خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهیده «زینب داستار» میگوید: «شهیده خیلی به واجبات معتقد بود، در تمام مراسمات شرکت میکرد و همیشه نمازش را به جماعت میخواند. گفت میخواهم جهت زیارت امام حسین (ع) به کربلا بروم، بهش گفتم فعلا نرو، اوضاع خراب است و ممکن است کشته شوی، گفت برای من افتخار است که تو راه حرم کشته شوم.»
کد خبر: ۵۵۵۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴
همسایه شهید «محمدرضا خدابندهلو» نقل میکند: «هر سال یازدهم محرم، توی دامغان خرج میدادیم. محمدرضا همیشه میآمد کمک میکرد و مجلس روضهخوانی هم میگرفتیم. یک سال بعد از شهادتش داشتیم خانهمان را تعمیر میکردیم. یک شب محمدرضا به خوابم آمد و گفت: همسایه! حتماً روضه بگیر؛ خودم میآم کمکت. حرف کسی رو گوش نکن!»
کد خبر: ۵۵۵۹۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۷
کتاب «بازمانده گردان» عشق خاطرات رزمنده سیزده ساله لشکر علی ابن ابیطالب(ع)، محمدرضا احمدی است که در بین نوجوانان و جوانان در مدارس و مراسم و یادوارهها و راهیان نور، از خاطرات ش با شهدا و رزمندگان و مناطق عملیاتی برای مخاطبین نوجوان و جوان روایت میکند و رمز پیروزی را ایستادگی و مقاومت و پیروی از ولایت و زندگی به سبک شهدا میداند. تصاویری از علاقه نوجوانان به این کتاب را میبینید.
کد خبر: ۵۵۵۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
دانشجوی شهید «محمدرضا کبیری» پس از ماهها حضور در جبهههای حق علیه باطل در آخرین اعزامش به همراه 5 تن از برادرانش در عملیات کربلای چهار شرکت کرد.
کد خبر: ۵۵۵۹۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
«بسیار شوخی میکرد و بچهها را میخنداند. اما شوخیهای او هیچگاه از چارچوب مسائل شریعی و اخلاقی خارج نمیشد و در بین بچههای رزمنده جذابیت خاصی داشت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «حجتالله صنعتکارآهنگریفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۵۹۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
همرزم شهید «اسماعیل حدادی» نقل میکند: «خواب دیدم که کبوتری سفید در دستهای مادرم بود؛ کبوتر خیلی تلاش میکرد که از دستش فرار کند و بالاخره پرواز کرد و مادرم هم نتوانست مانع اون بشه. چند روز بعد در حالی که غسل شهادت کرده بود، برای همیشه پرواز کرد.»
کد خبر: ۵۵۵۹۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵
جانباز هفتاد درصد ایلامی:
«حمید آلی آبادی» دکترای رشتۀ علوم سیاسی و جانباز هفتاد درصد استان ایلام، سال ۱۳۶۱ به صورت داوطلب و سپس از طریق تیپ ۱۱ امیرالمؤمنین (ع) به جبهه اعزام شد و پس از رشادتهای فراوان، در سال ۱۳۶۴ در جبهه قصرشیرین به درجه رفیع جانبازی نایل آمد. دکتر آلی آبادی در خصوص تأثیر دفاع مقدس بر زندگی مردم ایران و خصوصاً جوانان خاطرنشان کرد: جوانان ما باید با ایثار و شهادت، اقتدار و سربلندی خودشان را به جهانیان ثابت کنند.
کد خبر: ۵۵۵۹۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
حاجیه خانم نسا شرکا مادر شهید «علی اکبر شرکا» میگوید: «بعد از شهات علی اکبر در کوههای حاج عمران، پیکرش را بعد از هفت سال هفت سال آورند وقتی به دیدنش رفتم پیکرش سالم بود، دعاهای داخل جیبش هم سالم مانده بودند و الان آنها را به یادگار نگه داشتهام.»
کد خبر: ۵۵۵۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
خواهر شهید «ناصر تفضلی» نقل میکند: «نسبت به حقالناس خیلی حساس بود. دقت میکرد کسی از او ناراحت نشود. یادم است هر وقت که وارد کوچه میشد، موتورش را خاموش میکرد که مبادا صدایش مزاحم همسایهها شود.»
