرداد 1361، در كوشك بر اثر اصابت سهوي گلوله به سر و شكم، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش واقع است.
عمريست كه در هجران مىسوزم و مىسازم با اين غم بىپايان مىسوزم و مىسازم
در بزم فراغ اى دوست شب تا به سحر دايمچون شمع سرشك افشان مىسوزم و مىسازم
فرمان وصال تو آتش زده بر جانم با آتش اين فرمان مىسوزم و مىسازم
بعد از ظهر چهارشنبه روزى كه قرار بود به چهل دختر اعزام شويم.
پدر و مادر عزیزم به شما از اينجا سلام مىكنم اميدوارم سلام مرا پذيرا باشيدمن در اينجا جايم خيلى خوب است شما ناراحت من نباشيد. و در همه حال يادخدا باشيد دعا كنيد تا امام از ما راضى شود و من بتوانم دين خودم را به انقلاب عطا كنم. پدر ما اگر چه بچه روستا بوديم و نتوانستيم در پيروزى انقلاب نقشى ادا كنيم ولى الان اين فرصت به ما هم رسيده و مىتوانيم به وظيفه خود برسيم و به هدف نهايى خود نائل گرديم.
پدر و مادر اينجا همه بحث امام زمان است دعا كنيد تا اين مصلح عالم هر چهسريعتر ظهور كند تا ما همگى پيروز شويم و پرچم اسلام برافراشته شود.
پدر گرامى مىدانم كه به چه زحمتى مرا بزرگ كرديد من حقير كه نمىتوانمتلافى كنم اميدوارم كه امام زمان(عج) ياور شما باشد.
مادر عزيزم هر كدام از دوستان مرا كه ديديد سفارش كن كه سيگار نكشند زيراكه بچههاى سيگارى در اينجا خيلى در عذابند و سختى مىكشند. سلام مرا هم بههمه دوستان و همكلاسيهايم برسانيد و بگو همه دعا كنند تا راه كربلا باز شود.
از جوانى به پيرى رسيدم اى خدا كربلا را نديدم
كربلا چهار سوء دل و جان كربلا قبلهگاه دل و جان
من اگر پادشه يا گدايم عاشقم عاشق كربلايم