از سوی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
ویژه برنامه «شب خاطره» با حضور فرماندهان و پیشکسوتان دفاع مقدس در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۲۵۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۱
خاطرهای از شهید «حسین حیدری سراجی»
مادر شهید تعریف میکند: «او همیشه سعی میکرد حق کسی ضایع نشود و هرگاه میفهمید که حق کسی ضایع شده تا آن شخص به حق خود نمیرسید شهید آرام نمیگرفت و...»
کد خبر: ۵۷۲۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۱
برادر شهید «حسن اخضری» میگوید: شهید به امام رضا(ع) ارادت خاصی داشت. زمانی که تشییع جنازه ایشان بود پیکرش را اشتباهی به مشهد میبرند و در حرم امام رضا (ع) طواف میدهند.
کد خبر: ۵۷۲۵۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۳۱
خاطرهای از شهید «ایرج بهرامی سعادتآبادی»
مادر شهید تعریف میکند: «دوباره به روستا برگشت و به کار کشاورزی مشغول شد و در این کار به برادرانش کمک میکرد اما به یکباره شوق جبهه و جنگ او را هوایی کرد. آن قدر اشتیاق رفتن داشت که در جبههها جا ماند و...»
کد خبر: ۵۷۲۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۳۱
دوست و همرزم شهید «مرتضی اسدیان» میگوید: بعد از اینکه خط اولیه دشمن را شکستیم به کانال ماهی گیری که نزدیک بصره بود رسیدیم دستور صادر شد که کنار کانال ماهی گیری آرایش نظامی بگیریم ما در حال آرایش نظامی بودیم که خمپارهای به بچهها اصابت کرد و با عث شد مرتضی اسدیان، جابر احمد معظم و فاریابی به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۵۷۲۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۳۰
خاطرهای از شهید «فریدون سنگرزاده»
مادر شهید تعریف میکند: «من از اینکه پسرم توانسته بود یک نفر را برای خواستگاری پیدا کند خیلی خوشحال شدم. تمام وسایل عروسیاش را آماده کردم تا وقتی که از خدمت برگشت برایش عروسی بگیرم ولی...»
کد خبر: ۵۷۲۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۳۰
قسمت پنجم خاطرات شهید «سید کاظم موسوی»
شهید «رجایی» که سالها با شهید «سید کاظم موسوی» آشنا بود، میگفت: «موسوی، مؤمن و متعهد به انقلاب و رهبر بود. من به عنوان یه شاگرد، نه، یه نخستوزیر درباره ایشان میگم که او همواره به انقلاب عشق میورزید.»
کد خبر: ۵۷۲۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۳۰
پسرعموی شهید «علی سعدی» میگوید: اطاعت از امام تنها هدف زندگیاش بود و به همه این امر را توصیه میکرد. روحانیت را دوست داشت و آنها را الگوی زندگی خود قرار میداد.
کد خبر: ۵۷۲۴۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۹
برادر شهید «سیدعلی هاشمی» میگوید: سید علی ما به مجالس مذهبی به خصوص آقا امام زمان علاقهی خاصی داشت. یک گروهی بود به نام هیئت صاحب الزمان که جلسهی هفتگی داشتند در این جلسه شرکت میکرد و در بین هئیت محبویت زیادی داشت.
کد خبر: ۵۷۲۳۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
برادر شهید «سیف الله قاسمی» میگوید: شبها به خیابان میرفتیم تا بر در و دیوار شعار بنویسیم. وقتی ما شعار نوشتنمان تمام میشود فرار میکردیم، اما او بعد از فرار ما تازه شروع به نوشتن میکرد و به تنهایی مینوشت به او میگفتیم سیف اله چرا نمیآیی؟ با روحیهای بسیار باز جواب میداد باید بمانیم و ادامه دهیم تا این انقلاب پیروز شود. وی روحیهای مذهبی، خداپرست داشت.
