تولد من زمانى است كه تير دشمن به قلب نو شكفته ام بخورد + عکس
يکشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۸
شهید غلامرضا حيدري مدوئيه به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. چهارم دي 1365، با سمت راننده لودر در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد.
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و در
همكوبنده كاخ ستمگران و پشتيبانضعيفان و محرومان. و با سلام و درود بر
بقية الله العظم روحى و ارواحنا له الفداءيعنى مهدى موعود(عج) اين آخرين
حجت خدا بر روى زمين .
و با سلام و درود بر نائب بر حقش امام خمينى
اين پير جماران و اينخورشيد تابناك جماران كه هر لحظه نور خود را بر تمام
عالم مىگستراند. واينابراهيم زمان كه تمام ما را از خواب غفلت بيدار
كرد.
و با سلام و درود بر خانوادههاى معظم شهداء اين افرادى كه اينچنينجگرگوشههاى خود را در راه تداوم اين انقلاب و در راه نابود كردن دشمنان اسلامفدا مىكنند.
و با سلام و درود بر آن شهيدانى كه هنوز جسدهايشان در كربلاى جنوب و دربيابانهاى جنوب و هنوز در كوههاى سربه فلك كشيده غرب افتاده و هيچ خبرى ازآنها نيست و پدر و مادر آنها در فراغ آن عزيزانشان سوگوارند.
و به اميد پيروزى رزمندگان اسلام اين زاهدان شب و شيران روز و اين سربازان بقيةالله العظم در جبهههاى حق عليه باطل و به اميد آزادى قدس و كربلاى معلى حسينى كه آرزوى تمام مسلمانان عالم و بالاخص آرزوى مردم ايران است . و بهاميد برپايى نماز جماعت به امامت روح خدا درآن مكان عزيز، وصيتنامه كمارزش خود را شروع مىكنم:
اينجانب
غلامرضا حيدرى فرزند محمدعلى ساكن نصرت آباد، كوچكتر از آنهستم كه شما
مردم با تقوا و شما ملت شهيد پرور ايران را وصيت كنم ولى چونوصيت كردن
بر هر فرد مسلمانى واجب است از اين رو لازم دانستم كه چندجملهاى به
عنوان وصيت بنويسم.
شما اى ملت غيور ايران:
از شما مىخواهم همانطور كه شهداى ديگرمىخواستند هميشه در صحنه باشند و هميشه پشتيبان انقلاب اسلامىبودند اين نعمت بزرگ الهى باشيد. از شما مىخواهم كه امام عزيز را تنها نگذاريد و من مىتوانمبگويم كه هر راهى را كه امام عزيز اين پير جماران مىرود همان راه را امام زمان(عج) است و شما همان راه را دنبال كنيد و فرامين ايشان را اطاعت كنيد، خلاصه هر طور كه مىتوانيد از اين انقلاب و امام محافظت كنيد.
يكى ديگر از وصيت من به شما اين است كه جبههها را خالى نكنيد وهمانطورى كه در پيش جبههها را پر نگه داشتهايد اكنون هم جبههها را پر نگه داريدو رزمندگان غيور را يارى كنيد و برويد تا اين بعثيون كافر و دشمنان اسلام را بهعقب برانيد و نگذاريد كه بيايند و به ناموس و مرز و بوم اين كشور اسلامى تجاوز كنند و ضربه بزنند هر چند كه ضربهاى كوچك باشد.
بارى مسجدها اين سنگرهاى الهى را هرگز خالى نگذاريد و هميشه در آن نمازجماعت و دعاى كميل و دعاى توسل و خلاصه كارهاى خير انجام دهيد.
در زندگى خود كارهايى كنيد كه در آخرت براى شما سود داشته باشد نه اينكهكارى كنيد كه در آخرت و دنيا به ضرر شما تمام شود.
وصيت
من به مردم باتقوا و پرهيزگار روستاى نصرت آباد اين است كه مرا حلالكنيد
و از من راضى باشيد هر بد اخلاقى كه از من در نصرت آباد ديديد ببخشيد،
وشما هم دنبالهرو امام و ولايت فقيه باشيد و همانطور كه در پيش به
جبهههامىرفتيد و به يارى رزمندگان مىشتافتيد هم اكنون هم به جبههها
برويد و مراسم دعاى كميل را برقرار كنيد و به اين نعمت كه خدا به شما عطا
كرده شكرگزار باشيد كه مىتوانيد مجلسهاى دعاى كميل و دعاهاى ديگر را برپا
كنيد.
در نماز جمعه و
جماعت اين دو عامل مهم كه ضربه بسيار محكم را بر پيكردشمنان اسلام يعنى
شرق و غرب مىزند شركت كنيد و هرگز از اين دو فريضه الهىدور نشويد.
و تذكر ديگر اينكه اين اتحاد خود را حفظ كنيد و از دست ندهيد و نگذاريد كهمنافقين و افراد فاسد در بين شما رخنه كنند .
