با حضور فرمانده انتظامی کشور؛
یادواره شهدای انتظامی استان قزوین با حضور فرمانده انتظامی کشور برگزار میشود.
کد خبر: ۵۶۱۱۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۳۰
مادر شهید «علیاصغر دلاک» نقل میکند: «گفتند: برات پیغامی داریم. گفتم: خودم میدانم. اصغرم شهید شده! گفتند: پس این دفتر رو امضا کن !همین که امضا کردم، از خواب پریدم.»
کد خبر: ۵۶۱۱۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۹
خاطرهای از شهید «رمضان حمزهای»
برادر شهید تعریف میکند: «وقتی که شهید شد اهالی محل نمیدانستند کدام فرزند پدرم به شهادت رسیده است، کسی را اذیت نکرد و در مظلومیت شهید شد.»
کد خبر: ۵۶۱۱۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۹
خاطرهای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»
دائی شهید تعریف میکند: «خیلی افتاده، فروتن و خاکی بود، به همه احترام میگذاشت، برای حل مشکلات دیگران پیشدستی میکرد، به راستی معلم اخلاق بود.»
کد خبر: ۵۶۱۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
خواهر شهید «سیدعباس موسوی لموکی» تعریف میکند: یک بار در بیمارستان مشهد بستری بودند که از ناحیه دست و پا تیر خورد و عملش کردند. پدر و مادر و برادرم برای دیدنش رفته بودند. او خواب بود. در عالم خواب با امام زمان (عج) صحبت میکرد. پدر رفت او را صدا کرد و بعد که بیدار شد گفت چرا من را صدا زدی، داشتم با امام زمان (عج) صحبت میکردم.
کد خبر: ۵۶۱۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
قسمت دوم خاطرات شهید «غلامحسین کردینسب»
همرزم شهید «غلامحسین کردینسب» نقل میکند: «گفتم: چه وقت نماز خوندنه؟ بلندشین، الانه که به خط برسیم. جوابی نشنیدم. غافل بودم از این که هر دو رسیده بودند به شهادت؛ چیزی که میخواستند.»
کد خبر: ۵۶۱۰۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
مادر شهید تعریف میکند: «روزها به سختی سپری میشد و چشممان به تلفن بود تا شاید خلیل تماس بگیرد. خبری در تلویزیون نگرانیمان را چند برابر کرد...»
کد خبر: ۵۶۱۰۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۷
قسمت نخست خاطرات شهید «غلامحسین کردینسب»
مادر شهید «غلامحسین کردینسب» نقل میکند: «گفت: این قدر سَرت رو با این قابلمهها بند نکن. برو امامزاده ببین چه جوونهایی آوردن و زیر خاک میکنن. همه بهخاطر ما رفتن. با این حرفها میخواست رضایت دهم برای رفتنش و آمادهام کند برای شهادتش.»
کد خبر: ۵۶۰۹۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵
فرزند شهید «علی خلیلی» تعریف میکند: همیشه میگفت حاضر است سرش را برای امام حسین بدهد که آخر هم جنازه ایشان بدون سر برگشت.
کد خبر: ۵۶۰۹۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵
مادر شهید «سید باقر تاکامی» تعریف میکند: روزی از ساری به منزل آمد و زیر بغلش یکی چیزی را مخفی کرد من متوجه شدم به او گفتم این چیست؟ گفت این رساله امام خمینی است. من گفتم امام خمینی کیست؟ گفت: آرام تر. اگر کسی صدای ما را بشنود ما را به رژیم شاه معرفی میکند این کتاب را عموجانم به من داد گفت ببر و برای مادرت بخوان! آن شب تا سحر رساله را برایم خواند و مرا کاملاً با شخصیت امام آشنا کرد.
کد خبر: ۵۶۰۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۳
همزمان با ایام فاطمیه؛
همزمان با ایام فاطمیه و در آستانه سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، یادواره شهدای آذر ماه و مفقودالاثر قزوین و حومه با حضور خانوادههای شهدا و ایثارگران برگزار میشود.
کد خبر: ۵۶۰۸۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲
با حضور مردم شهیدپرور؛
یادواره شهدای شهرستان تاکستان با حضور مردم شهیدپرور بویژه خانوادههای شهدا و ایثارگران برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۰۷۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
همزمان با ایام فاطمیه؛
همزمان با ایام فاطمیه و در آستانه سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، یادواره شهدای شهرستان بوئینزهرا و یادبود شهید مدافع حرم «الیاس چگینی» برگزار میشود.
کد خبر: ۵۶۰۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
خاطرهای از شهید «زندهنوش ناظری»
پدر شهید تعریف میکند: «شهید در حال نماز خواندن بود که خمپارهای درون سنگر میافتد و تمام کسانی که در سنگر بودند... »
کد خبر: ۵۶۰۷۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدرضا وفائینژاد»
مادر شهید «محمدرضا وفائینژاد» نقل میکند: «محمدرضا به خواهرش گفت: اگر شهید شدم، جنازهام را توی پرچم ایران و پرچم اللهاکبر بگذارید. اگر روزی فدای ملتم گشتم/ به دور من بپیچان پرچم رنگین ایران را/ که تا این آسمان برجاست/ بداند هرکسی، من عاشق ایران زیبا و پرچمش هستم.»
کد خبر: ۵۶۰۷۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
برگرفته از خاطرات مادر شهید پرویز(امیر) فرخ زاده؛
مادر شهید پرویز (امیر) فرخ زاده روایت میکند:من هرگز شهادت پسرم را باور نداشتم. ۱۱ سال تمام به دنبالش گشتیم چند سال بعد از شهادت پسرم در اربعین حسینی، در مجلس روضهای نشسته بودم و متوسل به حضرت زینب (س) شدم و گفتم: «نشانی از پسرم برایم بفرست...» ادامه این خاطره را بخوانید.
کد خبر: ۵۶۰۷۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
خاطرهای از شهید «عبدالله مسیحی ایسینی»
پدر شهید تعریف میکند: «دوست داشت هر چه زودتر لباس تعزیه بپوشد و شبیهخوان حضرت سکینه(س) شود. هشت سال بیشتر از سنش نگذشته بود که به آرزویش رسید و نوحهخوان شد...»
کد خبر: ۵۶۰۷۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
قسمت دوم خاطرات شهید «محمدرضا وفائینژاد»
مادر شهید «محمدرضا وفائینژاد» نقل میکند: «میگفت: دوست دارم پیروزی ایران را بر صدامیان ببینم و بعد از شکست صدام اسرائیلی، به لبنان و فلسطین بروم و با اسراییلیها بجنگم!»
کد خبر: ۵۶۰۶۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
قسمت نخست خاطرات شهید «محمدرضا وفائینژاد»
همرزم شهید «محمدرضا وفائینژاد» نقل میکند: «شهید محمدرضا این افتخار را کسب کرده بود که در پل سهدهنه نماز جماعت را به امامت آیتالله خامنهای اقامه نماید. شهید، بعد از این که مرا دید، گفت: جایت خیلیخیلی خالی بود! مثل این بود که تازه متولد شده بودم. نماز عارفانهای بود.»
کد خبر: ۵۶۰۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹
خاطرهای از شهید «محمد ایرانمنش»
فرزند شهید تعریف میکند: «او مرد دریا بود، دستهایش آرامش و طوفان دریا را بارها لمس کرده بود. وقتی از صید برمیگشت شکر نعمت را به جا میآورد و... »
کد خبر: ۵۶۰۶۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