شهیدی که گوش به فریاد سالار شهیدان داد
شنبه, ۳۰ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۰
شهید محمدعلی ميرعلي بيداخويدي بيست و هفتم تير 1346، در روستاي بيداخويد از توابع شهرستان تفت به دنيا آمد و بيست و يكم بهمن 1361، با سمت امدادگر در رقابيه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه بر جا ماند و دوم آبان 1374، پس از تفحص در حسينيه زادگاهش به خاك سپرده شد.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و
با سلام درود به حضرت مهدی (عج) و نايب بر حقش امام خمينی و رزمندگان اسلام در
تمام جبهه های حق عليه باطل.
ای مردم:
بدانیدکه من با کمال ميل اين راه را پذيرفته ام و از اين انتخاب نيز افتخار می کنم زيرا که اين راه ، راه علی (ع) و راه حسين (ع) و راه اماممان خمينی بت شکن می باشد و کسی دوست من يا برادر من است که راهی را که من انتخاب کرده ام را پيروی کند و راه امام امت را پيروی کند.
پدر بزرگوارم:
اميدوارم مرا ببخشی من ميخواستم که راه کربلا را برای شما باز کنم تا به قبر آموزگار شهادت حسين بن علی (ع) برويد اما موفق نشدم ولی ناراحت نشويد در آن دنيا با خود حسين (ع) ملاقات خواهيم داشت.
مادر عزيزم :
گريه مکن که هر قطره اشک تو تيری است بر جگرم . سرت را بلند کن و بلند بگو مرگ بر آمريکا و باز بگو ما پيروزيم و خدا را شکر کن که اينگونه فرزندی داشته ای و توانسته ای تقديم اسلام کنی و چه کنم با وجود آن همه حقی که بر گردنم داری نمی توانم که هميشه در کنار تو باشم که فرياد سالار شهيدان که فرمود آيا کسی هست که مرا ياری دهد را نشنيده گرفته و از فيض شهادت که فيض عظيم است را ناديده گرفته و بر همين اساس است که راه پيکار با کفر را برگزيده ام .
ای خواهران عزيزکوچک و بزرگ من :
حجاب خود را زينب وار حفظ کنيد که با حفظ کردن حجاب خود می توانيد مشت محکمی بر دهان ياوه گويان و در راس آنها آمريکا بزنيد و مثل سکينه ، رقيه و زينب کبری مقاوم و پايدار باشيد که حجاب از هر کاری مهمتر است.
برادران و دوستان عزيزم:
اميدوارم که مرا ببخشيد و با دشمنان اسلام و قرآن و امام خمينی هميشه در ستيز باشيد و مواظب باشيد که اين قدر سرور مستضعفان و ياور قرآن را غمگين نکنند.امروز روزی است که خداوند تبارک و تعالی از ما امتحان می گيرد و اگر من به مرگ طبيعی مردم مرا تشيع جنازه نکنيد زيرا در جايی که شهدای به خون خفته انقلاب هنوز جان نثار اين درخت پر بار اسلام عزيز می کنند احساس می کنم که حتی جسدم از آنها خجالت می کشد
ای مردم:
بدانیدکه من با کمال ميل اين راه را پذيرفته ام و از اين انتخاب نيز افتخار می کنم زيرا که اين راه ، راه علی (ع) و راه حسين (ع) و راه اماممان خمينی بت شکن می باشد و کسی دوست من يا برادر من است که راهی را که من انتخاب کرده ام را پيروی کند و راه امام امت را پيروی کند.
پدر بزرگوارم:
اميدوارم مرا ببخشی من ميخواستم که راه کربلا را برای شما باز کنم تا به قبر آموزگار شهادت حسين بن علی (ع) برويد اما موفق نشدم ولی ناراحت نشويد در آن دنيا با خود حسين (ع) ملاقات خواهيم داشت.
مادر عزيزم :
گريه مکن که هر قطره اشک تو تيری است بر جگرم . سرت را بلند کن و بلند بگو مرگ بر آمريکا و باز بگو ما پيروزيم و خدا را شکر کن که اينگونه فرزندی داشته ای و توانسته ای تقديم اسلام کنی و چه کنم با وجود آن همه حقی که بر گردنم داری نمی توانم که هميشه در کنار تو باشم که فرياد سالار شهيدان که فرمود آيا کسی هست که مرا ياری دهد را نشنيده گرفته و از فيض شهادت که فيض عظيم است را ناديده گرفته و بر همين اساس است که راه پيکار با کفر را برگزيده ام .
ای خواهران عزيزکوچک و بزرگ من :
حجاب خود را زينب وار حفظ کنيد که با حفظ کردن حجاب خود می توانيد مشت محکمی بر دهان ياوه گويان و در راس آنها آمريکا بزنيد و مثل سکينه ، رقيه و زينب کبری مقاوم و پايدار باشيد که حجاب از هر کاری مهمتر است.
برادران و دوستان عزيزم:
اميدوارم که مرا ببخشيد و با دشمنان اسلام و قرآن و امام خمينی هميشه در ستيز باشيد و مواظب باشيد که اين قدر سرور مستضعفان و ياور قرآن را غمگين نکنند.امروز روزی است که خداوند تبارک و تعالی از ما امتحان می گيرد و اگر من به مرگ طبيعی مردم مرا تشيع جنازه نکنيد زيرا در جايی که شهدای به خون خفته انقلاب هنوز جان نثار اين درخت پر بار اسلام عزيز می کنند احساس می کنم که حتی جسدم از آنها خجالت می کشد
نظر شما