وصیت من به پدر پدر بزرگوارم :
مرا حلال كنند و از من راضى باشند.بارى پدر جان از اول كه قدم به سرزمين كربلا سرزمين خون شهادت گذاشتم بهدبيرستانى وارد شدم كه معلمم حسين(ع) و كتابم قرآن است و كسى كه مىخواهدوارد دبيرستان بشود اول بايد خود را بسازد و بعد وارد كربلاى حسين و دبيرستان بشود.
و تولد من زمانى خواهد بود كه تير دشمن به قلب نو شكفته من بخورد و قلبم راپاره پاره كند و به روى خاك كربلا همچون قاسمابنالحسن به خون خود آغشته شومو زمانى جشن عروسى من خواهد بود كه در كنار مزارم صداى الله اكبر خمينى رهبر،ياحسين ياحسين و يامهدى، يازهرا شنيده شود.
پدر عزيزم آن كشاورزى ناچيز خود را ادامه بدهيد كه هر دانه گندم مثل بمبىاست كه بر سر آمريكا مىريزد و اى خدا تو خود مىدانى كه اگر خون هزاران تنمثل من بر زمين بريزد بهتر است و راضى نيستم كه يك مو از سر رهبرمان كم بشود.
پدر جان باز مىگويم من را حلال كنيد كه اگر شما مرا حلال نكنيد در روزقيامت رو سياه خواهم بود. مىدانم كه براى من خيلى زحمت كشيدهايد من رابهمدرسه فرستادهايد تا به كلاس دوم دبيرستان رسانديد و در طى اين 11 سال چهرنجها كه كشيديد و به قول شهيد حيدرحسن فلاح يك سالى را كه من قبول نشدهام شايد آن هم يكى از نعمتهاى خدا بوده، خلاصه با هر رنجى كه بود سوختيد و ساختيد و من را به اين كلاس رسانديد و حال من رفتم و اين زحمتها هم به هدر رفت. بايد از اين نظر پدر جان در مرگ من گريه زياد نكنى كه اجر خود را ضايع كنى و از بين ببرى و در همه غمها چون ديگر پدران شهداء صابر باشيد كه خداوند با صابران است.
وصيت آخرم به پدرم اين است كه من هفت روزه بدهكارم شما اين روزهها رابگيريد.
مرا حلال كنند و از من راضى باشند.بارى پدر جان از اول كه قدم به سرزمين كربلا سرزمين خون شهادت گذاشتم بهدبيرستانى وارد شدم كه معلمم حسين(ع) و كتابم قرآن است و كسى كه مىخواهدوارد دبيرستان بشود اول بايد خود را بسازد و بعد وارد كربلاى حسين و دبيرستان بشود.
و تولد من زمانى خواهد بود كه تير دشمن به قلب نو شكفته من بخورد و قلبم راپاره پاره كند و به روى خاك كربلا همچون قاسمابنالحسن به خون خود آغشته شومو زمانى جشن عروسى من خواهد بود كه در كنار مزارم صداى الله اكبر خمينى رهبر،ياحسين ياحسين و يامهدى، يازهرا شنيده شود.
پدر عزيزم آن كشاورزى ناچيز خود را ادامه بدهيد كه هر دانه گندم مثل بمبىاست كه بر سر آمريكا مىريزد و اى خدا تو خود مىدانى كه اگر خون هزاران تنمثل من بر زمين بريزد بهتر است و راضى نيستم كه يك مو از سر رهبرمان كم بشود.
پدر جان باز مىگويم من را حلال كنيد كه اگر شما مرا حلال نكنيد در روزقيامت رو سياه خواهم بود. مىدانم كه براى من خيلى زحمت كشيدهايد من رابهمدرسه فرستادهايد تا به كلاس دوم دبيرستان رسانديد و در طى اين 11 سال چهرنجها كه كشيديد و به قول شهيد حيدرحسن فلاح يك سالى را كه من قبول نشدهام شايد آن هم يكى از نعمتهاى خدا بوده، خلاصه با هر رنجى كه بود سوختيد و ساختيد و من را به اين كلاس رسانديد و حال من رفتم و اين زحمتها هم به هدر رفت. بايد از اين نظر پدر جان در مرگ من گريه زياد نكنى كه اجر خود را ضايع كنى و از بين ببرى و در همه غمها چون ديگر پدران شهداء صابر باشيد كه خداوند با صابران است.
وصيت آخرم به پدرم اين است كه من هفت روزه بدهكارم شما اين روزهها رابگيريد.
مادر جان:
مرا
حلال كنيد، مرا حلال كنيد، مرا حلال كنيد. براى من خيلى زحمت كشيدهايد و
مرا بزرگ كردهايد چه زحمتهاى طاقت فرسا را كه متحمل شديد. مادرجان از
شما مىخواهم كه همچون حضرت زينب (س) در مصيبتها صابر باشيد وهيچگاه ياد
خدا را فراموش نكنيد و بعد از نمازهايتان دعا به جان امام و پيروزى
رزمندگان يادتان نرود.
نظر شما