نوید شاهد سمنان : قربانعلی رمضانی دهم اردیبهشت 1340، در روستای سوادکوه از توابع شهرستان بابل دیده به جهان گشود. پدرش رضا و مادرش فضه خاتون نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای خطیرکوه تابعه شهرستان سمنان قرار دارد.
کد خبر: ۴۵۵۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
وصیت نامه شهید حسین جندالله
مادر عزیز و پدر گرامی در بین مردم خود را مغرور ندانید و هرگز احساس ناراحتی نکنید و افتخار کنید که فرزندی را در راه اسلام و امام و در نهایت حسین ( ع ) داده اید
کد خبر: ۴۵۵۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید غفور افتخاری پور
به ما گفت، وظیفه ی همه ی ما هست که بریم . می گفت ، من برم جبهه که این بدحجابی ها درست بشه
کد خبر: ۴۵۵۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
بیاد خدا باشید و هرگز غم و اندوه را به خود راه ندهید. چون مرگ برای همگان وجود دارد. همانطور که خدا در قرآن کریم می فرماید: هر کجا باشید مرگ شما را در خواهد یافت اگر چه در کاخ های محکم باشید
کد خبر: ۴۵۵۲۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۹
وصیت نامه شهید محمدعلی پریمی
قسم به آن خداوندي كه ما را آفريد و بما سلامتي و وجود داد اگر قادر متعال به اين حقير چند بار جان بدهد و بميراند باز هم حاضرم جان ناقابل خود را فداي اسلام عزيز بكنم و اين را يك وظيفه شرعي خود مي دانم.
کد خبر: ۴۵۵۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۸
وصیت نامه شهید محمد عرب درازی
شهدا بشارت و مژده دهند به آن مومنانيكه هنوز به آنها نپيوسته اند و بعداً در پى آنان به سراى آخرت خواهند شتافت كه از مردن هيچ نترسند و از فوت متاع دنيا هيچ غم نخورند.
کد خبر: ۴۵۵۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۵
خاطراتی از شهید عباسعلی عرب خالقی
شهيد عباس را ديدم كه روبروي من ايستاده به من مي گويد: مادرم غصه نخور ما دو روز ديگر به كلاته خيج خواهيم آمد
کد خبر: ۴۵۵۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۵
زندگی نامه شهید عباسعلی عرب خالقی (خالقیان)
قبل از اعزام به جبهه داراي اخلاقي شايسته و درخور تحسين بود تا اينكه راهي جبهه هاي حق عليه باطل شد و بعد از مدتي كه براي مرخصي از جبهه برگشت تأثيري كه حال و هواي جبهه در او گذاشته بود ما را نيز دگرگون كرد. خواندن نماز شب و مناجات خالق بي همتا جزء برنامه های همیشگی اش بود و هيچ امري براي او مهم تر از ارتباط با خدا نبود.
کد خبر: ۴۵۵۰۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۵
زندگی نامه
همیشه به خواهران و برادرانشان توصیه می کرد تا آنجایی که ممکن است حجاب و پوشش مناسب داشته باشند. نماز را اول وقت بخوانند و سعی کنند به جماعت برگزار نمایند. ایشان با دوستانش بسیار صمیمی بود و با آنان با روی باز و مهربانی کم نظیری بر خورد می نمود و معتقد بود انسان باید در انتخاب دوست خیلی دقت داشته باشد و دوستانی انتخاب کند که انسان را روز به روز به خدا نزدیکتر کنند.
کد خبر: ۴۵۴۹۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۴
در سالروز تولد شهید محمدعلی رنگریز منتشر می شود
نویدشاهد سمنان : محمدعلی رنگریز بیست و پنجم اردیبهشت 1337، در روستای چهارده - زردوان از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش رجبعلی (فوت 1354) و مادرش بی بی خاتون نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم خرداد 1362، در دهلران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به کتف، شهید شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۴۹۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۴
وصیت نامه شهید احمد لعله ای
پدر جان سعى و تلاش كنيد كه فرزندان شما هميشه با هم خوب باشند و رو بسوى اسلام روند و تساوى را بين همه برقرار كنيد و مادر عزيز اميدوارم كه هميشه خوب باشى و هيچ وقت احساس تنهايى نكنى و بين فرزندانت هميشه با يك ديد بنگرى.
کد خبر: ۴۵۴۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۴
تقریباً دو هفته قبل از شهادت که به مرخصی آمده بود بنا بود که برای زیارت حضرت ثامن الائمه به مشهد برود از آنجایی که نیاز او را طلب می کرد و وقتی که به او گفتیم که بیا برویم به مشهد گفت امام حسین از مشهد واجب تر است.
کد خبر: ۴۵۴۹۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۳
وصیت نامه :
در مقابل مصائب و مشكلات صابر باشيد و ايمانتان قوى باشد و بدانيد كه خدا با شماست ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تنزل عليهم الملائكه الا تحافوا و لا تحزنوا و ايوا بالجنه التى كنتم توعدون
کد خبر: ۴۵۴۸۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۳
در سالروز تولد شهید سیدحسن طاهری منتشر می شود
نوید شاهد سمنان : سيدحسن طاهري بیست و دوم اردیبهشت 1346، در شهرستان سمنان چشم به جهان گشود. پدرش سيدفضلالله، كشاورزي ميكرد و مادرش خيرالنسا نام داشت. دانشجوي سال اول کاردانی در رشته تربيت معلم بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. يازدهم تير 1365، در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكرش را در گلزار شهدای امامزاده يحياي زادگاهش به خاك سپردند.
کد خبر: ۴۵۴۸۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۳
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان با همسر گرامی شهید علی اکبر حسین پور
یکی از همرزماش می گفت ، همون شبی که میخواستیم بریم عملیات ، یه تشت حناء درست کرده بوده وگفته همه تون بیایید حناء کنید . میگفت ، اون شب براش یه شب خاصی بوده و یه حس و حال عجیبی داشته .
کد خبر: ۴۵۴۸۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۳
در سالروز تولد شهید سیدمهدی سیادت منتشر می شود
نوید شاهد سمنان : سیدمهدی سیادت بیستم اردیبهشت 1345، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش سیدابوالقاسم و مادرش هاجر نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفند 1363، در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای فردوسرضای شهرستان دامغان واقع است.
کد خبر: ۴۵۴۶۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
زندگی نامه شهید حجت الله روحانی
شهید حجت الله روحانی سه روز قبل از شهادتش در نامه ای به خانواده اش می نویسد: این آخرین نامه ای است که برایتان می نویسم و می دانم در عملیات حتماً شهید می شوم چون از خداوند خواسته ام مرا در دانشگاه الهی قبول کند.
کد خبر: ۴۵۴۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
وصیت نام شهید محمدحسین جهانیان
اينجانب مادر خودم را وصى خود قرار مى دهم مادر جان من چند كلمه اى با تو وصيت مى كنم اگر من شهيد شدم حتما انجام بده. اگر در ايام هفته شهيد شدم خواهشم اين است كه جنازه مرا در سردخانه بگذاريد روز جمعه تشیيع كنند و در تشييع جنازه يا صاحب الزمان بگويند. اگر من شهيد شدم جنازه مرا به سپاه ببرند و در دامغان تشييع كنند و بعداً جنازه را بياورند به امير آباد و مرا در زادگاه خودم دفن نمايند.
کد خبر: ۴۵۴۶۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
خاطراتی از شهید سید مهدی شاهچراغ
دو سه روزي مانده بود به عمليات كه من و مهدي در بالاي تپه اي نشسته بوديم بعد از چند لحظه ديدم كه مهدي به يك نقطه خيره شده و وقتي دو سه بار او را صدا زدم او به من طعنه اي زد و گفت ساكت باش آقا دارد صحبت مي كند و بعداً كه از مهدي خواستم ماوقع را تعريف كند گفت آقا با اشاره دست به من فرمود كه خرمشهر با خون شما آزاد خواهد شد
کد خبر: ۴۵۴۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید عباس عرب
یه بار چند تا شهید آورده بودند . من رفته بودم برای مراسم اینها . فرداش قرار بود براش مراسم بگیرم به من خبر دادند که فرداباید برای بچه تون مراسم بگیرید . من گفتم ، خدایا من که بلد نیستم براش چیکار کنم. دیدم نصفه شب دراتاق رو میزنند . بلند شدم دیدم یه سبد پشت در هست و داخلش سیب هست وعباس هم هست ...
کد خبر: ۴۵۴۶۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