کد خبر: ۵۷۲۳۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
پدرشهید «سعید کجوری هرج» میگوید: علاقه زیادی به جبهه و جنگ داشت. میگفت: «همه شما باید به جبهه بیایید اگر نروید از دین خارج میشوید، چون ندای رهبر است که همه باید برای دفاع به میدان بیایند.»
کد خبر: ۵۷۲۳۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
مراسم شام غریبان سید و سالار شهیدان کربلا، اباعبدالله ابن الحسین(ع) و یاران با وفایشان در جوار مزار مطهر شهدای قزوین برگزار شد.
کد خبر: ۵۷۲۳۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
برادر شهید «قاسم علی دهقان سراجی» میگوید: به ما دائماً در خصوص نماز اول وقت و قرآن توصیه میکرد. خودش هیچ گاه نماز و روزهاش ترک نمیشد. نمازش را سروقت میخواند و با صدای دلنشین برای مان قرآن میخواند.
کد خبر: ۵۷۲۳۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
خاطرهای از شهید «حسین حاتمی گوربندی»
مادر شهید تعریف میکند: «حسین پسر آرام و سر به راهی بود. تمام دورانی که حسین در کنار من بود، زندگیام سرشار از خاطرات شیرین بود اما بعد از رفتنش...»
کد خبر: ۵۷۲۲۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
نبرد پایانی/ قسمت چهارم
عباس لشگری یکی از جانبازان زنجانی در خاطرات خود از عملیات بدر چنین روایت میکند: از شر تیر و ترکش ها به دیواره خندق چسبیده و پناه گرفته بودیم که یکدفعه سردار میرزاعلی رستمخانی فرمانده دلاور تیپ اول لشگر ۳۱ عاشورا به همراه چند بیسیم چی و جمعی از یارانش شتابان از سمت خط رسیده و مشغول صحبت با برادر تاران فرمانده گردان شدند. طولی هم نکشید که برادر احد اسکندری پیک دلاور گردان را فرا خواندند. احد هم با شنیدن دستور، سراسیمه برخاست که برود سمت فرماندهان که ناگهان مثال یک تیکه چوپ خشک کف زمین افتاده و دیگر تکون نخورد.
کد خبر: ۵۷۲۲۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۳۰
نبرد پایانی/ قسمت سوم
عباس لشگری یکی از جانبازان زنجانی در خاطرات خود از عملیات بدر چنین روایت میکند: محل استقرارمان بسیار ناامن و شلوغ بود و هواپیماها و هلیکوپترهای عراقی بصورت یکسره رودخانه و اطراف پل شناور را بمباران و موشک باران می کردند. به دلایل نامعلومی توقف گردان به درازا کشید. یواشکی از جمع یاران خارج و مشغول گشت و گذار در اطراف شدم.
کد خبر: ۵۷۲۲۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۹
همزمان با دهه دوم محرم؛
مراسم عزاداری همزمان با دهه دوم محرم در حسینیه شهدای گمنام شهر کوهین برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۲۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
مراسم تعزیهخوانی با قدمت ۷۰ ساله همزمان با دهه اول ماه محرم به مدت ۱۰ شب در خانه موزه شهید سرلشکر خلبان «عباس بابایی» برگزار شد.
کد خبر: ۵۷۲۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
پدر شهید «علیرضا اشرفی امیری» میگوید: پسرم یک انسان فوق العاده بود در تمام عمرش از کودکی تا شهادت همیشه نمازش را در مسجد میخواند.
کد خبر: ۵۷۲۲۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۶
پدر شهید «کریم الله بدوی خورشیدی» میگوید: مانع رفتنش شدم و گفتم که نباید بروی. او در جواب گفت: «پدر جان! شما چند ساله هستی؟» جواب دادم ۴۵ ساله. بعد گفت: «در این ۴۵ سال برای خدا چه کردهای؟ باید این امانت خدا را پس بدهی.» این جا بود که به علاقهی او در رابطه با جبهه و شهادت پی بردم.
کد خبر: ۵۷۲۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۵