زندگی نامه فرماندهان
دوشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۴
شهید محمد حسین دهقان بنادكي بيستم خرداد 1341، در شهرستان يزد به دنيا آمد. پدرش محمد علي (فوت1350) كارگر كارخانه بود و مادرش مرضيه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته فرهنگ و ادب درس خواند و ديپلم گرفت. مدتي در شهرداري كار مي‌كرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن 1364، با سمت پيك در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت تركش به سر و شانه، شهيد شد. مزار او گلزار شهداي خلدبرين زادگاهش واقع است.
نویدشاهدیزد:

عبادت کنید و در خودسازی خود بکوشید
محمدحسین دهقان بنارکی، فرزند محمدعلی، در بیستم در روستای بنارک سادات از توابع شهرستان یزد خرداد ماه سال 1341به دنیا آمد. محمدحسین در کودکی به مکتب خانه رفت و قرائت قرآن را فرا گرفت. بچه ای پرجنب و جوش و دارای تحرکت زیاد بود.دوره ابتدایی را در دبستان حافظ روستای زادگاهش پشت سر گذاشت. از 7 سالگی مرتب نماز می خواند و به اطرافیان می گفت چرا اول وقت نماز نمی خوانید
خواهرش می گوید:
هشت ساله بود که پدرش را از دست داد. در همان زمان کودکی در مقایسه با دیگر هم سالان  بیشتر احساس مسئولیت می کرد، چون تنها پسر خانواده بود، علاقه عجیبی به قرآن و نماز داشت. همیشه اذان را با صدای بلندی در پشت بام می گفت.
پس از گذراندن دوره ابتدایی برای ادامه تحصیل به همراه خانواد ه به یزد آمد و بعد از تمام کردن دوره راهنمایی وارد دبیرستان کیخسروی شد.
با این که در زمان انقلاب سن زیادی نداشت اما اعلامیه های امام (ره) رامخفیانه در بنارک و جاهای دیگر پخش می کرد.
در اوقات فراغت به خواندن قرآن و دعا (از مفاتیح الجنان ) و مطالعه کتاب های مذهبی نهج البلاغه و کتاب های شهید دستغیب مشغول بود . حتی بسیاری از کتاب هایی را که در حوزه هایی علمیه تدریس می شد مطالعه می کرد.  پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو بسیج شد  و با جذب نیروهای مردمی اقدام به تاسیس پایگاه مقاومت در بنارک سادات نمود و تعداد زیادی از اهالی توسط ایشان آموزش های نظامی را فرا گرفتند.
خواهرش می گوید:
در سال 1359 ایشان در سال چهارم دبیرستان درس می خواند. با شروع جنگ تحمیلی شوق عجیبی برای پاسداری از وطن در او پیدا شد و در اواسط سال تحصیلی در سپاه نام نویسی نمود و مشغول آموزش شد و درس را رها کرد. 14 وقتی به ایشان می گفتیم : چرا برای گرفتن دیپلم اقدامی نمی کنید؟ می گفت : تنها آرزوی من شهادت است و خدا از من دیپلم نمی خواهد و در این زمان اولویت را در این می بینم که به جبهه بروم .علاقه زیادی به امام خمینی(ره) داشت و کاملاً گوش به فرمان امام بود.
همچنین به ائمه اطهار(ع) عشق می ورزید  و به شرکت در مراسم عزاداری اهل بیت(ع) اهمیت خاصی می داد،  مخصوصاً حضرت زهرا(س) و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و همیشه زیارت عاشورا می خواند . بسیار مهربان، دل سوز، با وقار و راستگو بود. وقتی را برای سرکشی از فامیل و دوستان اختصاص می داد و به صله رحم سفارش می کرد. وقت زیادی را به خواندن قرآن و نماز و ادعیه اختصاص می داد. حضور فعال و مستمر در نماز جمعه داشت.
خواهرش می گوید:
رفتارش هم الهی بود و در اولین برخورد انسان را شیفته آن حالات خود می کرد. نماز را با حضور قلب می خواند و سجده های طولانی داشت. مدت ها سربه سجده می گذاشت و در درگاه خدا ضجه می زد. همیشه نماز را در مسجد و به جماعت می خواند و همیشه با وضو بود نمازهای نافله و مستحبی را به جا می آورد و نماز شبش هیچ گاه ترک نمی شد. بیشتر وقت ها در نیمه های شب متوجه ایشان می شدیم که روی پشت بام از عبادت زیاد و راز و نیاز با خدا از خودبی خود می شد و با صدای
 بلند گریه می کرد.
