جانباز علی مهدی‌پور
شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۴
شب عملیات رمضان، معبری که توسط گروه تخریب آماده شده بود را گم‌ كرديم، به همين دليل نيز من به همراه 22 ابرکوهی دیگر براي گشودن معبري جديد در ميدان مين، داوطلب شديم... در حالي كه ما را داخل یک دستگاه بی.ام.پی گذاشته بودند، به‌ جای بازگرداندن به عقب، اشتباهاً به سمت دشمن بردند.
ابركوهي‌ها داوطلب گشودن معبر مين در عمليات رمضان

به بهانه میلاد باسعادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) كه به عنوان روز گراميداشت مقام جانباز نامگذاري شده است،  سراغ «علی مهدی‌پور» جانباز 55 ساله‌ي ابركوهي رفتيم تا خاطراتش را از آن دوران برايمان نقل كند.

او از اولین نفراتی بوده که در سال 59 جهت گذراندن دوره‌های آموزشی بسیج از ابركوه به شهرستان آباده و سپس شیراز رفته و بعد از طی کردن مراحل گزینش، در فروردین سال 60 به همراه چند نفر دیگر، جهت تشکیل سپاه، به ابرکوه بازمی‌گردد.

تحریک قومیت‌های مختلف علیه حکومت تازه تاسيس جمهوري اسلامي توسط حزب دموکرات و منافقین و ضدانقلاب از اولين اقدامات عليه نظام و قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی از سوی عراق بود و یکی از مهمترين کانون‌های این حوادث كه به درازا هم کشید، کردستان و آذربایجان غربی بود.

مهدي‌پور كه در سال 60 به ‌عنوان پاسدار به منطقه مریوان اعزام شده بود، در مورد حوادث آن سالها به خبرنگار ايسنا – منطقه يزد، مي‌گويد: جبهه‌ي مریوان در واقع مبارزه با منافقین از يك سو و مقابله با تحریکات عراق ار سويي ديگر بود.

وي ادامه مي‌دهد: دو ماه از ختم قائله مريوان و بازگشتم به ابرکوه مي‌گذشت كه حضرت امام(ره) فرمان شكستن حصر آبادان را صادر كردند، لذا عازم منطقه شدم.

مهدی‌پور عملیات ثامن‌الائمه(ع) برای شکستن حصر آبادان را اولین عملیات گسترده‌ با مشارکت ارتش، سپاه و بسیج علیه دشمن مي‌داند كه در نیمه‌شب پنجم مهرماه سال 60 از سه جهت ‌ آغاز شد.

وی مي‌گويد: شدت آتش دشمن بر منطقه بسیار گسترده و سنگین بود و همه نوع سلاح سبک و نیمه سنگین به سمت نیروهای ایرانی شكليك می‌شد ولي مصمم به سمت خاک‌ریزهای دشمن می‌رفتیم تا اين كه با اصابت یک ترکش از ناحیه کمر مجروح شدم.

اين جانباز ابركوهي ضمن اشاره به شهادت و مجروحيت بسياري از رزمنده‌هاي همراهش، خاطرنشان مي‌كند: به علت خونریزی زیاد مرتب بی‌هوش مي‌شدم و این وضعیت تا عصر روز بعد که عملیات به پیروزی رسید، ادامه داشت و من در بین سایر شهدا و مجروحان در بیابان بر زمین افتاده بودم.

وي اضافه مي‌كند: رزمنده‌ها كه پس از پیروزی برای جمع‌آوری اجساد شهدا و کمک به مجروحان آمده بودند، من را به بیمارستان طالقانی آبادان و سپس به شیراز انتقال دادند.

مهدی‌پور مي‌گويد: بعد از دوران نقاهت، مجدداً در سال 61 برای شرکت در عملیات رمضان به جبهه رفتم که در این عملیات نیز پیش از رسیدن به خاک‌ریز دشمن، از ناحیه هر دو پا مجروح شدم.

وی در اين خصوص با بيان اين كه عراقی‌ها برای كند كردن و جلوگيري از عمليات رزمندگان اسلام، انواع مین‌ها و تله‌هاي انفجاري را تا چند متر جلوتر از خاک‌ریزهای خود مي‌كاشتند، عنوان مي‌كند: به همين دليل نيز گروه‌های تخریب قبل از عمليات نسبت به باز كردن معبر در منطقه اقدام مي‌كردند ولي در شب عمليات به هر علتي معبر را گم كرديم لذا من به ‌اتفاق 22 نفر دیگر از بچه‌های ابرکوه براي گشودن معبري جديد، داوطلب و وارد میدان مین شدیم.

مهدی‌پور اظهار مي‌كند: پس از کمی پیشروی، ناگهان يك مین در زیر پای چپم منفجر شد و هم‌زمان یک گلوله خمپاره یا توپ هم کنار من به زمین خورد و چند ترکش نیز به ‌پای راستم اصابت کرد.

وی ادامه مي‌دهد: آن شب به‌ سختی من و سایر مجروحان را به عقب بازگرداندند چرا كه در حالي كه ما را داخل یک دستگاه بی.ام.پی گذاشته بودند، به‌ جای بازگرداندن به عقب، اشتباهاً به سمت دشمن بردند.

وي مي‌گويد: من در ماشین فقط تکان‌های شدید و افتادن به این‌طرف و آن‌طرف را احساس می‌کردم اما نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است و بعد از دو روز چشم‌هایم را که باز کردم، دیدم بالای سرم روی تابلو، نام بیمارستان امین اصفهان و تاریخ مجروحیتم درج شده است.

اين جانباز ابرکوهی در مورد ماجراي آن شب، اظهار مي‌كند: از سایر بچه‌ها شنیدم كه آن شب راننده وقتی متوجه اشتباه بودن مسیر می‌شود، به هر طریق تلاش می‌کند که به سمت نیروهای خودی برگردد و تکان‌های شدید در ماشین هم به همین علت بوده است.

مهدي‌پور پس از اين مجروحيت شديد ديگر قادر به حضور در عملیات‌ها نشد ولي همچنان در جبهه‌ها به انجام امور ستادی مشغول شد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده