در دوران دفاع مقدس، اهالی شهر خانوک علی رغم اینکه فرزندان خود را رهسپار جبهه می‌کردند خود نیز در پشت جبهه یاری رسان فرزندان خود بودند، که یکی از موارد کمک رسان به جبهه خواهران خانوکی بودند که سهم به سزایی در این کمک رسانی داشتند.حدود ۹۰ تن از زنان میانسال خانوک، حداقل یک تنور نان بربری آماده می‌کردند و روز جمعه هر هفته، نانهای نود تنور نان بربری را که حداقل یک کامیون می‌شد، عازم جبهه می‌کردند.

خانوک شهری است با آب و هوای سردسیری، در جنوب شهرستان زرند که در استان کرمان قرار دارد و فاصله اش تا مرکز استان حدود ۶۰ کیلومتر است.


در دوران دفاع مقدس، اهالی شهر خانوک علی رغم اینکه فرزندان خود را رهسپار جبهه می‌کردند خود نیز در پشت جبهه یاری رسان فرزندان خود بودند، که یکی از موارد کمک رسان به جبهه خواهران خانوکی بودند که سهم به سزایی در این کمک رسانی داشتند.


حدود ۹۰ تن از زنان میانسال خانوک، حداقل یک تنور نان بربری آماده می‌کردند و روز جمعه هر هفته، نانهای نود تنور نان بربری را که حداقل یک کامیون می‌شد، عازم جبهه می‌کردند.


کم کم این زنان به «گردان نانوا» معروف شدند. مقدار کمی از آرد گردان نانوا را دولت تامین می‌کرد و عمده آن از گندمی که حاصل دسترنج خود اهالی خانوک بود، تامین می شد. ضمن اینکه زحمت تمیز کردن و آرد کردن گندم‌ها نیز بر عهده خود مردم بود.
اما در کنار خانمها تعدادی از برادران که بعضی از آنها جزو پدران شهدا بودند، و امروز به جوار رحمت حق شتافته‌اند، به قول امروزی‌ها اتش بیار معرکه بودند و چوب و هیزم و دیگر ما یحتاج نانوایان را فراهم می‌کردند.

در این بین کسانی که در شرکت زغال سنگ کار می‌کردند سهم بسزایی داشتند و از سر چوبه‌های تونل زغال سنگ کامیون کامیون پر می‌کردند و در سه تا چهار نقطه از خانوک تخلیه می‌کردند تا نانوا‌ها راه دسترسی آسانتری به چوبه‌ها داشته باشند. 
همچنین در آن دوران در حدود ۴۰ دستگاه چرخ خیاطی را اهالی در تکایا جمع آوری کرده بودند.و آنهایی که دستی بر خیاطی داشتند به صورت ۳ شیفت برای تامین لباس بسیجی‌ها فعالیت می‌کردند.


جا دارد از این شیر زنان که بعضی هاشان در قید حیات نیستند، یادی بشود.
سر دسته و راهبر این شیر زنان کسی نبود جز «حاجیه زهرا اسدی» که بعضی‌ها اورا کربلایی زهرا صدا می‌کردند.
او مادر شهید محمد جواد زادخوش و مادر بزرگ شهیدان مهدی و جابر مهدوی بود و یا بهتر بگویم که برای تمام شهدا مادر بود.


سردار حاج قاسم سلیمانی در یکی از سخنرانی‌های خود به این شیر زن لقب چریک پیر داده بودند، که این نام بر سنگ قبر این شیر زن حک شده است و هنوز هم خاطرات روزهای جنگ برای رزمندگان تداعی می‌کند.
او همیشه چفیه در گردن و چادر به کمر بسته مشغول تکاپو بود تا کار نانوائی وخیاطی تعطیل نشود.
همچنین دیدار از خانواده‌های داغدیده شهدا و مادران شهدا و دلداری دادن به آنها یکی دیگر از کار‌های روزانه این شیرزن بود.

فرزندان کربلائی زهرا تا بودند در جبهه بودند. محمد جواد چندین بار ترکش خورد ولی این ترکشها او را از پای نیانداخت. آخرین ترکشی را که در بدن محمد جواد ارام گرفت او را آسمانی کرد.
حاجیه زهرا مهدوی مادر شهید حمید نخعی (که هنوز هم در قید حیات هستند) یک دیگر از این شیر زنان خانوک است. وقتی پیکر شهید حمید نخعی را بعد از عملیات فتح المبین برای تشیع و خاک سپاری به خانوک آوردند، ایشان پیکر فرزندش را با اوج کسالتی که داشت در بغل گرفت و نهایت صبوری را از خود نشان داد.


از دیگر مادرانی که در این راه همگام و همراه فرزندان و همسرانشان به نوعی مبارزه می‌کردند می توان از این زنان قهرمان نام برد:


مرحومه بی بی فاطمه سادات مهدوی مادر شهیدان سید رضا و سید احمد مهدوی
حاجیه ربابه ذوالفقاری مادر شهید علی رضا عربنژاد
حاجیه حورالنسا عربنژاد مادر شهیدان عبد الرضا و حسن اسدی
حاجیه زهراسادات مهدوی مادر شهیدان عبد الحسن و محمد کاظم عربنژاد


گاهی اوقات حضور این بانوان در جبهه نیز باعث افتخار و دلگرمی بود وقتی که کاروان کمک‌های مردمی از روستایی که ۴۵۰ خانوار بیشتر نداشت حرکت می‌کرد تعدادی از این شیر زنان به همراه همسرانشان به جبهه عزیمت می‌کردند.


با همکاری پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر خانوک
گردآورنده : ابوالفضل حمیدی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده