شهید ملک ثابت: با قدرت ایمان و عشق به میدان آمده ام
شهید محمدعلی ملك ثابت سي ام تير 1345، در شهرستان يزد به دنيا آمد.به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. چهارم دی 1365، با سمت پيک گردان در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهات رسيد.
شهید ملک در وصیت نامه اش نوشته است: خدايا من شمع هستم مىسوزم تا راه را روشن كنم فقط از تو مىخواهم كه وجود مرا بقا نكنى و اجازه دهى تا آخر بسوزم و خاكسترى از وجودم باقى نماند. خدايا به ميدان مبارزه آدم با دشمنانى قوى كه دولتهاى بزرگ پشتيبانشان هستند پنجه درافكنم در حالى كه از ضعف مادى خود آگاهى دارم اما به اسلحه شهادت مجهز شدم و با قدرت ايمان و عشق به ميدان آمدم عظمت روح سخن بگويم با سوز زندگى عشق روشنى بخشم يا به زندگى حقيقت به پيش بتازم با غرش رعد كلمه حق را بر فرق منافقين و ملحدين بكوبم.
آرزو داشتم در حيات (زندگى) چيزى جز تو نبينم و چيزى جز تو نجويم و جز تو چيزى نگويم و جز تو تسليم چيزى نشوم خدايا من دلسوختهام از دنيا و از همه چيز خود دست شستهام و ديگر از كسى و چيزى بيمى ندارم و دليلى ندارم كه تسليم ظلم و كفر شوم و خدا را به طاغوت بفروشم من مىسوزم تا راه حق را روشن كنم. خدايا خسته و دلشكستهام مظلوم ازظلم تاريخ و درمندم آرزوى آزادى مىكنم و روح پژمردهام خواهش پرواز دارد تا فقط با خداى به وحدت برسد .
اى خداى بزرگ ترا شكر مىكنم كه راه شهادت را بر من گشودى تا دريچهاى پرافتخار از اين دنياى خاكى بسوى آسمانها باز كرده و لذت بخشترين اميد حياتم را در اختيار گذاشتى و به اميد استخلاص، تحمل همه دردها و غمها و شكنجهها را ميسر كردى.
خدايا در دنياى انسانها آدمى بزرگتر و كاملتر و بهتر از على(ع) نمىشناسم ولى حتى او ظاهرا در مبارزات حيات پيروز نشد و حكومت عدل و دادش زير تازيانههاى ظلم و ستم و فساد معاويه خرد شد و حكومت حق لااقل به دست على بر ظلمت كفر و جهل ظلم پيروز گرديد خدايا تو را شكر مىكنم كه به ما قدرت دادى كه در اين دوران سياه كلمه حق باشيم و راه راست را با خون خود و حفظ نيت خود و فداكارى خود و ايمان خود روشن كنيم و به رهبران مقاومت امكان دهيم كه از راه خطا باز گردند و راه روشن در مقابلشان باز باشد خدايا تو را شكر مىكنم كه حسين را آفريدى اى نداى حسين تو را شكر مىكنم كه راه پرافتخار شهادت را در جلوى پاى روندگان حق و حقيقت گذاشتى و اى شهيد بزرگ آمدم تا با تو راز و نياز كنم دل پر درد خود را به سوى تو بگشايم از انقلابيون دروغين گريختهام از تجار مال پرست كه اسلحه انقلاب مسلح شدهاند بيزارم كسانى كه با خون شهيدان تجارت مىكنند متنفرم.
اى حسين دلم گرفته و روحم پژمرده در ميان طوفان حوادث كه همچو پركاه ما را به اين طرف و آن طرف مىكشاند اى حسين دردمندم، دلشكستهام و احساس مىكنم كه جز تو راه و راه تو دارويى ديگر تسكينبخش قلب سوزانم نيست خدايا تو را شكر مىكنم كه چنين پدر و مادرى به من دادى كه آنها مرا براى آن روزى تربيت كردند تا در مقابل جبارترين مردان كلمه حق را بگويم آنجا كه سرنوشت حق و باطل را در مقابل هم قرار داده و مرگ را همچون دشنهاى بالاى سرم قرار دادند تا آنجا شهادت و شخصيت داشته باشم كه به خاطر حق همه چيز را فدا كنم. خدايا تو را شكر مىكنم چنين پدرى داشتم كه كلمه حق بر زبان من گذاشت و من را مقياس سنجش حق و باطل قرار داد و من را به ايمان و فداكارى و ايستادگى به شهادت مفتخر كرد خدايا تو را شكر مىكنم كه از چنين مادرى متولد شدم و شير چنين مادرى را خوردم كه مرا به جبهههاى جنگ كشانيد و من توانتسم با اين كفار بعثى بجنگم.
