عشق به لقای خدا مرا از خود بی‌خود کرد
به گزارش نوید شاهد یزد، شهید حسین ثقفی 2 بهمن 1347 در شهرستان اردکان یزد به دنیا آمد و تا پایان دوره راهنمایی تحصیل کرد. سپس به فراگیری علوم دینی پرداخت. طلبه بود. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی با سمت تک تیرانداز راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 19 دی 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به صورت به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
در بخشی از وصیتنامه شهید حسین ثقفی می خوانیم؛
«بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم»
لباس رزم به تن كرده خود را محيای دفاع از اسلام نموده ام و با درود و سلام بيكران به ساحت مقدس منجی عالم بشريت حضرت حجه ابن الحسن روحی فدا و سلام بر نايب بر حق او رهبر كبير انقلاب حضرت امام خمينی و سلام بر شهدای گرانقدر اسلام از شهدای صدر اسلام تا شهدای كربلا و از شهدای كربلا تا شهدای خونين انقلاب اسلامی ايران امروز احساس نمودم كه اسلام تنها مانده است.
دشمنان اسلام از هر سو هجوم آورده اند و ندای هل من ناصر هنوز به گوش می رسد. خون شهدا در جوشش است و ما امام امت را تنها نخواهيم گذاشت . از همان لحظه آغاز انقلاب كه شعار الله اكبر، خمينی رهبر را سر می داديم آن الله اكبر، خمينی رهبر، دست بيعت بوده با امام امت امروز با چشمانی بصير و بينا راه خود را به خوبی انتخاب نمودم، قدم به خط عاشقان الله نهادم، جایی به خوبی جبهه نديدم. چرا در جبهه اين قدر انوار الهی مشاهده می شود اگر انسان عارف باشد بهترين مكانی كه می توان خدا را ديد درجبهه است، دعاهای رزمندگان، راز و نيازهاي آنها كه با قاضی الحاجات دارند انسان را به ياد شب عاشورا و قيام ابا عبدالله می اندازد.
اگر انسانی جداً برای خدا به جبهه بيايد و تمام ابعاد جبهه را درک كند ديگر تمايلی برای بازگشت به شهر و ديار خود ندارد، چرا كه خدايا، آنگاه كه خود را شناختم تو را نيز شناختم و عشق لقايت مرا از خود بيخود كرد و هر چه گشتم برای رسيدن به تو بهتر از جبهه نديدم و لذا برای رسيدن به جبهه سر از پای نشناختم و اكنون تو مرا لقايتی بزرگ عطا نمودی كه توفيقم دادی تا خود را در صفوف جندالله احساس نمايم و سلاح بر دست بگيرم و در كنار سربازان اسلام با دشمن دين به نبرد و مبارزه مشغول شوم. خداوندا هر ثانيه و هر لحظه را شماره می كنم كه كی شب حمله فرا می رسد و فرمان از رهبران می رسد كه هان ای رزمندگان بر قلب دشمن بتازيد تا اثری از فتنه روی زمين نماند. ای امت اسلام وقت آن رسيده كه وعده خدا مبنی بر حكومت مستضعفين بر روی زمين تحقق پيدا كند و انشاالله با از بين بردن فتنه انگيزان جهان ، مظلومين حكومت خود را به دست خواهند گرفت و آن لحظه، لحظه ايست كه انقلاب ما موفق شده باشد و راه را برای ظهور حضرت مهدی فراهم كرده باشد.
اينكه می گویید چشم مستضعفين جهان به انقلاب اسلامی است بدين جهت است كه ما بايد تمام فتنه انگيزان يعنی صدام جنايتكار را به زباله دان تاريخ افكنيم و بعداً و به ترتيب نوبت به بقيه عروسكها و در مرحله آخر شيطان بزرگ يعنی آمريكا و شوروی خواهد. انشاالله يا آنها را به سر جای خود می نشانيم يا نابود خواهيم كرد گرچه در اين راه متحمل زيانهای مادی خواهيم شد. اما ارزش آن را دارد تا اسلام زنده بماند بهای آن را دارد تا پرچم لااله الاالله در دنيا بر افراشته شود. خداوندا توفيقم دادی تا به جبهه بيايم، توفيقم ده تا در ميدان نبرد شركت كنم و توفيقمان ده تا كربلا را آزاد كنيم و اين آرزوی ديرينه خود را مبنی بر زيارت تربت پاک سيدالشهدا به هدف تحقيق برسانيم. خدايا از تو می خواهم لحظات شيرين شهادت را در هنگام مرگم برايم گواراتر از هر شيرينی قرار بده كه لحظه ای را شيرين تر از آن لحظه نمی دانم كه در مصاف با اهريمن و جنود شيطان بدنم آماج گلوله ها و تركشها قرار گيرد. خدايا برای انسان هيچ لحظه ای شيرينتر از آن لحظه نيست كه روحش از كالبد تنگ زندان بدن خارج شود و براي ديدارت به سوی تو بيايد و به لقايت برسد.
