فرازی از وصیتنامه و زندگینامه شهید حمید ابويي مهريزي
در سال 1342 در خانواده متوسط و مذهبي در شهر مهريز و در محله استهريج ديده به جهان گشود دوران كودكي را در دامن پر مهر و محبت مادر و در زير سايه پدر گذرانده و در سن 7 سالگي وارد دبستان شد و پي از پايان دوران ابتدائي وارد آموزشگاه راهنمايي شده و با موفقيت اين دوره را نيز سپس كرد و بعد وار دبيرستان كاشاني جهت ادامه تحصيل شد و تا پايان سال سوم تجربي را در آنجا پشت سر گذاشت ضمناٌ لازم به ذكر است كه در جريان انقلاب (سالهاي 56 و 57) بطور فعال با توجه به اينكه برادرش دانشجو بود در تمام تظاهرات، راهپيمائيها و پخش اعلاميه توزيع نوارهاي مذهبي و …… شركت مي جست تا اينكه در تابستان 1360 به كردستان اعزام و از قضا دوستان عزيزي چون شهيد صلواتي – شهيد سبحاني و … را از دست داد و پس از بازگشت از جبهه چندين هفته در كلاس چهارم تجربي شركت كرد و بعد دوباره به جبهه رفت و ديگر برنگشت.
وصیت نامه شهید:
درود بر امام امت خمينى بت شكن و سلام بر امت امام اين پويندگان و جويندگان راه امام . سلام و درود بر پيشتازان انقلاب اسلامى كه در رأس آنها قايد اعظم امام خمينى پرچمدار حماسه آفرين حسينى كه براى پيشبرد اهداف اسلام عزيز بر طاغوت و طاغوتيان عصر خود پيروز گشته و چون ابراهيم بت شكن تمام بت ها را در هم شكسته و مى رود تا پرچم اسلام را در همه اقصى نقاط جهان به اهتزاز درآورد .و سلام من به تو اى مادر عزيزم كه بالاخره بر احساسات مادرانه ات پيروز شدى و فرزندت را روانه ميدان نبرد كفار و مسلمين كردى و گفتى كه تو را در راه خداى بزرگ هديه انقلاب اسلامى مى كنم و من به وجود تو افتخار مى كنم كه مادرى از سلاله زهرا هستى . سلام بر پدرم ، درود بر تو كه چونان ابراهيم فرزند خويش را به فرمان خدا به قربان گاه فرستادى .
خواهرم !
تو نيز زينب زمان باش و در راه خدا و براى خدا پيام شهدا را به برادران و خواهران برسان .
برادرم !
راه خدا بهترين و برترين راه هاست . پوينده و كوشنده اين راه باش و خيلى از برادرم احمد مى خواهم كه زحمات مرا ببخشد و تا آنجا كه توان دارى در راه اسلام و ولايت فقيه و روحانيت قدم بردار و پيوند خود را با سپاه مستحكمتر كن . و از تمام اقوام مى خواهم كه دنبال علم و دانش رويد و ايدئولوژى اسلامى را فراگيريد و عمل كنيد .
برادران دانش آموزم :
در راه اسلام ، ولايت فقيه و روحانيت قدم برداشته و از گيجى هاى به وجود آمده توسط منافقين منحرف نشوند و هوسها و پوچيها را كنار بگذارند و به خود آيند . برادران گرامى در اين موقعيت حساس كه عاشوراى حسين بار ديگر در ايران زنده شد و نشان داد حسينى ها هنوز هستند و تا حكومت الله را در سراسر جهان برقرار سازند به پيكار عليه كفر ادامه مى دهند . آرى ! به ميدانى قدم نهاده ام كه نتيجه اش از قبل گرفته و با ايمان كامل پيكار مى كنم . چون اگر در اين ميدان كشته شوم به مقام والا دست يافته و راه حسين را رفته ام و اگر زنده ماندم شاهد پيروزى بزرگى كه همان پيروزى مسلمين بر كفار است خواهم بود و هيهات كه 18 سال از عمرم گذشت و هنوز اندر خم يك كوچه ام زيرا از نعمت هايى كه پروردگار به من داده سپاسگزارى نكرده ام و شرمنده ام و بيشتر از همه ، از نعمت بزرگ خداوند ناسپاسى كرده ام . كه امام و رهبر و مرجع تقليد ، روح خدا ، خمينى بت شكن باشد . توفيق نيافتم تا ايشان را از نزديك زيارت كنم ، توفيق نيافتم آنطور كه بايد در گفتارش تفكر كنم و توفيق نيافتم كه بيشتر بشناسمش و از پدر و يا برادر مى خواهم به جاى من به زيارت ايشان برويد .
و از مردم مهريز مى خواهم كه ديگر اين ننگ محله گرايى را زمين گذاشته و آب به آسياب اين منافقين و مجاهد خلقى ها نربزند و با هم وحدت داشته باشند و كسانيكه مسئوليت را مقام مى دانند و بر خلاف اسلام قدم بر مى دارند بايد بدانند و كسانيكه در حزب رستاخيز خذمت كردند و خود را دوباره جا زده اند بايد بدانند كه اين ملت جلوى شما را خواهند گرفت و سپاه بايد جلوى چنين افرادى را بگيرد و ان شاء الله حكومت عدل اسلامى در تمام نقاط جهان برقرار گردد