اى امت مبارز و شهيدپرور من به عنوان يك برادر كوچك از شما مىخواهم كه امام امت رهبر عزيزمان را لحظهاى تنها نگذاريد چون هرچه دارم از وجود پر بركت رهبر عزيزمان است. خط رهبر را منشاء راه خدا و انبياء قرار داده و با منافقين و ملحدين به شدت برخورد كرده و آنها را سر جاى خود بنشانيد و يك مقدار رو به جبههها بياوريد و تو اى خواهر من حجاب خودتان را حفظ كنيد و همانطور كه شهيدان مىروند و كار حسين مىكنند تو زينبگونه عمل كن اى خواهر و اى مادر من بعداز مرگ من اگر خواستيد گريه كنيد اول به ياد پسر خالهام عباس گريه كنيد بعد براى من چون او خواهر ندارد و كسى به جز پدر و مادرش و برادرش غمخوار ديگرى ندارد.
اى پدر و مادر و برادر و خواهرانم از خدا مىخواهم كه به شما صبر بدهد تا بتوانيد همچنان كه در برابر سختيها مقاومت كرديد بردبار و شكيبا باشيد و اى شما پدر و مادر بزرگوار اگر من به آرزويم شهادت در راه خدا رسيدم ناراحت نباشيد و زينبگونه عمل كنيد. مادرجان من مىگويم كه گريه نكنيد گرينه نكنيد تا شايد خدا از ما راضى و خشنود شود اى مادر شما براى من زياد زحمت كشيديد و براى بزرگ كردن من سختيهاى زيادى را تحمل شديد و من قدر آنها را نداشتم خواهش مىكنم مادر مرا ببخش و از اذيت و آزارهايى كه به شما كردهام معذرت مىخواهم و شما اى پدر شما مرا به مدرسه فرستاديد تا بتوانم خوب و بد را از هم تشخيص بدهم و آن را براى پيشبرد اسلام استفاده كنم ولى من قدر اينها را ندانستم اميدوارم كه شما هم مرا ببخشيد و اى شما خواهرانم شما حق گردن من داريد چون من از همه شماها كوچكترم بودم و شما در حق من هيچگونه كوتاهى نكرديد و چون از شما كوچكتر بودم تا سنين كودكى زحمتهاى فراوانى برايم كشيديد ومحبتهايى كه براى من كرديد و در سنين بزرگى شماها طورى با من برخورد و رفتار مىكرديد تا من در اوايل زندگى جامعه برايم تلخ نباشد و من در همان اوايل زندگى خرد و زده نشوم و من نتوانستم هيچ وقت آن همه زحمتهاى شما را جبران بكنم و اميدوارم كه شماها هم مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد و تو اى برادر عزيزم اميدوارم كه بعداز من سلاح را بر دوش بگيريد و راه مرا ادامه بدهيد و در پشت جبهه كمك به پدر و مادر و نه تنها به پدر و مادر به كسانى كه احتياج به كمك شما دارند كمك كنيد و انشاءالله كه خدا به شماها پدر و مادر و برادر و خواهرانم صبر عطا بفرمايد و از تمام اقوام و تمام اهل محل حلاليت مىطلبم.
اولا که روح شهیدمحمدعلی ملک ثابت با اولیاءالله محشورباد. دوما فکرکنم تاریخ شهادت ایشان اشتباه زده شده.
این شهید عزیز در کربلای 4 وبه تاریخ 4/10/65 به فیض شهادت نائل شدند.
سلام و خسته نباشید. ممنون از اینکه به این نکته اشاره کردید. اصلاح شد.