آقای شکوری، همرزمش، می گوید:
با این که جثه کوچکی داشت  ورزیده بود و کارهای جالبی در رابطه با آموزش نظامی انجام می داد و بیش از آن چه که در توانش باشد همه کارها را انجام می داد. عملیاتی که پیشمی آمد کمال آرزویش حضور در جبهه و عملیات بود. یادم نمی رود عملیات
رمضان بود. شب در بنارک برای احیا رفته بودیم. نزدیک اذان صبح رادیو اعلام کرد که عملیات رمضان در منطقه شلمچه شروع شده . افسوس می خورد و می گفت: هنوز توفیق و لیاقتی که در جبهه در جمع رزمندگان باشم، ندارم.
اخلاص، تقوی، پاکدامنی و امانت داری محمدحسین موجب شد که در مسئولیت های مهمی چون حفاظت اطلاعات، حفاظت از نماز جمعه و امور پرسنلی پاسداران خدمت نماید. همیشه به عنوان یک پاسدار نمونه و الگو در جمع دوستان مطرح بود.
خواهرش می گوید:
در پشت جبهه همیشه در پایگاه شرکت داشت و به پایگاه های مختلف محلات سرکشی می کرد و تذکرات لازم را می داد. به خانواده شهدا سرکشی می کرد، حتی گروهی برای این کار تشکیل داده بود. در برپایی نمایشگاه هایی که به مناسبت های مختلف به خصوص هفته دفاع مقدس برپا می شد، شرکت فعال داشت.
همرزمش، کلانتری می گوید:
یک اسوه بود. در بیابان های داغ کوشک گاهی تا یک ساعت پس از نماز جماعت به دعا و نیایش مشغول بود. او برای تذکر به خویش داخل کلاه خودش حدیثی از امام جعفرصادق(ع) نوشته بود و آن را همیشه مدنظر
 داشت .
آقای هدایتی ،همرزمش هم می گوید:
فرمانده ای وظیفه شناس و پرکار بود و رفتار  بسیار صمیمی با نیروهای تحت امر خود داشت. او عاشق نماز و شهادت بود.  خیلی با استقامت بود و همیشه به عنوان عمل کننده خودش در جلو بود و بقیه پشت سرش می رفتند.
همرزمش، آقای دهقان اشکذری، هم می گوید:
در برابر مشکلات صبر می کرد و ذکر خدا را می گفت. فکر کرده و مشورت می کرد . نسبت به غیبت کردن حساس بود و در رابطه با خط ولایت و رهبری خیلی سفارش می کرد.  شجاعت و تواضع ایشان زبان زد بود.  بیشتر از همه از منافقین و افرادی که بر ضد ولایت بودند بدش می آمد و سعی داشت با دلیل و برهان آن ها را روشن نماید. از جمع آوری مال دنیا بسیار رویگردان بود و درآمد اندکی که داشت هم را می بخشید و می گفت : از مال دنیا هیچ نمی خواهم
خواهرش می گوید:
در زمانی که در جبهه بود با نامه های خود ما را  برای شهادت خود آماده می نمود و همیشه دعای اللهم ارزقني توفيق شهادة في سبيلك را می نوشت. زمانی که در یزد بود گاهی به شوخی در خانه به من و مادرم می گفت: شما به عنوان مادرشهید و خواهر شهید چه پیامی برای مردم دارید.
 سفارش می کرد «. عبادت کنید و در خودسازی خود بکوشید » 
قرائت قرآن تاکید زیادی داشت و این که طوری در تزکیه نفس خود بکوشید که هر کاری را فقط برای رضای خدا انجام دهید. 
ایشان مدت 4 سال در جبهه حضور داشت و با مسئولیت معاون گردان انجام وظیفه نمود و دوبار هم مجروح شد.ایشان در عملیات های: خیبر، عملیات در منطقه های زید،  و قبل از عملیات بدر  که فرمانده گردان بود و در عمیات والفجر
عملیات محرم در منطقه دهلران حضور داشت.
سرانجام در تاریخ 1364/11/21در عملیات والفجر 8 در منطقه جنوب (ام الرصاص) بر اثر اصابت ترکش به سر وشانه به شهادت رسید.

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
Delshekaste
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۵۲ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۱
0
0
شهید محمد حسین دهقان خیلی مجرب هستند
ایشون هر حاجتی رو که داشته باشید و ازشون بخواید حتما حتما اجابت میکنند.
من از وقتی شهید رو شناختم زندگیم رنگ و بوی دیگه ای گرفت.
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده