بهترين مرگ در راه خدا شهادت در راه اوست و خونبهاى چنين سعادتى خود اوست + دستنوشته شهید
به گزارش «نوید شاهد یزد»،شهید مهدی دهقان بنادكی پانزدهم فروردين 1346، در شهرستان يزد به دنيا آمد. پدرش غلامعلي (فوت1347) كارگر و كشاورز بود و مادرش صغرابيگم نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. هفتم بهمن 1365، با سمت خدمه توپ 106 در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر و پهلو، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهداي خلدبرين زادگاهش به خاك سپردند.
با سلام به يگانه منجى عالم بشريت و نايب برحقش امام خمينى و با سلام به تمامى شهداى انقلاب اسلامى بخصوص شهداى جنگ تحميلى و با سلام به خانواده‌هاى آنان و اسراء و مفقودين و معلولين و مجروجين، زندگى هر انسان با تولد آغاز و با مرگ در اين دنيا پايان مى‌پذيرد. براى شروع زندگى بزرگتر در عالم آخرت مرگ هركسى به نوعى بستگى دارد، كسى با تصادف، مرضهاى مختلف، قتل و مرگ در بستر و غيره ...
بهترين مرگ در راه خدا شهادت در راه اوست و خونبهاى چنين سعادتى خود اوست. حال كه مشغول بستن كوله‌بار عشق و راهى ديار خون مى‌باشم از خداوند تبارك و تعال مى‌خواهم گناهانم را مورد عفو قرار دهد و اگر بناست عمرم در اين نبرد پايان پذيرد چه بهتر كه سعادت را نصيبم كند و مرگم را در شهادت خودش قرار دهد تا مرگ سرخ را كه متنهى آرزويم است انتخاب كرده باشم و در روز رستاخيز او در پيش پيامبران و ائمه معصومين انشاءالله روسفيد باشيم. اميدوارم كه با ريختن اين خونها درخت اسلام و كشور اسلامى، تا در اين جنگ تحميلى سربلند و موفق به اهداف خود برسد و كشور را به دست صاحبش مهدى بسپارد. و تو اى مادرم كه هم به جاى پدر و هم مادرى مهربان برايم بودى و مرا در همان سال اول كودكيم يتيمى بزرگ كردى و نگذاشتى احساس تنهايى و يتيمى بر من چيره شود. مادرجان تو حق بزرگى بر گردن من دارى اگر دنيا را در برابر زحمات تو بدهم هنوز كارى نكرده‌ام. مرا ببخش كه نتوانستم حق فرزندى را ادا كنم برايم طلب آمرزش كن و قرآن بخوان و اگر اندكى از اين دنيا مالى دارم هر طور صلاح مى‌دانى. هرگز در شهادت من ناراحتى به خود راه نده و چون كوه استوار و صبور باش كه صبر يكى از صفات خداوند مى‌باشد و در آن اجرى عظيم نهفته است.
مادرجان:
مى‌دانستم كه آرزو داشتى حجله دامادى برايم بچينى اما اسلام از اين حرفها بالاتر است و افتخارى است براى تو. آرزو داشتم كه حجله دامادى به سعادت برسم قسمت اين شد كه در سنگر اسلام به شهادت برسم و شما برادرانم زحمات زيادى را برايم كشيده‌ايد. مخصوصا برادر بزرگم كه تمام درد و دلهايم را با او در ميان مى‌گذاشتم. از همگى التماس دعا و حلاليت مى‌طلبم و در شهادت من صبور باشيد. و شما خواهرم كه مايه آرامش و دلگرمى برايم بوديد مى‌دانم فراق و دورى برايت سخت است ولى صبر و تقواى الهى را پيشه خود سازيد كه اجرى بزرگ دارد. از تمامى فاميل و خويشاوندان و همگى دوستان دور و نزديك تقاضاى بخشش و حلاليت مى‌كنم.
