خردسال ترین شهید دفاع مقدس کیست؟
يکشنبه, ۰۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۱
کوچکترین شهید دفاع مقدس دانشآموز 12 ساله شهید محمدحسین ذوالفقاری در جبهههای جنگ و در منطقه عملیاتی شوش، کارنامه قبولی شهادت را از حضرت حق دریافت کرد.
نویدشاهدیزد:
باوجوداینکه آوازه جانفشانی شهید
محمدحسین فهمیده بهعنوان کم سن و سالترین نوجوان شهید در جبهههای رزم در
کشور مطرح شد، اما درواقع باید کم سن ترین شهید کشور را از استان یزد
دانست.
دانشآموز 12 ساله شهید محمدحسین ذوالفقاری در جبهههای جنگ و در منطقه
عملیاتی شوش، کارنامه قبولی شهادت را از حضرت حق دریافت کرد.
زادگاه او بخش شورک واقع در شهرستان میبد است که با تقدیم 72 شهید و
جاویدالاثر نام خود را در ردیف حماسهسازان و قهرمان پروران کشور به ثبت
رسانده است بهگونهای که در دوران دفاع مقدس به علت کثرت تقدیم لالههای
ارغوانی به باغستان شهادت به نام شهیدیه تغییر نام داد.
طلوع دلانگیز او در10فروردینماه، سال 1348 بود. او در خانوادهای
متولد شد که شبنم مهر حسین (ع) عطر لحظههای راز و نیازش بو د و از
چشمهسار معنویت والدین خداباور خویش سیراب میشد. هنوز 5 بهار از عمرش
نگذشته بود که در محضر ادیب عشق بر سر سفره وحی، مائدههای آسمانی برگرفت و
در مسیر نوازش پاک آیههای هدایت قرار گرفت.
در مهرماه 1355 همزمان با بازگشایی مدارس، محمدحسین در سن ششسالگی
بانشاطی کودکانه پا به محیط باصفای مدرسه نهاد. در پرونده شخصیتی محمدحسین
در دبستان سلمان این عبارت به چشم میخورد: دانشآموز محمدحسین ذوالفقاری
ازنظر دقت، فهم، حافظه، کوشش، سرعت عمل و اتکابهنفس خوب است و در تلاش
انفرادی فعال و در فعالیتهای گروهی مدیر هست.
با آغاز جنگ تحمیلی، محمدحسین 12 ساله درحالیکه غنچههای جهاد و مبارزه را در باغ نیلوفری اندیشه خود پرورانده است آهنگ جبهه مینماید. علیرضا برادر بزرگترش که قبل از او بهسوی عرصههای عشق و حماسه شتافته بود، پیوند عاشقانه آشنایی محمدحسین را با اسرار عارفانه جبهه را فراهم ساخته بود.
با آغاز جنگ تحمیلی، محمدحسین 12 ساله درحالیکه غنچههای جهاد و مبارزه را در باغ نیلوفری اندیشه خود پرورانده است آهنگ جبهه مینماید. علیرضا برادر بزرگترش که قبل از او بهسوی عرصههای عشق و حماسه شتافته بود، پیوند عاشقانه آشنایی محمدحسین را با اسرار عارفانه جبهه را فراهم ساخته بود.
پدرش میگوید: پس از دیدن دوره آموزش نظامی پیش من آمد و گفت: پدر
میخواهم بروم جبهه. گفتم: درس واجبتر است. گفت: در آینده هم میشود درس
خواند، اکنون لازم است بروم. گفتم: تو چهکار میتوانی انجام دهی؟ تو خیلی
کوچکی هنوز 12 سال بیشتر نداری! او ناراحت شد و گفت: میگویید من نروم؟ حتی
نمیتوانم برای رزمندگان آب ببرم که اینچنین حرفی به من میزنید؟ گفتم:
چرا. گفت: پس میروم، سرانجام عازم جبهه شد، بااینکه فرزند بزرگترم هم، در
جبهه بود حرفی نزدم. چون او اصلاً فرزند این دنیا نبود و دل به این دنیا
نبسته بود. نوجوان بود ولی روح بزرگی داشت.
محمدحسین در تاریخ 23/ 7/ 1360 چون شهابی رهیده از خاکریز شهر با سرعت نوری راهی کهکشان پرفروغ جبهه شد.
وقتی برادر بزرگتر محمدحسین در تاریخ 18/ 9/ 1360 در منطقه لالهزار بستان به فیض عظیم شهادت نائل شد، مسئولین تصمیم گرفتند بدون اینکه وی از شهادت برادرش مطلع شود، او را روانه میبد نمایند. یکی از همرزمانش میگوید: اما او از شهادت برادرش مطلع بود. وقتی به او گفتم حالا که برادرت به شهادت رسیده، بهتر است که به میبد بروی. او باروحیهای عالی جواب داد: اگر بروم دیگر نمیگذارند به جبهه برگردم. هنگامیکه اصرار کردم گفت او برای خودش شهید شده، آخرت برای اوست نه من و سپس گفت: اسلحه برادرم را برمیدارم تا دشمن بداند با چه کسانی طرف است. سرانجام او را برای مراسم برادرش به میبد روانه میکنند. هنوز مراسم چهلم برادرش برگزار نشده بود که او با پیشانیبند سبزرنگ یا ثارالله رهسپار عرصههای عشق و ایثار میشود و پس از حماسهآفرینیهای بیشمار در تاریخ 28 دیماه 1360 در دشت شقایق خیز شوش براثر اصابت چندین ترکش خمپاره به هردو دست و هر دو پا درحالیکه زمزمه یا حسین بر لب داشت به لاله رویان همرزم خود پیوست.
وقتی برادر بزرگتر محمدحسین در تاریخ 18/ 9/ 1360 در منطقه لالهزار بستان به فیض عظیم شهادت نائل شد، مسئولین تصمیم گرفتند بدون اینکه وی از شهادت برادرش مطلع شود، او را روانه میبد نمایند. یکی از همرزمانش میگوید: اما او از شهادت برادرش مطلع بود. وقتی به او گفتم حالا که برادرت به شهادت رسیده، بهتر است که به میبد بروی. او باروحیهای عالی جواب داد: اگر بروم دیگر نمیگذارند به جبهه برگردم. هنگامیکه اصرار کردم گفت او برای خودش شهید شده، آخرت برای اوست نه من و سپس گفت: اسلحه برادرم را برمیدارم تا دشمن بداند با چه کسانی طرف است. سرانجام او را برای مراسم برادرش به میبد روانه میکنند. هنوز مراسم چهلم برادرش برگزار نشده بود که او با پیشانیبند سبزرنگ یا ثارالله رهسپار عرصههای عشق و ایثار میشود و پس از حماسهآفرینیهای بیشمار در تاریخ 28 دیماه 1360 در دشت شقایق خیز شوش براثر اصابت چندین ترکش خمپاره به هردو دست و هر دو پا درحالیکه زمزمه یا حسین بر لب داشت به لاله رویان همرزم خود پیوست.
نظر شما