کد خبر: ۵۵۵۹۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
«جلال زارعی» میگوید: یکی از دلخراشترین روزهای اوایل جنگ تحمیلی در کرمانشاه، بمباران مدرسه ابتدایی و درمانگاه بود.
کد خبر: ۵۵۵۸۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲
گفتگوی تصویری با همسر شهید «منوچهر رستمی باوندپور»
«قدم خیرکاوهای» میگوید: همسرم به جبهه میرفت. همیشه میگفت؛ من شهید میشوم که از او پرسیدم تو از کجا میدانی، اینطور نگو در جواب گفت؛ خواب دیدهام شهید میشوم اما تو از بچههایم مراقبت کن و آنها را به کسی نسپار.
کد خبر: ۵۵۵۸۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
ناصر کرداری پدر شهید «حسین کرداری» میگوید: «حسین با شروع جنگ تحمیلی شور حضور در جبهه را داشت. او دوران دبیرستان را سپری میکرد و از آنجا راهی جبهههای حق علیه باطل شد. جبهه برایش مکانی مقدس شده بود و در اخلاق و رفتارش تاثیر گذاشته بود و نورانی شده بود.»
کد خبر: ۵۵۵۸۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲
برگرفته از کتاب معلم شهر؛
«استقبال دانشآموزان در هر مدرسهای که شهید چگینی در آن تدریس داشت بهحدی بود که تمام دبیران عربی و انگلیسی به خالی بودن کلاسهایشان اعتراض داشتند ...» ادامه این خاطره از شهید ترور معلم «قدرتالله چگینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۵۸۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲
خاطرهنگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با آزاده و جانباز سرافراز «محسن زارع زاده» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت میکند: «پس از زخمی شدن اسیر شدم و مرا به اورژانس بردند. پزشک شیعه عراقی از دیدن من خوشحال شد و مرا مداوا کرد.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۵۸۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲
خاطرهنگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با آزاده و جانباز سرافراز «بمانعلی جعفری ندوشن» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت میکند: «بعثیها تا آخرین لحظات اسارت به اسرای ایرانی ظلم کردند، حتی در روز آخر که به سمت مرز ایران میآمدیم، به ما آب هم ندادند.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۵۵۸۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱
استان لرستان در طول دوران دفاع مقدس 6300 شهید تقدیم انقلاب نموده است که رشادتها و فداکاریهای زیادی در عملیاتهای مختلف از خود نشان دادند. در ادامه تصاویری از رزمندگان و شهدای استان لرستان را میبینید:
کد خبر: ۵۵۵۸۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴
اندر خاطرات اسارت؛
بعد از جدا شدنم از دوستانی که در بند سه با آنها بودم دل کندن و جدا شدن از آنها برایم خیلی سخت بود. در این مدت دوستان زیادی پیدا کرده بودم و خیلی از برنامههای فرهنگی را با هم داشتیم. از حفظ قرآن گرفته تا برخی کلاسها و آموزشها. با رفتن به بند یک، دل و دماغی برایم نمانده بود که حفظ قرآن را ادامه بِدهم، لذا تصمیم گرفتم چند ماهی نصف قرآن را که در بند سه حفظ کرده بودم مرور کنم، این مواقع بود که فهمیدم انس با قرآن میتواند همدم لحظات دلتنگیام شود. در ادامه این خاطره از آزاده ایلامی «محمد سلطانی» منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۵۸۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱
همسر گرانقدر شهید والامقام پورشبیبی میگوید: او آرزوی شهادت داشت و همیشه میگفت به مادرم بگویید دعا کند تا شهید شوم و بالاخره با زبان روزه به آرزوی دیرینه خود رسید. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۵۵۷۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «حسن غلامی» میگوید: پسرم میگفت؛ مادر اگه غذا را خوب خوردید و گفتید الحمدالله سیر شدیم اینجور نیست، باید حتما به فکر کسی که ندارد باشید و به او کمک کنید. میگفت؛ باید بروم. گفتم نرو، گفت نمیتوانم بمانم، برادرهایم در جبهه دارند کشته میشوند من چطور در خانه بمانم؟!
کد خبر: ۵۵۵۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲
برگی از خاطرات جانبازان؛
«اول فکر کردم که دزدند و دست از موتور کشیدم، ولی آنان مرا میخواستند و موتور را رها کردند و دو نفری مرا به باد مشت و لگد گرفتند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات جانباز سرافراز «عمران ثقفی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۵۷۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