شهید قاانعی :شهادت سعادت است ، امیدوارم نصیبم شود + دستنوشته شهید

به گزارش « نوید شاهد یزد »،شهيد محمد علي قانعي اردکاني فرزند حسن در تاريخ 2/4/1345 در يک خانواده مذهبي و متدين در شهرستان اردکان به دنيا آمد دوران طفوليت و کودکي را با تربيت صحيح والدين خود گذرانيد در سن 7 سالگي براي شروع تحصيلات قدم به دبستان نهاد و اين مقطع را با موفقيت به پايان رسانيد و پس از آن دوره راهنمايي را با کسب نمرات خوب سپري نمود و سپس براي ادامه تحصيل با توجه به علاقه مندي درکارهاي فني در رشته صنايع فلزي در هنرستان شهيد مطهري اردکان ثبت نام نمود و تا سال دوم که زمان شهادت وي مي باشد تحصيل نمود شهيد قانعي از روحيه عالي وبرخورد انساني و اخلاق اسلامي برخوردار بود و هيچگاه کسي را ناراحت نمي کرد و با همه به ملاطفت و مهرباني برخورد مي نمود از ويژگي اخلاقي وي کمک نمودن به ديگران خصوصا اقوام و آشنايان بود همواره به پدر و مادر خود احترام گذارده واز کمک نمودن به آنها لذت مي برد در مجالس و محافل مذهبي نماز جماعت و جمعه شرکت  فعال داشت در سال آغاز انقلاب اسلامي همگام با مردم مسلمان در تظاهرات عليه رژيم طاغوت شرکت مي نمود و پس از پيروزي انقلاب براي پيشبرد اهداف آن و حفظ دستاورد هاي انقلاب سر از پا نمي شناخت و در دوران دفاع مقدس چون لحظه اي از فکر دفاع از کشور و انقلاب غافل نبود و چون علاقه  حضور در جبهه را داشت درس و مدرسه را رها نمود و به عضويت بسيج در آمده و پس از طي دوره آموزشي اعزام به جبهه در اواخر سال 1362 راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و پس از حضور مجدد که مجموعا مدت 6 ماه در جبهه ها مشغول نبرد با دشمن بود در نهايت در تاريخ21/12/1363 در عمليات بدر در منطقه هور الهويزه در نبرد با دشمن بعثي به شهادت رسيدکه با انتقال پيکر پاک و مطهرش به زادگاهش با تشييع با شکوه توسط مردم متدين در گلزار شهداي اردکان به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید:

با نام خدا و با ياد اولياء و انبيائش و با سلام بر رهبر كبير انقلاب ناجي امت اسلامي و با سلام بر حافظان انقلابش رزمندگان اسلام و سلام بر ارواح طيبه شهدا و شهيدان زنده ( معلولين انقلاب )

اينك قلم در دستم روي كاغذ مي لغزد و ياد دارم با دعا قلم را در دست گرفتم و بر روي كاغذ لغزاندم و وصيت نامه ام را نوشتم به اين اميد كه ديگر زنده باز نگردم ولي چه كنم سعادتش نصيبم نگشت . هم اكنون اميدوارم كه خداوند توفيق شهادت در راهش را نصيبم گرداند انشاء الله اي خدا ما را ببخش به خاطر شاكر نبودنمان و ما را ببخش به خاطر قدرداني نكردن از نعمت هايت و ببخش ما را به خاطر بي اعتنائي به احكام و دستوراتت و ما را ببخش به خاطر فراموش كردن خودمان كه چه بوديم و چه شديم و چه خواهد شد.

  پدر و مادر عزيز و مهربانم :

اميدوارم كه سلام ناقابل فرزندتان را بپذيريد و از اينكه سالهاست كه باعث رنج و زحمت شما شده است او را مي بخشيد و اينجا اعتراف مي كنم كه من نتوانستم حقوق شما را ادا نمايم و اميدوارم كه مرا حلال نمائيد ولي به شما اطمينان مي دهم كه تحمل اين امر خود يكي از بزرگترين عبادات است و انشاء الله تلاش نماييد كه هر چه در توان داريد در راه اين انقلاب و امام و اسلام هديه نمائيد كه معلوم نيست اين توفيق براي هميشه در نزد امت ما باشد. با جان و مال و دادن فرزند خود را در اين اجر عظيم الهي شركت بدهيد و اين توصيه را به همه بنمائيد. پدر عزيزم از اينكه تربيت تو مرا به اسلام و قرآن كشاند و عاقبت مرا به عاقبتي خير گرداند از شما بسيار متشكرم و اميدوارم كه خداوند شمارا در ثواب شهيدان راهش شريك و به بهشت جاويدانش واصل بگرداند و تو  مادرم كه زحمات بسيار زيادي براي من از بدو تولد تا بحال متحمل شده اي كه من اين را در هيچ شرايطي فراموش نمي كنم و تو مشوق خوبي براي راه يافتن به مسجد و اسلام و قرآن براي من بودي . خداوند اين زحمات را فراموش نمي كند وحتماً تو را در ثواب جهادگران راهش شريك مي داند لكن من هم به سهم خود از شما خيلي متشكرم و از شما مي خواهم براي آمرزش و مغفرت همه مومنين من جمله حقير و همچنين سلامت امام و پيروزي رزمندگان دعا كنيد كه خيلي پر فايده است اي خواهرانم اميدوارم كه از شهادت من ناراحت نباشيد و هرگز گريه نكنيد كه گريه شما باعث شادي دشمنان اسلام مي شود . سخني چند با دوستان .

اي دوستانم و اي همكلاسيهايم اميدوارم كه از من راضي باشيد و هميشه در نماز جماعت شركت كنيد و هرگز مسجد را خالي نگذاريد و با شركت همه جانبه خود در مساجد دين خود را با خدا ادا كنيد .
 والسلام محمدعلي قانعي مورخ

30/10/1363