«برایش نامزد کرده بودیم یک ماه بعد از عقد قرار بود عروسی کند اما پسرم تا یک سال خانواده را منتظر گذاشت و نگذاشت مراسم عروسی بگیریم. سرانجام هم قبل از پوشیدن لباس دامادی شهید شد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «رضا طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۱۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۷
زندگینامه شهید «علی راست پیرحیاتی»؛
شهید «علی راست پیرحیاتی» در جبهه پیکر شهدا را حمل می کرد تا روی زمین نمانند.
کد خبر: ۵۷۱۱۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مرتبه عباسخوشروزی مادر شهید «علی محمدی» روایت میکند: «علی پسر خیلی مهربانی بود. در میان اقوام و آشنایان هم زبانزد بود. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد. قبل از اینکه به شهادت برسد، من خوابش را دیده بودم و در خواب به من توصیه میکرد، نگران نباشم.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۷۱۱۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مدینه عبدالملکی مادر شهید «علیمحمد نادری» میگوید: «خدا رو شکر میکنم که فرزندم در راه میهنش به شهادت رسیده است. به من توصیه میکرد؛ خواهران و برادرانش را انقلابی تربیت کنم و در راه امام حسین(ع) باشند.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۷۱۰۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صفرعلی یوسفی پدر شهید «علیاکبر یوسفی» نقل میکند: «با شروع جنگ تحملی من به جبهه رفتم. بعد از مدتی او نیز دلش می خواست به جبهه برود. من به او نمیتوانستم اجازه بدهم به جبهه برود. خیلی سنش کم بود و به او توصیه میکردم: میتوانی در پشت جبهه هم به مردم خدمت کنی. با شروع خدمت سربازی به ارتش مقتدر جمهوری اسلامی ایران ملحق شد و سرانجام در حال برگزاری رزمایش به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۷۱۰۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴
خاطرات شفاهی
همسر شهید «فاضل تب» میگوید: «وقتی به خانه آمد آرام و قرار نداشت، قصد داشت که به مراسم تشییع پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی برود. به دخترم گفت زود برمیگردد و از پیشمان رفت. بعد از شهادتش هر بار که برایم مشکلی پیش میاد شهید به کمکم میآید. یک بار به خوابم آمد و گفت من زندهام و از رفتنم ناراحت نیستم.»
کد خبر: ۵۷۱۰۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴
خاطرهنگاری والدین شهدا
مادر شهید والامقام «محمد زمانینیا» میگوید: «محمد با تمام فرزندانم متفاوت بود. او خیلی مهربان و دست و دلباز بود و به دوستانش درس یاد میداد.»
کد خبر: ۵۷۰۹۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
عوض نجفزاده پدر شهید «عزیز نجفزاده» میگوید: «عزیز مهربان و دوستداشتنی بود. بیشتر اوقات به مسجد میرفت. یادم میآید جنگ که شروع شد، مشتاق رفتن به جبهه بود. من نمیتوانستم اجازه بدم که به جبهه برود اما شور و شوق او باعث شده بود، راضی شوم برای دفاع از کشورش به جبهه برود. همیشه میگفت: اگر جوانان به جبهه نروند، دشمن به خاک کشورشان نفوذ میکند.»
کد خبر: ۵۷۰۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳
خاطرهنگاری والدین شهدا
مادر شهید والامقام «اکبر مدنی» میگوید: اکبر روزی که به جبهه میرفت، قول داد 15 روزه برگردد؛ اما پس از پانزده روز خبر شهادتش را آوردند.
کد خبر: ۵۷۰۹۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳
مادر شهیدان «امام جمعهشهیدی»؛
«بعضی مواقع، دو برادر با هم جبهه بودند. نگرانشان نبودم، چون میدانستم در کدام مسیر گام برداشته و آخر این راه چیزی جز شهادت نیست. قلبم آرام بود. به هیچ عنوان از شهادتشان گریه نکردم بلکه به خودم بالیدم که توانستم کاری برای انقلاب کنم ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهیدان «محمد سعید و محمدمحسن امام جمعهشهیدی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۰۸۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
کشور کشاورزمولایی مادر شهید «عبداله کریمی اسماعیلآباد» میگوید: «من راضی به رضای خداوند هستم. عبداله برای دفاع از خاک کشورش جانش را فدا کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۷۰۸۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
صوت/
کتاب گویای سردار سرلشگر شهید «حاج حسین خرازی» را در نوید شاهد اصفهان بشنوید.
کد خبر: ۵۷۰۸۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱
به مناسبت سالروز عملیات نصر ۴ منتشر شد؛
سی و یکم خرداد ماه سالروز عملیات نصر ۴ می باشد که دلاورمردان شهرستان سلسله از گردان کمیل در این عملیات حضور داشتند و هفت نفر از آنان در این عملیات به شهادت رسیدند. کلیپی در این خصوص منتشر میشود.
کد خبر: ۵۷۰۸۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۱
برادر شهیدان مومنی نقل میکند: «علی آقا گفت: خاطرتون جمع باشه. اگر پیمانی بین ما هم نبود باز من همین کار را میکردم. یکی از عللی که جنازه مطهر دو برادرم نُه سال در صحنه باقی ماند، همین عهد برادرانه بود.»
کد خبر: ۵۷۰۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱
قسمت سوم خاطرات شهید «عطاءالله ریاضی»
فرزند شهید «عطاءالله ریاضی» نقل میکند: «خانواده دوستیاش توی فامیل مثالزدنی بود. دلش نمیآمد کسی به ما، تو بگوید. میگفت: هرچه میخواهید به من بگویید، اما یکی یهدونه بابا رو دعوا نکنید!»
کد خبر: ۵۷۰۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
در یک گفتوگوی دلنشین و در عین حال تلخ همسر شهید «محمدرضا موذنی» گفت: آخرین باری که همسرم از جبهه آمده بود، با او به گلستان شهدای اصفهان بر سر مزارش رفتم.
کد خبر: ۵۷۰۷۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۰
خاطره شهيد داراب حسينی «2»
خواهر شهيد «داراب حسينی» در خاطرهای نقل میکند: «امتحانات خرداد ماه تمام شده بود. آن روز مادر برای کاری به شیراز رفت. داراب به محض خروج مادر از خانه به من گفت...» خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۰۷۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱
پدر شهید «محسن پهلوان» نقل میکند: «با اصرار فراوان همراه ما راه افتاد. در بهشت زهرا(س) با تلاش زیاد خودش را به جایگاه سخنرانی امام رساند. از نزدیک امام خمینی را دید. وقتی برگشت، گفت: آخر به آرزوم رسیدم و امام رو از نزدیک دیدم.»
کد خبر: ۵۷۰۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۰
خاطرات شفاهی
همسر شهید «فریدون سالاری» میگوید: «شهید انسان خودشناس و فهمیدهای بود، خیلی مهربان بود. به مدت چهار سال در کمیته خدمت کرد و بعد از آن تصمیم گرفت که به جبهه برود. شهید در کوههای حاجیآباد، هنگامی که در حال مبارزه با اشرار بودند بر اثر اصابت گلوله به شهادت میرسد.»
کد خبر: ۵۷۰۷۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۰
قسمت دوم خاطرات شهید «عطاءالله ریاضی»
همسر شهید «یدالله ریاضی» نقل میکند: «هر چهل پنجاه روز یکبار مرخصی میآمد؛ آن هم فقط ده روز. اما توی همین مدت کم آنقدر به ما انرژی میداد که تا مرخصی بعد، هر لحظه با خاطرات ش شاد بودیم. دوست داشت همه لحظههایمان با هم سپری شود. هرجا میرفت با هم میرفتیم...»
کد خبر: ۵۷۰۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۰