شهید علی عبدالكريمی
سه‌شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۰۳
شهید علی عبدالكريمی یازدهم بهمن 1361، به عنوان راننده در ميش داغ شوش بر اثر سكته قلبي به شهادت رسيد
نویدشاهدیزد:

نذر شهید برای شکست دشمن


شهید علی عبدالكريمي دهم مهر 1326، در شهر احمدآباد تابعه شهرستان اردكان به دنيا آمد. پدرش محمد (فوت1353) كشاورزي مي‌كرد و مادرش فاطمه نام داشت. سواد خواندن و نوشتن نداشت. راننده خاور بود. سال 1348 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و يك دختر شد. از سوي جهادسازندگي به جبهه رفت. ي. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
در تاريخ 10 / 7/ 1326 خانواده متدّين و زحمتکش عبدالکريمي شاهد تولّد نوزاد پسري بود که نامش را علي گذاشتند. وي دوران کودکي را زير سايه پر مهر و محبّت پدر و مادر سپري کرد. دوران دبستان را با موفّقيّت در احمدآباد اردکان گذارند. امّا ديگر تحصيل را ادامه نداد و در کنار پدرش به شغل کشاورزي پرداخت. علي قبل از خدمت نظام وظيفه براي کار به مشهد مقدّس رفت. خانواد ه اش برايش پيغام فرستادند که براي ازدواج به احمدآباد بازگردد. او پيغام داده بود اگر دختر فلاني را به من مي دهند مي آيم. پس از مدّتي جواب مثبت خانواده همسرش را به او دادند. آنها با هم همسايه بودند.  علي از مشهد آمد و همراه خانواد ه اش به خواستگاري رفت و طيّ مراسم ساده اي ازدواج آنها شکل گرفت. آنها با هم يازده سال زندگي مشترک داشتند. حاصل اين زندگي 3 فرزند بود. آنها در اوّل زندگي وضع مالي چندان مناسبي نداشتند. علي به کار کشاورزي در کنار پدرش مشغول بود ابتدا به مدّت سه ماه در يک خانه اجار ه اي زندگي کردند. امّا بعد از آن در يک زمين وقفي با پس انداز مختصري که از کار به دست آورده بودند، اتاقي ساختند و به آنجا نقل مکان و به تدريج آن را کامل کردند علي از همان اوّل زندگي حساب و کتاب خانه را به عهده همسرش فاطمه گذاشته بود. او مدّتي هم براي کار کشاورزي به اصفهان رفت.

همسر شهيد مي گويد:

«علي از اوّل انسان خاصّي بود. کارهايش با ديگران فرق مي کرد. اخلاق بسيار خوبي داشت. با شروع انقلاب به جمع مردم انقلابي پيوست و با علاقه اي که به حضرت امام خميني «ره » داشت، همواره در راهپيماي يها شرکت مي کرد. آن موقع با مشارکت فرد ديگري يک ماشين وانت خريده بود و با آن کار مي کرد. گاهي اوقات مردم را سوار ماشينش مي کرد وبه راهپيمايي مي برد تا اينکه انقلاب پيروز شد. پس از مدّت کوتاهي دشمن جنگ را به ما تحميل کرد. علي به فکر جبهه افتاد. امّا وقتي به من و سه فرزندش فکر مي کرد برايش کمي ترديد ايجاد مي شد.
گاه از من مي پرسيد که به جبهه بروم و من مي گفتم حالا بگذار بچّه ها کمي بزرگ تر شوند. او مي گفت نمیدانم اگر اينجا کارکنم و پولش را به جبهه بفرستم آيا وظيفه ام را انجام داد ه ام؟ علي به حضرت امام خميني ره اعتقادي خاص داشت و گوش به فرمان ايشان بود و هميشه با ادب و احترام ازآن بزرگوار ياد مي کرد. او با کساني که ضدّ انقلاب و امام بودند رابطه نداشت و مخالف سرسخت آنها بود و با افراد انقلابي دوست بود. از آمريکا و صدّام بدش مي آمد و آرزوي نابودي آنها را داشت. يک بار نذر کرده بود اگر صدّام طيّ يک هفته آينده نابود شد گوسفندي را بکشد و بين مردم توزيع کند. امّا چون اين اتفّاق نيفتاد يکي از گوسفندهاي خودمان را قيمت کرد و پولش را براي جبهه داد. آن روز وقتي رسيدِ پول را به او مي دهند، مي گويد من رسيد نمي خواهم، رسيدم را ازخدا مي گيرم. او آرزوي پيروزي کامل امام و انقلاب و جنگ را داشت و از خدا هميشه طلب شهادت مي کرد .» او قبل از آن که موفّق به رفتن به جبهه شود، در جمع آوري کمکهاي مردمي براي جبهه تلاش مي کرد. درکنار انجام کار سختش که براي تامين هزينه هاي خانه و پرداخت اقساط ماشين بود به فکر خانواده خود و رزمندگان نيز بود. گاهي به من مي گفت به خانواده فلان رزمنده بگو تا اگر  مشکلي دارند يا چيزي مي خواهند من برايشان انجام دهم. گاهي هم که فرصت مي کرد کنار من و فرزندانش بود و در مواقعي هم کتاب مطالعه مي کرد.

علي سرانجام يک روز تصميم گرفت به جبهه برود. آن روز به جهاد سازندگي رفته و پرسيده بود. آيا ماشين من به درد جبهه مي خورد؟ آنها جواب مثبت داده بودند. او با پول خودش ماشين را تعمير کرد و از طريق جهادسازندگي به جبهه رفت. در منطقه دشت عبّاس مستقر شد و مدّتي در کمک رساني به خطّ مقدّم فعّاليّت مي کرد. علي فقط بيست روز در جبهه بود. او در اين مدّت کوتاه شايستگي ديدار حق را يافت و سرانجام در مورّخه 11 / 11 / 61 درآن منطقه به فيض شهادت نایل آمد. يکي از دوستانش به او گفته بود بيا از اينجا برويم. گفته اند قرار است اين روزها صدّام منطقه را با بمب خوش هاي بمباران کند. امّا او نپذيرفته بود و روز بعد در کنار خودرواش به شدّت زخم يشده، خونين بال به ديدار حضرتدوست پر کشيده بود.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده