همسر شهید «محمود شهریاری» نقل می کند: سال 1363 پس از پایان تحصیلات ابتدایی خیلی دوست داشت به جبهه برود و عشق رفتن به جبهه در وجودش موج میزد به همین خاطر به بسیج مراجعه نمود و ثبت نام کرد اما به علت جثه کوچک او با عضویتش مخالفت کردند.
کد خبر: ۵۷۸۱۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۵
در قسمتی از جلد سوم کتاب «به قول پروانه» که خاطرات شهربانو و کبری چگینی از زنان امدادگر استان قزوین است، میخوانید: «انگیزه همگی ما مبارزه با رژیم حاکم بود. در سطح گسترده اعلامیه تکثیر مینمودیم و به دست مردم میرساندیم. سخنرانیها و پیامهای امام را روی نوار ضبط میکردیم و نشر میدادیم و به داد مجروحان تظاهرات میرسیدیم ...»
کد خبر: ۵۷۸۰۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳
«گفتند میخواهیم شما را به زیارت حضرت امامخمینی(ره) ببریم. شالباف اظهار کرد که ما این روزها را لحظهشماری میکردیم، این زمان یک فرصت طلایی است و چشمان ما امشب خواب ندارد ما خانه نمیرویم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۸۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳
«متانت ایشان آشکار بود طوری که وقتی ایشان در مجلسی حضور داشت آن جمع از چارچوبهای احترام خارج نمیشد و جمع تحت تأثیر ایشان قرار میگرفت ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۰۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳
«نگاه آقا مهدی زینالدین به مصیب، نگاهی همراه با افتخار و لذت بود و میگفت: هر وقت آقا مصیب با ما باشد، خیالمان از بابت تخریب راحت است ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مصیب مرادیکشمرزی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۹۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۲
برگی از خاطرات آزادگان؛
«روزها و ماهها گذشت تا اینکه خبر آزادی ما را دادند. اصلاً باور نمیکردیم انگار در خواب و رؤیا بودیم، وقتی به مرز رسیدیم سه روز ما را قرنطینه کردند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزادگان قزوین است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۹۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر بزرگوار شهید «مهدی علیپوربشری» طی مصاحبهای، در تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر این شهید بزرگوار از خوابی پرده بر میدارد که فرزند شهیدش، میهمان حضرت معصومه(س) شد، از شما دعوت میکنیم نظارهگر قسمتی از فیلم این مصاحبه باشید.
کد خبر: ۵۷۷۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۲
معاون فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان شمالی عنوان کرد؛
کهنسال گفت: برابر برنامهریزیهای صورت گرفته دو هزار و ۶۵۴ خاطره مربوط به والدین و همسران شهدا و همچنین جانبازان و آزادگان ضبط شده است که در قالب تفاهمنامهای با ادارهکل صدا و سیمای استان مقرر شد این خاطرات به صورت مستمر از شبکه استانی «اترک» پخش گردد.
کد خبر: ۵۷۷۹۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۱
«هیچ وقت از سختی کارش حرفی نمیزد و مسایل کاری را در خانه بازگو نمیکرد ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید «حسن حسینپور» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۷۸۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۱
برگرفته از داستان طنز دفاع مقدس؛
«یک ماه گذشت هیچکس خبری از سعید نداشت. رفت و آمد دوستان و فامیل بیشتر ما را مشکوک کرده بود. عباس آخرین نفر بود که سعید را دیده بود. در جواب بابا گفته بود: حاجی خیالتون راحت باشه عملیات تموم شده، خبری نیست. سعید بیخیال دنبال گشت و گذار خودشه ...» آنچه میخوانید گزیدهای از داستان طنز دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۸۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۱
برگی از خاطرات آزادگان؛
«هوا بسیار گرم بود. بچهها داخل آن سوله تنگ و سوزان از تشنگی فریاد میکشیدند، اما دریغ از یک قطره آب، همه بچهها مجروح و زخمی بودند و نای حرکت نداشتند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزادگان قزوین است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۷۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۸
برگی از خاطرات جانبازان؛
«علیاکبر علاقه زیادی به شهید بهشتی داشت. همه کتابها و جزوههای او را میخواند و در روز شهادت شهید بهشتی بهسختی روی پاهایش میایستاد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات جانباز سرافراز «عمران ثقفی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۷۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۸
«در دامان والدینی مؤمن به نامهای حسین تابنده و زینت سادات تقوی بزرگ شدم. پدرم از کسبههای خیابان سپه بود. خواربارفروشی داشت. همیشه روغنهای اعلا و عطر برنجش در فضای مغازه میپیچید. مردمداریاش نیز حرف نداشت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همسر شهید «علی دمساز» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۷۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
«از من درباره گروه حجتیه پرسید، جواب دادم حجتیه معتقد است برای زمینهسازی ظهور امام زمان (عج) باید فساد، تمام عالم را بگیرد. با یک تبسم کوتاه بر لب گفت این جریانات و گروهکها مانند آشغالها و حبابهای روی دریا هستند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۶۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
«یکی از گلولهها به بازویم اصابت کرد. دستم را جلوی دهانم قراردادم خیلی درد داشت با چفیه که بر گردنم بود. بازویم را محکم بستم، اما خونش بند نمیآمد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات رزمندگان قزوین است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
روایتی خواندنی از «حاج محمد طالبی» همرزم شهید «صادق میرزایی»
«حاج محمد طالبی» می گوید: همه ی تلاش و فعالیت شهید میرزایی فقط برای خدا بود. تمام نیت و تلاشش این بود که خدا از او راضی باشد و ذخیره ای برای آخرت و قبر و قیامت او باشد که الحمد الله خوب بهره برد و خوب ذخیره کرد.
کد خبر: ۵۷۷۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمدحسن برجعلی» در مصاحبهای به بیان خاطرهای از خوابیدن فرزندش در کنار پیکر شهدا و آماده کردن اعلامیه شهادتش پرداخته که شما را به تماشای قسمتی از فیلم مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۵۷۷۴۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۲
برگی از خاطرات همسر شهید «خسرو وفایی»؛
«برای گرفتن گواهی رشد به دادگستری رفتیم. آنجا به من گفتند شما اختلاف سنیتان با این آقا خیلی زیاد است مگر شما را به این ازدواج مجبور کردهاند؟ ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همسر شهید «خسرو وفایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۶
«سال ۶۱ در موصل برایمان سخنرانی کرد. گفت ما باید به اسرای کربلا اقتدا کنیم و خط اونا رو دنبال کنیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۴
«همانطور که به دنبال جای مناسبی برای وضو میگشتم، چشمم به چیزی افتاد شبیه تختهای بزرگ یا کیسه شنی به نظر جای خوبی برای وضو بود. مشغول مسح بودم که ناگهان دیدم چیزی که رویش ایستادهام یعنی روی آب جسد یک عراقی است ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات رزمندگان قزوین است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۷۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۱