نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - آزادگان
طی مراسمی جمعی از آزادگان سرافراز شهرستان ایلام صبح روز پنجشنبه ۱۲ دی‌ماه به اردوی فرهنگی راهیان نور مناطق عملیاتی میمک اعزام شدند. تصاویر این اردوی معنوی، تفریحی و فرهنگی را از اعزام تا بازدید در نوید شاهد ایلام ببینید.
کد خبر: ۴۷۰۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۴

حاج‌آقا ابوترابی در کنار بستر فرد محتضر، دو رکعت نماز خواند و برای شفای او دعا کرد، ناگهان حال آن محتضر رو به بهبودی رفت... ادامه این خاطره از سید آزادگان ، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۰۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۹

در آستانه‌ی سالروز شهادت و اسارت جمعی از رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 4 شما را به تماشای گزارشی از آزادگان این عملیات با عنوان «مردانی که دل به دریای شهادت زدند!» دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۴۷۰۰۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۳

کتاب «ستاره شب» روایتی از سیره و منش سید آزادگان ، شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد" با یکصد خاطره خواندنی از بستگان و دوستان ایشان است.
کد خبر: ۴۶۹۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

از سوی انتشارات پیام آزادگان
دانشنامه جامع آزادگان در موسسه پیام آزادگان مراحل پایانی انتشار را سپری می‌کند.
کد خبر: ۴۶۹۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۱۸

دیوارهای مسجد را خودش بالا برد، گاهی که از حاج آقای ابوترابی می‌پرسیدند: چرا چهره‌ات قرمز شده است، مگر عملگی می‌کنی؟ به آنها می‌فرمود: بله، برای خدا عملگی می‌کنم. اصلا به هیچ‌کس این موضوع را نگفت و ماهم نگفتیم...
کد خبر: ۴۶۸۴۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۴

معرفی کتاب؛
کتاب " آواز غمزده ی خاک" روایتی داستانی بر اساس خاطرات عزیز ملکی یکی از آزاده های کرمانشاهی است که توسط نسرین چراغی و تورج صیاد پور نوشته شده است.
کد خبر: ۴۶۸۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۳

کتاب «خاطرات محمدحسین خاکساران» روایت خواندنی از مجموعه خاطرات جانباز محمدحسین خاکساران در زیر شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسای ساواک در زندان‌های سیاسی قبل از انقلاب است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۶۸۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۳۰

رفتم بالای پشت‌بام و دیدم حاج‌آقا ابوترابی علاوه بر پشت‌بام منزل ما، برف پشت‌بام چند خانه اطراف و همسایگان ما را نیز ریخته‌اند...
کد خبر: ۴۶۸۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

تا چشمم به بدن حاج آقای ابوترابی افتاد تمام بدنم به لرزه درآمد، آنقدر ایشان را شکنجه کرده بودند که تمام بدن‌شان کبود و ورم کرده بود...
کد خبر: ۴۶۷۰۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۱

به گزارش نوید شاهد سمنان همزمان با سالروز شهادت امام رضا (ع) مراسم پخت حلیم توسط هیأت آزادگان سمنان برگزار شد. این مراسم که در میدان شقایق سمنان با حضو آزادگان ، ایثارگران و آحاد مردم سمنان اجرا شد با اجرای مداحی به مناسبت شب شهادت ثامن الحجج (ع) به پایان رسید. تصاویر نوید شاهد از این مراسم را ببینید.
کد خبر: ۴۶۶۹۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۱

حاج آقای ابوترابی که تا آن زمان آنجا نبودند، خودشان را رساندند و خطاب به فرمانده عراقی گفتند: این وحشی‌بازی‌ها چیست که می‌کنید، اگر کارتان را ادامه بدهید من به صلیب اطلاع خواهم داد...
کد خبر: ۴۶۶۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۴

کتک زدن حاج‌آقا ابوترابی‌فرد یک ساعتی طول کشید و سرانجام سینه‌اش پاره شده و خون به بیرون زد. فرمانده اردوگاه که در مقابل استقامت ایشان کم آورده بود، خطاب به سربازها گفت: بابا اینها کی هستند؟ فلک نمی‌تواند با این‌ها مقابله کند!...
کد خبر: ۴۶۶۳۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۹

نخستین سوگواره استانی پیاده راه عشق ویژه ایام پیاده‌روی مردمی اربعین حسینی در قصر‌شیرین و مرز خسروی برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۶۵۹۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۲

کد خبر: ۴۶۵۸۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت»-26
در اوایل سال 1360،یعنی دومین سال اسارت ما در اردوگاه شماره یک موصل، یک روز فرمانده اردوگاه اعلام کرد که هر کسی قالی بافی می داند، خود را به مقر فرماندهی معرفی کند. البته فرمانده اردوگاه – سرهنگ فیصل- از افسران خشن بعثی بود، لذا در چنین مواقعی دستور فرمانده توسط اسرا تجزیه و تحلیل می شد.
کد خبر: ۴۶۵۶۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 25
به مرور زمان، تجربیات مانسبت به واکنش هایمان در مقابل عراقیها بیشترمی شد و در خیلی از موارد دشمن را به زانو در می آوردیم. یکی از این موارد نماز جماعت بود. بدین صورت که به خاطر مشکوک نشدن عراقیها، ابتدا نمازهای جماعت را 2 تا 4 نفره برگزار می کردیم.
کد خبر: ۴۶۵۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» -24
هنگام سحر، برای خوردن سحری برخاستم تا غذا بخوریم و روزه بگیریم، ولی عراقیها متوجه شدند و به محض اطلاع، ما را به باد کتک گرفتند. با این حال، همه روزه گرفتیم.
کد خبر: ۴۶۵۶۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت»-23
یکی از خاطرات من درباره نماز جماعت، مربوط به آخرین روز اسارت است. آن روز وقتی متوجه شدیم که ظهر شرعی فرا رسیده، پتوهای داخل آسایشگاهها را در وسط حیاط پهن کردیم.
کد خبر: ۴۶۵۵۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵

خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 22
یکی از اسرا که پایش قطع شده بود، نیمه های شب از خواب بیدار می شد و بالشی جلوی خود می گذاشت و بعد مهر خود را روی آن قرار می داد و به صورت نشسته، مشغول خواندن نماز شب می شد.
کد خبر: ۴۶۵۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