شهیدی که شناسنامه اش را پاره کرد
شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۱
شهید محمد حسین امامي ميبدي يكم فروردين 1345، در شهرستان ميبد به دنيا آمد. . هفدهم فروردين 1361، در پادگان آموزشي اصفهان بر اثر اصابت سهوي تركش به شهادت رسيد.
به گزارش«نوید شاهد یزد»،شهید محمد حسین امامي ميبدي يكم فروردين 1345، در شهرستان ميبد به دنيا آمد. پدرش بمانعلي، كارگر حمامي بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا چهارم ابتدايي درس خواند. كارگري و بنايي ميكرد. بسيجي بود. هفدهم فروردين 1361، در پادگان آموزشي اصفهان بر اثر اصابت سهوي تركش به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي محله بشنيغان تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
شهید محمد حسین امامی تا کلاس چهارم دبستان بیشتر تحصیل نکرد و این چهار کلاس را هم در محله کوچه باغ و بهمین عنوان هم مشهور بود تحصیل کرد وبعد بعلت عدم موفقیت در تحصیل درس را رها وبه دنبال بنایی رفت.وضعیت خانوادگی شهید از حیث مذهبی از خانواده های متدین وپایبند به اسلام و از جهت اجتماعی نسبتا خوب و مورد اعتماد محل و احترام هستند و از جنبه اقتصادی نیز در حد متوسط و زندگی را همیشه با فعالیت وزحمت اداره کرده اند
شهید نیز از نظر اخلاقی خوب ،مهربان بود و از خود همیشه شجاعت نشان می داد و میتوان گفت که او فردی نترس وشجاع بود او فعالیت اجتماعی خاصی در انقلاب و پیش از آن را نداشت. تحولات شهید بعد از انقلاب بات توجه به سنش تحول قابل ذکری نبوده است ونظر شهید نیز همانند نظر هر رزمنده ایی که در جبهه جنگیده وشهید شده است و یا در رابطه با جبهه به لقاءالله پیوسته است کاملا روشن است و آن دفاع در مقابل تجاوزگر و حفظ آرمانهای مکتب مقدس اسلام و حمایت از استقلال و آزادی ،جمهوری اسلامی می باشد شهید برای اولین دفعه بود که می خواست به جبهه اعزام شود ولی در آموزش نظامی که زمانش در شب بوده است با رفتن بر روی تله انفجار بدنش کا ملا سوخته وبعد از یک هفته در بیمارستان به شهادت می رسد شهید موفق نشد به جبهه و جنگیدن با دشمن بپردازد واورا نیز بخاطر کمی سنش بسیج با اعزامش موافقت نمی کرد ولی با اصرار وقرار دادن واسطه توانست برای آموزش برای جبهه عازم اصفهان شود وروزی که قرار بود به اصفهان برود یک روز ازصبح تا عصر درب بسیج نشست تا اورا حتما ببرند وعقبت اینگونه به شهادت رسید از اتفاقات مهمی که برای او در زندگی افتاددر همین رابطه شهید به آموزشی اصفهان بود که با یکی از دوستانش که از نظر روحی با او خیلی بهم شبیه بودند رفت واو در هنگام رفتن به آموزش شناسنامه خود را پاره کرد شهید بعد از شهادتش دوستش برای مدتی به جبهه نرفت اماپس از مدتی دوستش به جبهه رفت واو نیز به شهادت رسید بازتاب شهادت شهید امامی در بین خانواده اش آنها فقط با بیان راضی هستیم به مشیت الهی وذکر آیه ی والحمد للله رب العالمین ان لله وانا الیه راجعون اجر اخروی را شامل حال خود کردند
برادر شهید :
این خاطره غم انگیز را هرگز فراموش نمی کنم که بدنش کامل سوخته بود واو را به بیمارستان سوانح سوختگی برده بودند به عیادتش رفتم تمام بدنش سوخته بود چشمانش از هم باز نمی شد وقتی صدای من را شناخت قطرات اشک از چشمانش بر گونه سوخته اش جاری شد وبمن گفت برادر من می خواستم شهید شوم چرا این گونه شدم من بیشتر از این طاقت دیدن اورا نداشتم فقط یک جمله در جوابش گفتم برادرم فرقی نمی کند هر چی خدا خواسته است راضی باش و از اطاق بیرون آمد ودیگر اورا ندیدم وطاقت دیدارش را نداشتم ودر لحظات آخر به پدرم گفته بود برای من گریه نکنید نظر شما