اما امت اسلام ما جوانانی را از دست داديم كه هر يک پستوانه ای برای دفاع از اسلام بودند ولی آنها پروانه وار دور شمع اسلام چرخيدند تا سوختند و اكنون وجود آنها در ميان ما خالی است، اسلحه آنها در حال خاموش شدن و خودشان و راهشان در حال فراموش شدن است اما نه آنها زنده خواهند بود بلكه سلاحشان در دست امت اسلام گرم و آتشين خواهد ماند. ما نبايد راه آنها و سفارشهای آنها را فراموش كنيم. مبادا يادشان و كلامشان در ميان ما فراموش شود و می دانيم كه تمام شهدا در وصيتنامه های خود می گويند از امام امت اطاعت كنيد و ای امت قهرمان اسلام امام را بايد حمايت كنيد و تسليم اوامر او باشيد، چرا كه او اسلام را زنده كرد ما را از خواب بيدار نمود و به ما خط حق آموخت و ما را درمقابل دشمنهای داخلی و خارجی تقويت روحي كرد.
و اما بيانات امام را مو به مو گوش كنيد و عمل كنيد و اما چند جمله ای مي خواهم با شما مردم اردكان صحبت كنم. می دانم كه كوچكتر از آنم كه با شما صحبت كنم ولی چه كاركنم ای مردم شهيد پرور اردكان سفارش من به شما اين است كه پشت جبهه را محكم كنيد و مانع از رفتن فرزندانتان به جبهه نشويد. چقدر زشت است بر ما كه دست پشت دست هم بگذاريم و نيایيم به جبهه و مسئله را زود به ياری خداوند حلش كنيم. اميد كه با فرستادن فرزندانتان ريشه صدام و تمام ظالمان را بكنيم.
و اما چند كلمه ای با پدر و مادرم صحبتی دارم . می دانم كه شما در بزرگ كردن من زحمات بسياری كشيده ای و من را بزرگ كرده ای و من يک امانتی بودم كه خداوند به شما داد و مرا بزرگ كردی و نمی توانيد بگویيد كه آن فرزند من چه شد و شما امانت نگهداريد خدا خواسته است امانت را پس بدهيد و بايد بدهيد و من از خداوند متعال می خواهم كه به شما پدر و مادر عزيزم صبری جزيل عنايت كند كه با صبرتان مشت محكمی بر دهان منافقين و جنايتكاران بزنيد و اميد است كه برادرانم را چنان تربيت نمایيد كه راه شهيدان اسلام را ادامه دهند تا در اين دنيا سر بلند و در آن دنيا در پيشگاه شهدای ديگر و پيامبر اسلام و حضرت امام حسين(ع) سربلند باشيد باری چند كلمه ای با برادرانم و خواهرانم صحبت دارم.
ای برادرانم وصيتی به شماها دارم كه راهم را ادامه دهيد و پيرو ولايت فقيه باشيد كه هستيد و خواهرانم می خواهم كه مانند زينب باشيد تحمل تمام سختيها را بكنيد و ای رفقا اميد است كه راه شهدا را ادامه دهيد و از همه شما حلاليت می طلبم و ای پدر و مادرم از شما می خواهم كه هركس از من طلبی دارد به او بپردازيد و از تمامی رفقا و همسايگان حلاليت بطلبيد و از معلمين من هم حلاليت بطلبيد. خدايا مرگ ما را در اين دنيا و آخرت سربلند بگردان. خدايا مرزداران اسلام را قوی و دشمن را ضعيف گردان. خدايا ما را در اين دنيا و آخرت سربلند بگردان.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار/ ديدار ما در بهشت يا كربلا حسين ثقفی فرزند رحمت الله
