سه‌شنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۵۱
شهید محمدرضا بورقی یکم فروردین 1340 در شهرستان تفت به دنیا آمد. سرانجام 26 فروردین 1363 در بانه هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت به شهادت رسید.وی در وصیتنامه خود چنین می نویسد:«پدر جان من هزار تومان نذر امام رضا(ع) کرده ام و 500 تومان نذر سید جعفر کرده ام. پدر جان بعد از شهید شدن من همسر من را به زیارت مشهد ببرید و هزار تومان به مرقد آن امام بیندازید.» متن کامل این وصیتنامه را در نوید شاهد بخوانید.

وصیت

به گزارش نوید شاهد یزد،شهید محمدرضا بورقی یکم فروردین 1340 در شهرستان تفت به دنیا آمد و در حد خواندن و نوشتن  سواد آموخت. پدرش ابراهیم کارگر معدن بود و مادرش رقیه نام داشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز ارتش راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 26 فروردین 1363 در بانه هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای شهرستان تفت به خاک سپرده شد.

وصیت نامه:

«بسم الله الرحمن الرحیم. ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون.»

وصیتنامه خودم را از اینجا شروع می کنم. بعد از شهید شدن من نمی خواهم کسی برایم گریه و زاری بکند. ای پدر و مادر اگر من شهید شدم نارحت نباشید و خوشحال باشید. باید شما افتخار کنید چنین فرزندتان در راه اسلام شهید شده است. باری پدر و مادر عزیزم شما باید از من راضی باشید چون که من خیلی شما را اذیت کردم و بعد از شهید شدن من، من را بغل قبر پدر بزرگم اکبر دفن کنید. ضمناً پدرجان صداق همسرم هر چند باقی مانده است به او بدهید که من زیر دین او نباشم و اگر فرزندی داشتم چیزی که در خانه به من تعلق دارد کل آن چیز به بچه ام رسد اگر هم بچه ای نداشتم به هرکس که دلتان خواست بدهید تا نماز و روزه من را بگیرد.

وصیت

پدر جان من هزار تومان نذر امام رضا(ع) کرده ام و 500 تومان نذر سید جعفر کرده ام. پدر جان بعد از شهید شدن من همسر من را به زیارت مشهد ببرید و هزار تومان به مرقد آن امام بیندازید و 500 تومان هم به مرقد امامزاده جعفر بیندازید و ضمناً اگر کسی طلبکار من بود و آمد به او هر مقداری که گفت بدهید. پدر جان وصیتنامه خود را در اینجا به پایان می رسانم ضمناً پدرجان چیزهایی که نوشتم فراموش نشود . پدرجان و مادر عزیزم شما باید از من راضی باشید چون که من خیلی شما را اذیت کردم. ضمناً هرکسی که خواست جنازه من را ببیند جنازه من را به او نشان دهید و وصیتنامه من را در هنگام، آن بخوانید .

وای اگر من مردم دستهایم را از تابوت بیرون کنید که به آرزویم نرسیدم . وای اگر من مردم چشهایم را باز بگذارید که مردم ببینند هنوز چشم به راهم . وای اگر من مردم قالبی یخ بر مزارم بگذارید که به جای مادرم برایم بگرید . امام را دعا کنید .

وصیت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده